ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

هرجایی 24

یه آتیشی سوزنده و لذت بخشو تو کوسم احساس می کردم . اولین باری نبود که کیری وارد کوسم می شد ولی احساس می کردم اولین باری بود که با تمام وجودم احساس نیاز می کردم که بهش احتیاج دارم . فقط از گوشه چشام به وحید نگاه می کردم که داره چیکار می کنه . خوشحال بودم که هم خودمو تسکین دادم و هم به یه جوونی که نیاز داره به این چیزا یه خیری رسوندم . دو تا از انگشتامو گذاشته بودم دو طرف کوس و اونو به پهلو ها بازشون می کردم تا وحید کیرشو راحت تر بفرسته  تو کوسم . البته کوس بی حیا این قدر خیس کرده بود که جا واسه کلفت تر از اینا رو هم داشت . پسر همسایه رو من خم شده بود و می خواست که منو ببوسه . راستش اولش که به این چیزا فکر می کردم سختم بود که بذارم همچین کاری رو با من انجام بده ولی بعد که خوب دقت کردم دیدم بد چیزی هم نیست ها تازه خودمم خیلی خوشم میومد . وقتی دستشو رو سینه هام احساس می کردم که چه با لذت و هوس و یه ملایمت خاصی داره به سینه هام چنگ میندازه و هوسو تو تمام تنم پخش می کنه بیشتر ازش خوشم میومد . مثل آدمای حریصی که می ترسن اون چیزی رو که به دست آوردن زود از دست بدن منم به محض این که کیرش از کوسم بیرون میومد فوری خودمو به طرفش حرکت می دادم که  سریعتر دوباره اونو بر گشت بده به داخل کوس . داغم کرده بود و داشتم با تمام تن و وجودم می سوختم . پاهامو دور کمرش حلقه کرده و با تمام نیرو و تا اونجایی که جون داشتم فشارش می دادم و این فشاری از روی هو س بود که امونم نمی داد . -شقایق چقدر تو هوسی هستی . -مگه تو ند اری . توبودی که اول اومدی طرفم .من که نمی خواستم . -حالا هم نمی خوای ؟/؟ اگه نمی خوای من ول کنم برم . -ببینم آقا خوشگله . اگه من بگم ول کن تو ول می کنی میری ؟/؟ می دونستم که همچین کاری نمی کنه . این مردا و پسرایی که من دیده بودم قبل از سکس و حین سکس خودشونو واسه زن می کشتند . به دست و پا می افتادند و هر کاری واسش انجام می دادند اما وقتی کارشون تموم می شد تا نیاز بعدی اصلا پشت سرشونو هم نگاه نمی کردند . دستاشو از زیر دور کمر من حلقه کرد و منو با همون پاهای حلقه شده دور کمرش از زمین بلند کرد و رو هوا به گاییدنم ادامه داد . چقدر باحال بود این حرکت و صحنه . دلم می خواست جیغ بکشم تا همه عالم و آدم بفهمن که چقدر دارم کیف می کنم و لذت می برم . پس از مدتها  و رفتن رحیم داشتم طعم شیرین سکس و زندگی رو می چشیدم . هر چند دلم برای شوهر چند ماهه ام خیلی تنگ شده بود . ولی این سر نوشت من بود که یه جوری باید باهاش کنار میومدم . چاره ای نداشتم . شاید این از اول رو پیشونیم نوشته شده بود . یه دستشو از دور کمرم ول کرد و از پشت گذاشت لای کونم و با سوراخش بازی کرد ویه  دستشو می ذاشت رو بیضه هاش و اونو بیشتر به سر کوسم می چسبوند . یه سکسی من  حرفه ای بود که می دونست اونی رو که داره میگاد چه جوری سر حالش بیاره . رو هوا با قدرت هر چه تمام تر کیرشو می زد تا ته کوسم و با سرعت این کارو ادامه می داد . کاش  از بیدار شدن نیلوفر نمی ترسیدم و هر جور که دلم می خواست خودمو خالی می کردم . منو گذاشت رو زمین . قوتش زیاد تر شده بود -آهههههه وحید کوسسسسم کوسسسسسسم کاش زودتر از اینا میومدی سراغم . در حالی که کناره های صورت و گونه هامو می بوسید گفت حالا که اومدم بیشتر از اینا میام . -بیا بیا هر وقت که دلت میخواد بیا . بیا عزیزم در کوس من همیشه به روت بازه . -تو مال منی عزیزم فقط مال من . دوستت دارم دوستت دارم . می دونستم بازم داره از اون کوس شراتی میگه که توی طبله هیچ عطاری نیست . از اون حرفایی بود که امیر قبل از گاییدن و پاره کردن بکارت من می گفت . اونم از رو سیری داشت یه چیزی می گفت تا دل منو بیشتر بدست بیاره . ولی خب با همه این اوضاع احوال پسر بدی نشون نمی داد و نمی شد ایراد گرفت . آخه منم با این که یک زن بودم هوس داشتم نیاز داشتم دلم می خواست . می خواستم حال کنم . زندگی کنم . هر چند خیلی چیزای دیگه هم دلم می خواست ولی چاره چه بود باید به خیلی از اون چیزایی که می خواستم پشت پا می زدم . تنها چیزی که بهش فکر نمی کردم شوهر بود . چون می دونستم عرضه شو ندارم تا واسه خودم دست و پا کنم و از طرفی شاید اگه سایه یه ناپدری میفتاد به سرش ممکن بود نتونه باهاش خوب تا کنه و اون ناپدری هم اونو قبول نکنه .. از این فکرا بیرون اومدم تا رو سکسم اثر نذاره . از ثانیه اول تا حال با کاراش کیف می کردم . بد جوری بهم حال می داد . وقتی که کیرشو از کوسم بیرون کشید و زبونشو گذاشت روش این دیگه اوج کارش بود و از اوج هم بالاتر رفتم . وقتی که از لیسیدن به مکیدن کوسم رسید دیگه اینجا رو نمی تونستم جلو خودمو بگیرم و یادم رفته بود که نیلوفر اون طرف خوابه -وحید کوسسسسم کوسسسسمو چیکارش کردی همش داره آب میشششششه مگه دیگه باهاش کار نداری ؟/؟ -چرا شقایق جونم . اگه بخوای میرم واست یخ میارم می مالم روش .. -اوخ با مزه یخ نکنی . بخورررشششش بخورررششششش ادامه بده .. خیلی آروم و گاهی به حالت چنگ با موهاش ور می رفتم . دیگه سست شده بودم . کوسم هم داشت آب می شد و  هم این که حس می کردم از یه جایی هم داره آب می ریزه . دستم از رو سرش به یه طرف افتاد . من ارضا شده بودم . کوسم خیلی تشنه اش بود .  به آب کیر نیاز زیادی داشت . ولی می ترسیدم که بار دار شم . اگه می دونستم از قرص استفاده می کردم . نمی دونستم این جوری میشه  . قمبل کردم تا فرو کنه تو کونم . هنوزم سوراخم تنگ تنگ بود چون کارکرد زیادی نداشت . اونم دلش می خواست تو کوسم خالی کنه ولی هیشکدوممون نمی تونستیم خربزه بخوریم و پای لرزش بشینیم  ... ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 

2 نظرات:

ناشناس گفت...

سلام امیر و ایرانی عزیز
ادامه این داستان هرجایی رو نمی نویسید؟

مرسی

بای

ایرانی گفت...

اطاعت میشه آشنای خوب من . این داستان هفته ای یه بار منتشر میشه . پس از پایان دوشنبه و آغاز سه شنبه و قسمت بعدی اون 9ساعت و15 دقیقه دیگه منتشر میشه . با تشکر از همراهی شما ...ایرانی

 

ابزار وبمستر