ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

ماجراهای مامان زبل 88

-ببین احترام ما همه زنیم و احساسات مشترک داریم . دم و دستگاه ما هم طوری  ساخته شده که موقع عملیات والفجر ما جیغ می کشیم آقایون آه .. البته ما زنا هم آه می کشیم ولی مال آقایون کلفته . هم آهشون کلفته هم کیرشون . همون چیزی که شکاف وسط بدن ما بهش نیاز داره . این چه خلقتیه که این دو تا تیکه گوشتی با هم تماس بر قرار می کنن دو تایی شون داغ میشن . -آدم که با شما دو تا بشینه دین و ایمونش میره زیر سوال . میشه دور شیطونو قلم گرفت و لی شما دو تا رو شکست دادن خیلی سخته . یه نگاهی به ماه منیر انداخته که یعنی زدیم تو خال و اون دیگه تونسته همه چی رو هضمش کنه .  اون شب رفتیم خونه . به ماه منیر گفتم وقت رو نباید تلف کرد . نمی خوام این جا رو شلوغش کنیم . سه تا مرد کافیه . حالا از اون قدیمی ها شد جدیدی ها شدفرقی نمی کنه  .. -من دوست دارم یه مردایی رو بیارم اینجا که یه تنوع خاصی رو بدن . وقتی که احترام خواب بود ماه منیر جلدی بر نامه رو برای شب جور کرد . -میگم ماه منیر جون تو بنگاه داری. چه جوری تونستی جور کنی .. -اگه بدونی چی جور کردم . سه تا جوون توپ بین بیست و پنج تا سی . خوش تیپ و هیکل ورزشکاری .. -یعنی چه .. اونا راضی شدن که بیان و با ما حال کنن ؟/؟ -اشی چرا خودت رو دست کم گرفتی مگه تا حالا اونایی که با ما حال کردن پیر بودن ؟/؟ ما زیر بیست سال هم فراوون داشتیم . ولی اینا حرف ندارن . بدنشون یه حالت زیبایی اندامی داره . اونا رو باید تا صبح داشت تا وقتی که سکس تموم شد بتونیم سر مونو بذاریم رو سینه ها شون و  بخوابیم . ولی  دوستم که البته نصف ما سن داره یه چیزی گفت که به ما بر خورد .  مردا می گفتند که ما از بس تیپ جوون رو گاییدیم خسته شدیم یک تیپ های سن بالا می خواهیم که تنوع داشته باشه .. -جدی میگی ؟/؟ باید چوب تو کونشون کرد . نا مردا . این اشی توی کسش فلفل می ریزه . از صد تا جوون هم بیشتر فعاله . ولی خود مونیم راستی راستی هم پیر شدیما که این جوری پشت سر ما دارن حرف می زنن . باید چیکار کنیم . همینم هست دیگه . ولی این دیگه گفتن نداشت . میگم حالا که این طور شد ما باید سنگ تموم بذاریم . سر و صورت خودمونو حسابی کرم مالی کنیم . این چند تا چروکی رو که داریم محوش کنیم . خلاصه هر کاری که از دستمون بر میاد انجام بدیم . حالا این احترام خانومو چیکار کنیم . به دوستم گفتم بر نامه اینه و میون ما یک نفر مومن وجود داره که خیلی هم پای بند مذهب و دین و اعتقاد خودشه .. ما فوقش بتونیم اونو با یک بر نامه صیغه به یکی از اونا بچسبونیم ولی این پسرا همه شون دوست دارن در یک سکس گروهی و دسته جمعی و ضربدری شرکت کنن . این جوری بیشتر بهشون حال میده . از این که کنار هم باشن و همو به وقت سکس ببینن خیالشون نیست . -درست کردن احترام خیلی سخته . من حالا باهاش یه جوری حرف می زنم ببینم می تونم بیارمش توی خط . آخه اونم از اونایی نیست که گاهی وقتا حرف حساب سرش شه -یعنی این که به هر کی که ما دوست داریم و به هر چند نفر که ما دلمون  بخواد کس بده میشه حرف حساب ؟/؟ خندیدم و گفتم رفاقت پس به چی میگن . مطمئن باش این احترامی که من دیدم به موقعش میگه  هر سه تای این مردا مال من -نمی دونم اشی جون من که این طور فکر نمی کنم . حالا شاید تو دوستت رو بهتر بشناسی و میگی که از خیلی قدیما نسبت بهش شناخت داشتی .  امید وارم این شناختت جامع و کامل باشه . می دونم وقتی اون سه تا خوش تیپ رو ببینه هوش از سرش می پره . -مگه تو قبلا اونا رو دیدی و شناخت داری -نه ولی هم میشه تیپ اونا رو حدس زد و هم حال و هوا و حالت احترام رو .. حالا واسه چند دقیقه ای من و احترام رو تنها بذار من می دونم باید با اون چیکار کرد . .. من و دوست مومن و گلم تنها موندیم -احترام جون خسته نباشی .یه موضوعی رو می خواستم باهات در میون بذارم امید وارم که سختت نباشه -نه چرا -ما فرداشب سه تا  مهمون داریم . سه تا پسر زیر سی سال . اونا ورزشکارن و زیبایی اندام کار می کنن . می خوان بیان به ما یاد بدن که بدن خودمو نو چه طور سالم و زیبا و خوش فرم نگه داریم .. امید وارم تو سختت نباشه . اگه سختته می تونی بری به یه اتاق دیگه بیرون نیای . -نه چرا سختم باشه منم دوست دارم اطلاعات عمومی من زیاد باشه . -آخه یه مسئله دیگه این که اونا ممکنه لخت شن البته شورت پاشونه . حجابشونو حفظم  می کنند و جوانان چشم پاکی هستند.... ادامه دارد ... نویسنده .... ایرانی 

2 نظرات:

دلفین گفت...

داداشم عالی عالیه به عنوان بدن سازی باهم سکس کنن خیلی جالب میشه داداشم اگه میشه ماه منیر به این پسرا بگه که الکی ا هیکل احترام تعریف کنن تا احترام هم بیارن تو سکس گروهی جوری بشه که خود احترامم به ماه منیر و اشرف بگه بچه بهتر لخت بشیم تا این جونهای چشم پاک بهتر بتونن بدن مارو ببین وهم اگه اشکالی جایی از بدنمون داره بهمون بگن

ایرانی گفت...

سلام به دلفین گلم ... قسمت بعدی این داستانو نوشتم و البته طوری نوشته شده که تقریبا میشه از مطالب بیان شده فوق در 2 قسمت بعدی استفاده کرد . با درود مجدد به داداش دلفین عزیز ...ایرانی

 

ابزار وبمستر