ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

زن نامرئی 141

نویان همچنان به گاییدن من ادامه می داد . اون قدر با من ور رفت تا تونست منو در کل دو بار ارضام کنه .. . حس کردم که بدنم نیاز به استراحت داره و کمی باید از میزان سکس خودم کم کنم . ولی نمی دونم چرا در خودم نمی دیدم که همچین کاری انجام بدم . شاید اراده شو نداشتم . نویان که گاهی متوجه تغییر حالت من می شد برای راضی نگه داشتن و شاد کردن من هر کاری رو انجام می داد . .خلاصه پدر و مادر منم برگشتن . بابا تازگیها خیلی واسه مامان فیلم میومد . از این طرف میومد دخترشو می گایید از اون طرف به مامان می گفت عزیزم تو گل من هستی از این به بعد تو رو می خوام صدات کنم گلی . بچه های گلم شما هم مامانتونو صداش کنین گلی .. ماهم گفتیم چند مدتی رو به هوای بابا بهش بگیم گلی . ما از ته دلمون می گفتیم ولی پدر فیلم بازی می کرد . خلاصه خیلی دلم هوای سفر رو کرده بود و اتفاقا این بار پدر و مادر هوس کرده بودند که یک سفر  هم با اونا برم . ولی در این سفر یکی از خاله های  بیوه منم با ما بود . خاله شهین که  سه چهار سالی رو از مامان کوچیک تر بود و زیر پنجاه سن داشت . شوهرش مرده بود و بچه دار هم نمی شد ولی خیلی اهل حال بود .. نمی دونم چی شد که اون خودشوعلاف ما کرده بود . حالامامان ازش دعوت کرده بود یا بابا ازش خواسته بود که با ما بیاد تصمیم گرفتیم که با هم بریم به شیراز .  خاله خیلی خوشگل و خوش مشربی داشتم . فکر کنم به خاطر این که دستمون جور باشه و  طاق نشیم منو دعوت کردند ولی پدر که خیلی خوشحال بود و همش به من چشمک می زد . -بابا بی خود به دلت صابون نزن از اون خبرا نیست . اونم در حضور مامان و خاله جون -نادیا . بدون این کارا که سفر نمی چسبه .تو  که خودت خوب می دونی بابات چقدر کشته مرده این کاراست . راستش به ریسکش نمی ارزید ولی باید شرایط رو می دید و باید که خیلی دست به عصا راه می رفت . حسابی لباسای تیتیش مامانی خودمو  ریختم توی چمدون خودم و  این با ر دیگه نویان رو سپرده بودیم به دست خواهرجون  نسترن و شوهرش پویا که خیلی وقت بود  از این پویا و کاراش خبر نداشتم .نمی دونستم که آیا هنوز به نسترن خیانت می کنه یا نه . در هر حال هر کاری که می خواست بکنه با من طرف بود و اصلا هم حالیم نبود  که کی هست و تا چه حد آبرو ریزی میشه . مرد جماعت رو اگه بخوای رو بدی و از همون اول جلو شو نگیری مهار کردنش خیلی سخت میشه . خلاصه ما چهار تا مون رفتیم به شیراز و اتفاقا یه سوئیت گرفتیم . نمی دونم چرا بابا این کارو کرد . مامان اولش یه جوری شد ولی بعدا خودشو با هامون هماهنگ کرد . -گلی جون اتاقای دیگه اش به درد نمی خورد . تازه این جا هم حالتش طوریه که خیلی راحت می شه دو قسمتش کرد .. مامان یه اخمی کرد و با آرنج یکی زد به پهلوی بابا که یعنی پیش من و خاله شهین از این حرفهایی که زیر شکمی باشه و بهش ربط پیدا کنه نزنه ولی گل از گلش شکفته بود . خلاصه   شب اول که خیلی خسته بودیم مخصوصا من که بیشتر مسیر بین تهران شیراز رو  رانندگی کرده بودم . . خاله خیلی راحت با یه لباس خواب کوتاه که  پر و پاچه شو تا انتهای کون نشون می داد خودشو انداخته بود رو تخت . خیلی راحت و بی شیله پیله می گشت . حتی پیش بابا هم خجالت نمی کشید . این لباس براق پوست پیازی خیلی بهش میومد . اگه خاله مو نمی شناختم فکر می کردم اونم حس و حالت یکی از این دخترایی رو داره که  تا به حال باهاش لز داشتم . -نادیا این قدر به خودت سخت نگیر تو هم خودت رو لخت کن راحت باش -خاله جون زشته -اینجا مگه کیه . زن که از زن خجالت نمی کشه .. نمی دونستم این خاله جون ما چرا داره این جوری می کنه . حتما یه چیزیش میشه . خلاصه من یکی که دوست نداشتم با خاله جونم طرف شم . هر چند خیلی زشت بود که همچین تصوراتی در مورد خاله ام داشته باشم . اون به این کارا نمیومد . ولی منم که خیلی خسته بودم سعی کردم زود تر بخوابم ولی اون همش دوست داشت درد دل کنه . واسه این که ناراحت نشه و فکر نکنه که به حرفاش بی توجه هستم مجبور شدم منم بیشتر لباسامو در بیارم و تازه یک در جه هم بیشتر از اون پیشرفت داشته باشم و با شورت و سوتین برم زیر ملافه خودم -نادیا تو این مدت که شوهر نداری چیکار می کنی .. -چیکار دارم بکنم می خورم و می خوابم -نه منظورم اینه یه سری کارای دیگه خواسته های دیگه ات رو چیکار می کنی . -هیچی اصلا به فکرش نیستم -مگه میشه یه زنی قبلا شوهر داشته    یه سری عادتهایی کرده باشه و پس از جدایی ازش دیگه در فکرش نباشه ؟/؟-خاله جون منظورت چیه -هیچی نادیای خوشگلم غریبه نیستی من خیلی عاشق دیدن فیلمهای سکسی هستم . اگه ناراحت نمیشی من می خوام از لپ تابم یه سری فیلم ببینم نورش هم تو رو اذیت نمی کنه . هدفون میذارم گوشم که صداش در نیاد .. -خاله جون من که اعتراضی ندارم ولی فکرشو نمی کردم که شما هم آره .... ادامه دارد ... نویسنده ... ایرانی 

0 نظرات:

 

ابزار وبمستر