ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

بنویس

بنویس ای درد آشنا ! بنویس که دیگر درد را نمی شناسی . بنویس که از  دوست داشتن و عشق و از دوست داشتن عشق نمی نویسی . بنویس که می دانی  قلب من هنوز برای خواندن کلام توست که می تپد هرچند که می دانم نوک تیز قلمت را بر قلب من خواهی فشرد تا با جوهر خون بر برگ   سنگدلی بنویسی که دیگر دوستم نمی داری و یا نمایشگرانه بگویی که دوستم می داری اما جز جدایی راهی نیست . بنویس تا با تو مرگ را باور کنم آن چنان که زندگی را باور کرده ام . بنویس تا باور کنم که از شادی تا غم نفسی بیش نیست و از زندگی تا مرگ . بنویس تا باز هم بدانم که مرا می شناسی اما با خویشتن خویش بیگانه ای . بنویس آن نامه ای را که  بدانم هنوز هم به من می اندیشی هرچند که آن اندیشه جز تلخی شکست نباشد . بنویس که می دانی که چقدر دوستت می دارم . بنویس که می دانی چقدر اندوهگین و در هم شکسته با طلوع خورشید دیده به جهان می گشایم تا که شاید یک بار دیگر طلوع زیبای تو را ببینم اما شب اندوه من بی تو پایانی ندارد . بنویس که اشکهای مرا می بینی غمهای مرا می خوانی رازهای مرا می دانی . بنویس که روز گاری دوستم داشته ای . بنویس که هنوز هم سایه ای از گذشته شیرین زندگی من بر سرت نشسته است .. هر چند سایه سپیدی بیش نیست که تیرگی قلبت سایه سیاه را پاکش نموده است . بنویس که می دانی که بی تواندیشه هایم می لرزند بی تو فردایی نمی بینم . در این شب تیره و تار , خورشید از من گریخته است و ماه به سراغم نمی آید . بنویس که دیگر برای من نمی نویسی . بنویس .. هر چه می خواهی بنویس . بنویس که به من و به عشق من می خندی بنویس که به سادگی من می خندی . بنویس که به عاشقانه خواندن من می خندی . بنویس که دیگر با من بربال ابر ها نخواهی نشست تا از آسمان عشق دنیای زشتیها را زیبا ببینیم . بنویس که زندگی زیباست اما نه در کنار من . بنویس که شکست قلب شکسته ام را دوست می داری . بنویس که غمم را دوست می داری از غم نوشتنم را دوست می داری  تا همچنان برای تو اشک بریزم تا همچنان برای تو بنویسم . بنویس که با درد من آرام می گیری تا همچنان برای آرامش تو درد هایم را شیرین احساس نمایم  به شیرینی لحظه های با تو بودن . بنویس که  مرا دیوانه می خوانی  که دوست می دارم که بدانی چقدر دیوانه وار دوستت می دارم . بنویس که می دانی   اگر از خدا هزاران جان می خواهم نه برای آن است که عذاب دوریت را تحمل نمایم بلکه به این دلیل است که می خواهم فدای تو و عشق تو سازم تا بدانی که هیچ نوشتاری چون عاشقانه نوشتن زیبا نیست و چون خالصانه نوشتن . بنویس که مرا با همه سادگیها و زود باوری هایم دوستم می داشته ای . بنویس که گذشته ام سرابی نبوده است تا بتوانم خود را راحت به سراب آینده بسپارم تا بتوانی راحت تر از آنچه که می پنداری دیگری را از چشمه عشقت سیراب نمایی . بنویس که دیگر دوستم نمی داری . بنویس که دیگر با من از عشق نمی گویی . بنویس که محبت , وجدان , عشق و مهربانی خیالی بیش نمی باشد . بنویس که تا آخرین لحظه زندگیم باید که در خانه غم باشم . هر چه می خواهی  بنویس . قلب خونین من آن قدر به درد آمده که قلم تیز و شکافنده تو را تاب بیاورد . بنویس که دیگر دوستم نمی داری دیگر مرا نمی خواهی . بنویس که برای تو بازیچه ای بیش نبوده ام . اما ننویس ! به خدای بزرگی که شاید هنوز هم اندک اعتقادی به او داشته باشی ننویس که دیگر به من نمی اندیشی . این  آخرین دلخوشی ام را از من مگیر . بگذار وقتی که بی تو و دور از تو پلکهایم  را در کویر عشق و گلستان بی وفایی برای همیشه و تا محشر بر هم می گذارم با سراب عشق و خار گلت خوش باشم . بنویس که دیگر دوستم نمی داری . اما ننویس که دیگر به من نمی اندیشی . بنویس که می دانی قلبم برای نوشته هایت می تپد و جانم از آن جان می گیرد حتی اگر بخواهی که جان ستانم باشی . بنویس که می دانی که من از تو گله ای ندارم . به من بی روح جانی دیگر داده ای حال می خواهی که آن را از من بستانی . چگونه می توانم خود را طلبکار تو بدانم . تو آن چه را که به من داده ای باز می گیری . بنویس که دیگر دوستم نمی داری .بنویس که جانم را می خواهی بنویس که با درد های من آرام می گیری اما به خدا ننویس که روزی هم خواهد آمد که فراموشم کنی ... پایان .. نویسنده .. ایرانی 

15 نظرات:

ایرانی گفت...

ایرانی گفت...
آره داداش دوست داشتنی خسته نباشی شبت خوش ممنونم از تو به خاظر زحمات و دوستی خالصانه ات ..میگرن تومور عزیز در داستان هوس اینترنتی بهم پیام داده ...میگرن تومور گرامی و نازنین مثل همیشه از این که به من لطف داری و با حمایتهای خود تشویقم می کنی سپاسگزارم و اگه بتونم و قسمتهای بیشتری از این داستانو بنویسم حتما بیشتر آپدیتش می کنم . بعضی از داستانها رو هم باید با تمرکز بیشتری نوشت . رستگار باشی ...ایرانی

شنبه ۲ فوریهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۰:۵۵:۰۰ (GMT+۰۳:۳

ایرانی گفت...


آره داداش خوبم دی جی کلفت در داستان مامان تقسیم بر سه نظر داده ...دی جی کلفت دوست داشتنی و خونگرم به خاطر پیام گرمت سپاسگزارم . با احترام ...ایرانی

شنبه ۲ فوریهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۱:۵۴:۰۰ (GMT

ایرانی گفت...

ناشناس گفت...
فکر میکنی کسی هم این داستان میخونه؟؟؟خ خره اونی ک ولت کرده

پنجشنبه ۳۱ ژانویهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۱۷:۴۸:۰۰ (GMT+۰۳:

ایرانی گفت...

ناشناس گفت...
گفتم اونی ک ولت کرده خره ن اونی ک این داستانو خونده

جمعه ۱ فوریهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۲۲:۱۳:۰۰ (GMT+۰

ایرانی گفت...

ناشناس گفت...
گفتم اونی ک ولت کرده خیلی خر بوده ن کسی ک این داستانو خونده.سارا

جمعه ۱ فوریهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۲۲:۱۷:۰۰ (GMT+۰۳

ایرانی گفت...

با سلام به سارای گرامی و عزیز و این که ظاهرا و باطنا یک پوزش هم بهت بدهکارم و بدهی خودمو در همین جا پرداخت می کنم . آخه نیمه اول جمله ات را طوری نوشته بودی که فکر کردم کل داستانو به سخره گرفتی . بعد قسمت دوم جمله ات هم دو تا تک حرفی نوشتی و در اثر تند خوانی فکر کردم به من داری توهین می کنی . بعد از قرنی رفتیم یه با ر جواب توهین رو اونم کاملا منطقی بدیم . ولی سارا جان پیامتو طوری عنوان کردی که انگار من دارم سرنوشت یا ماجرای خودمو تعریف می کنم . در هر حال خوشحالم که پس از 6 ماه یه سری بهمون زدی . ولی قهرمان مرد داستان من که نبودم اما اون دختری که ولش کرده نمیشه بهش گفت خر یا توهین کرد . اونم دلایل خاص خودشو داشته . همه چی پیچیده شده و به این سادگی نمیشه قضاوت کرد . درهر حال امیدوارم عذرمنو بپذیری . و حالا که امتحاناتت تموم شده بیشتر به ما سر بزنی .خودت که می دونی من شرایط تو و سایر دوستانمو درک می کنم !! درهر حال منم به یک انگیزه ای این داستانو نوشتم این که خیلی ها اسیر این وضعیت میشن . دلم می خواد بازم بیشتر بنویسم و توضیح بدم . خیلی وقت بود که این طرفا نمیومدی دوست نداشتم این جوری سوء تفاهم یا سوءتعبیر پیش بیاد و می دونم با شناختی که از من اونم به خاطر مطالعه آثارم داری به خوبی درکم می کنی . شبت خوش سارای باهوش , خونگرم , منطقی و با احساس . کامیاب باشی ....ایرانی

شنبه ۲ فوریهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۰:۰۳:۰۰ (GMT+۰۳

ایرانی گفت...


راستی سارای نازنین من پاسخهای تندمو حذف کردم ...ایرانی

شنبه ۲ فوریهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۰:۰۶:۰۰ (GMT+۰۳:

ایرانی گفت...


ساراجان همون جوری که گفتم دوست نداشتم و ندارم که هیچیک از شخصیتهای داستان رو زیر سوال ببرم . ولی دلم خیلی واسه پسره می سوزه . عبارت تو رو میشه از چند زاویه تفسیر کرد . اولش اون جوری که خودم دوست داشتم و در ذهنم بود تصور کردم . اون جوری که اگه مثلا من جای پسره می بودم چی دوست داشتم که پس از اون همه شکست آروم بگیرم . ولی بعد که فکر کردم دیدم میشه طور دیگه ای هم نتیجه گیری کرد . در هر حال سارای عزیز درسته که ما آدما حسرت گذشته ها رو می خوریم همش به دنبال آینده ایم ولی این واقعیت را نباید فراموش کنیم که در زمان حال زندگی می کنیم لذنها مونو از زمان حال می بریم . حتی وقتی که رویایی میشیم . حتی وقتی که عاشق میشیم وقتی که حس می کنیم بهترین راه رو انتخاب کردیم . سارای گل درسته که ما گاهی در قالب آدمای پند دهنده ظاهر میشیم ولی شاید این یک اشتباه باشه که دیگرانو محکوم کنیم و بگیم که این کارت اشتباه بوده ..آدما دوست ندارن اشتباه کنن . آدما دوست ندارن خودشونو اسیر بد بختی و عذاب کنند . ولی آدمایی هستند که یه حرفی رو امروز می زنند و فردا از یادشون میره .. در عوض آدمای دیگه ای هم هستند که به حرفی که زدند ایمان دارند . سختیها رو به خاطر عشقشون به جون می خرند . حاضرند خودشونو واسه اونی که دوست دارن قربونی کنن . رو قولشون هستند حالا می خواد این قول چه بزرگ باشه چه کوچیک به نظر بیاد . آدمایی که فقط به ظاهر قضیه و چرب زبونیها نگاه نمی کنن . شکست خیلی تلخه وقتی یکی یکی رو از دست میده(در داستان ما پسره دختره رو ) و بد تر از اون اگه احساس کنه که اون دختره در روز های پیروزی خودش (قال گذاشتن پسره یا همون نادر)دیگه هیچ ارزشی برای اون روز هایی که واسه نادر ارزش قائل بوده , قائل نیست .گاهی وقتا با خودم فکر می کنم چه چیزی می تونه قشنگ تر از عشق باشه . می بینم وجدان آدم و عمل کردن به قولی که دادی گاهی از عشق و دوست داشتن قشنگ تره . یادت باشه شیطان معلم فرشتگان بود . 6000 سال قوی تر از هر رهبر و مجتهدی درس می داد . همین حالاشم با هر کی مناظره کنه شکستش میده . سعی کن به عمل انسانها نگاه کنی . خیلی ها چرب زبونن و ادای آدمای زاهدو در میارن . آدمایی هستند که دیروز یه فکری می کردند و امروز یه فکر دیگه ای می کنند . خیلی ساده نمیشه گفت کدومش اشتباهه . همون جوری که ما هیچوقت عاشق اونی نمیشیم که بهترینه ولی اونو بهترین حسش می کنیم و بهترین می بینیمش . . برات آرزوی موفقیت می کنم و امید وارم در تمام زمینه های زندگی موفق باشی وهمون جوری که چند ماه پیش هم می گفتی که این روزا آزمون داری در کنکور کارشناسی ارشدی هم که پیش رو داری در بهترین رشته ها و اون چیزی که علاقه داری قبول شی . خیلی روضه خوندم برات .. چیکار کنم دوستان خوب خودمو مخصوصا پس از چند ماه که گیر میارم پر چونه تر میشم . دلم می خواد که اونا خوشبخت و راحت باشند . منتظر شنیدن خبر های خوشی در مورد پیروزی ها و موفقیتهات هستم ...ایرانی

شنبه ۲ فوریهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۸:۵۹:۰۰ (GMT+۰۳:

ایرانی گفت...

هرچند سایه سپیدی بیش نیست که تیرگی قلبت سایه سیاه را پاکش نموده است .. در اینجا سایه سیاه مثبت فرض می شود و تیرگی قلب و سایه سپید منفی .. چون ماهیت سایه, سیاه می باشد . تیرگی قلب اون سایه سیاه عشق و تکیه زدن بر عشق و محبت رو محو کرده سایه رو از بین برده سفیدش کرده ...کویر عشق و گلستان بی وفایی هریک به تنهایی نوعی پارادکس یا تضاد هستند که هردو در اینجا جنبه ای منفی دارند اما در رابطه با خودشون نوعی هماهنگی و همبستگی دارن . عشقی که وجود ندارد و دنیایی سراسر بی وفایی ..بنویس که گذشته ام سرابی نبوده است تا بتوانم ... معشوق از معشوقه اش می خواد تا بهش بگه که گذشته واسش ارزش داشته و اینا واسش خیال و رویا نبوده تا بتونه به اون خوش باشه و رویا و سراب آینده رو تحمل کنه .. وای امان از این بی وفایی . این هم یک متنی بود برای عاشقان عشق ولی تو رو خدا بی فایی نکنید . مهربان و با وفا باشید ....ایرانی

ایرانی گفت...

آره داداش خوبم یلدای عزیز در داستان نقاب انتقام برام پیام گذاشته ....یلدای نازنین از پیام محبت آمیزت بی نهایت سپاسگزارم وباعث افتخار منه که دوستان و همراهان خوبی چون شما با جدیت این داستان رو پیگیری می کنند . خرم و شاد باشی ...ایرانی

ایرانی گفت...

آره داداش گل سالولان گرامی هم در داستان خانوما ساکت پیام داده ...saLvLan عزیز ممنونم به خاطر لطف و نظر محبت آمیزت .. این داستان هفته ای یک بار در روز های پنجشنبه منتشر میشه . و اگه قسمتهای بیشتری از این داستان رو بنویسم بیشتر در خدمت شما خواهم بود . با تشکر و احترام ....ایرانی

ایرانی گفت...

آره داداش مهربان میگرن تومور گل در داستان بیست سال بعد نظر داده ....میگرن تومور ارجمند من هم به خاطر این که دوستان خوبی مثل تو را همیشه در کنارم می بینم بی نهایت خوشحالم . همیشه خوشحال باشی ....ایرانی

بی غم گفت...

ایرانی عزیز ضمن خسته نباشید به خودت و برقیه دوستان ازت خواهشی داشتم
جونه داداش اون داستان فراموشی رو ادامش رو برام بزاز خیلی باحال بود هم جالب بود هم اینکه طنز داشت جالبش هم اینه که کلی تیکه ها جدید یاد دادی توی داستان
زودتر این کار رو بکن ثواب داره نکرتم عزت زیاد

ایرانی گفت...

سلام به بی غم عزیز و دوست داشتنی که امید وارم همیشه بی غم باشی یا بهتره بگم بیشتر وقتا شاد باشی . در دوسال اخیر جز چند مورد انگشت شمار بقیه داستانها نویسنده اش خود من بودم ولی داستان زیبای فراموشی رو علی آقای عزیز در سایت لوتی نوشته بود که خواست در اینجا ادامه بده . قسمت ده و یازده این داستانو یک ماه پیش برای امیر فرستاد که اون بفرسته برای من و من منتشرش کنم ولی نمی دونم چرا از امیر خبری نیست . یک راه دیگه مونده که خودم ایمیلمو بذارم و مستقیما ازش بگیرم که من از اونجایی که تا به حال ایمیلمو نذاشتم و یه خورده هم ازنظرامنیتی رعایت می کنم اینم که نمیشه .. نویسنده داستان هم از اونجایی که از راه موبایل وارد نت میشه واسش سخته که در قسمت نظرات داستانو بفرسته تا من آپش کنم . همه چی شلم شوربا شده . امیر که بر گرده ردیفه . چیکار کنم من یکی زیادی احتیاط می کنم و در این مورد خاص یعنی ایمیل کوتاه نمیام از طرفی مسئله احتیاط به کنار یه عادتی هم که دارم اینه که نمی تونم نسبت به ایمیلهای دریافتی بی توجه باشم . یهو دیدی دوستان با محبت صد ها ایمیل دادند و منم دیگه داستان نویسی رو گذاشتم کنار تا بشینم به همه جواب بدم . مثل همین حالا که پاسخ به نظرات رو واجب تر از قصه نویسی می دونم ولی خب نظرات زیاد نیست . بی غم جان شاد و شاد و شاد باشی ....ایرانی

ایرانی گفت...

سارا خانوم چرا فکر می کنی داستان عشق سیاهو کسی نمی خونه ؟/؟ آدما نباید عقیده دیگرانو مثل عقیده خودشون بدونن . من یه داستان نوشته بودم به اسم زندگی مال زنده هاست . اونم در همین مایه های چت بازی بود اونجا آقاهه زن داشت و..آخرش خودکشی کرد و دوست دختر چتی اون خیلی بی خیال به زندگی خودش ادامه داد . یه خورده اولش ناراحت شد ولی دیگه ککش نگزید . واقعیتیه . داستان زندگی مال زنده هاست علاوه بر سایت لوتی در شهوانی هم منتشر شد . حتما خوندنش و می خوننش که منتشر می کنن . باید احساسات آدما رو درک کرد . شاید پیام خیلی ها باشه که می خوان حرف دلشونو بزنن و آروم بشن . به دل نگیر . من خودم بیشتر دوست دارم داستانهایی بنویسم که امید واری میده حالا چند تا هم این جوری نوشتم . منتظر پیامهای شما هستم . شاد و خندان باشید و با آرامش زندگی کنید ...ایرانی

 

ابزار وبمستر