ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

خانوما ساکت 14

پس ازاین که تو کوس میترا جونم آب ریختم و اونوسر حال سر حالش کردم رفتم سراغ کونش .. دو تا دستمو دور کونش حلقه کرده و اونو داخل دایره دستام گذاشتم . فقط با لذت و هوس نگاش می کردم و می خواستم درسته بخورمش . هیجان شدیدی بهم دست داده بود . حال پاشدن و کرم آوردنو نداشتم . همون دور و بر کوسش هر چی خیسی و آب باقیمونده کیرم بود رو به طرف بالای کونش هدایت کرده و سر کیرمو به سوراخ کونش فشار دادم . کون میترای خوشگل من زیر کیرم یه منظره قشنگی پیدا کرده و انگار داشت باهام حرف می زد . حرف می زد و می گفت که جرش بدم که با آخرین زور و توانم اونو بکنم . -میترا جووووون بگیرش .. -هوتن میخوامش . بفرستش بره . من و کون منو از کیر کلفت نترسون . دستشو هم گذاشته بود زیر بیضه هام و اونو به کوسش می مالید . خیلی زود حس کردم آبی رو که از دست داده و تو کوس میترا خوشگله ریختمش جایگزینش دوباره تو کمرم جمع شده و سنگینم کرده ولی می خواستم با این بدن و با این کون حال کنم . بهش قول داده بودم که هفته دیگه بگامش ولی اگه می خواستم این جوری به همه قول بدم دیگه از کار و زندگی می افتادم . منم از اون آدمایی هستم که اگه سرم بره قولم نمیره . -آههههههه هوتن .. هوتن .. خواهش میکنم لذت ببر . حال کن .. هفته ای یه بار کمه .. بیشتر باهام حال کن . این کیرت و این تن و بدنت نشون میده که با هفته ای یه بار نباید سیر شی .. می خواستم بهش بگم کاملا حق با توست و همین طوره که می فر مایی ولی یه مرد تنوع لازم داره . نمیشه که همش یه مدل کوس و کونو در اختیار داشته باشه و با صاحب یه قیافه حال کنه . اصلا تنوع طلبی و زیاده خواهی خصلت مرداست . من باید در طول هفته با خیلی ها باشم . تازه به درسمم برسم . همین هفته ای یه بار هم خودش زیادیه . اون غزاله هم تا یه مدت پنجشنبه بعد ازظهر ها ازم انتظار داره و من باید به اونم برسم . ظاهرا ازاین به بعد باید ماهی یه بار وعده بدم . دو تا دستامو گذاشته بودم زیر کون گوشتی میترا و اونو می دادم بالا و یه حالتی پیدا می کرد که کیر سفتمو تو کون ام مینا تیز تر نشون می داد . باورم نمی شد که از کون دادن  هم این قدر لذت ببره ولی راستی راستی داشت حال می کرد شایدم با این کارش می خواست نشون بده که چقدر پر شور و شره و اهل حاله و همین طور هم بود .در هر حال هفته ای یه بارو می ارزید و من می تونستم رو قولم وایسم .. وقتی کون مامانه رو می گاییدم این تصور رو واسه خودم به وجود آورده بودم که دخترش هم می تونه جای مامانش باشه .. هرچند نمی تونستم با کوسش بازی خطرناکی بکنم . اصلا دلم نمی خواست که خیلی زود آبمو تو کون میترا جونم خالی کنم ولی باید این کار انجام می شد . -میترا آماده باش که کونت داره پر آب میشه -بریز عشق من . تا می تونی خالی کن . میترای تو بازم جا داره . گشاد نیست ولی آبخورش ملسه . -فدای میترای شیرین خودم بشم . نازشو بخورم . چشامو در حال خالی کردن آبم به کون میترا دوخته تا به نهایت لذت برسم . وقتی آخرین قطره هم راهشو تو سوراخ کونش پیدا کرد چشامو بسته و افتادم روش . .. دوتایی مون یکی دو ساعتی رو تو بغل هم بودیم .. اون که سیر بشو نبود و منم فقط از تماشای تن و بدنش عشق می کردم .. بالاخره رفت خونه اش و من موندم و توضیحاتی که باید در این خصوص به مینا می دادم و بر نامه هایی که واسه این کار داشتم . درهر حال نباید فوری هر چی رو که می خواستم بگم بگم . باید شکار رو به شکار گاه می کشوندم و بعد رو همین تخت بهش می گفتم که می تونه مطمئن باشه که مامانش دیگه سر براه شده و گول شیطونو نمی خوره . اوخ که این دخترا چقدر باباشونو دوست دارن و کیر درشت ما آقایونو . ولی با همه اینا نباید بیگدار به آب می زدم . حواسمو باید خوب جفت می کردم . فردا بعد ازظهرش شاگرد خصوصی هم داشتم .  با تک تکشون تماس گرفته با عذر خواهی ازشون کلاسو لغو کردم . دلم می خواست مینا رو بیارم خونه . دختر نازی بود . همچین تپل مپل نبود . استخونی هم نبود . خسته شده بودم ازبس درشت و چاق و چله گاییده بودم . این لاغرا آدمو کمتر خسته می کنند هر چند تپل ها بیشتر حال میدن ولی می دونستم که می تونم مینا رو طوری به خودم بچسبونم که دل نداشته باشه از زیر کیر من پا شه . صبح هر چی بهم گفت جریان چیه من گفتم اگه جسارت نمیشه بعد از تعطیل شدن کلاسها من تو رو می برم خونه مون و اونجا با هم حرف می زنیم . فقط براخونه یه بهونه ای بیار که مثلا با یکی از دوستاتی یا یه چیزدیگه تو همین مایه ها  -استاد آقای هوشیار مطمئن باشم که دیگه مشکلی پیش نمیاد ؟/؟ -خاطرت آسوده خیالت تخت . در کار روانشناسی ترفندهای زیادی وجود داره تا به اون هدفی که می خواهیم برسیم . راحت نمیشه به مقصد رسید ولی با این حال اگه راه مشخص باشه عبور ازموانع سخت به نظر نمی رسه . با کلمات بازی می کردم و می دونستم بعضی وقتا هم حرفایی پیش دبستانی می زنم و اون دختر بیچاره هم ازاونجایی که در عالم خودش بود فقط سر تکون می داد  وقتی دو نفری مون تو ماشین داشتیم می رفتیم طرف خونه مجردی , من فقط محو لب و دهن کوچولوش شده بودم .. اول می بوسموشون بعد کیرمو می کنم توی اون دهن نقلی و غنچه ای .... ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 

2 نظرات:

دلفین گفت...

عالی بود دادشم ولی اگه میشه مامانهای این دخترا هم بیار تو خط

ایرانی گفت...

سلام دلفین جان ..میترا خانوم خودش مامان مینا بوده و تازه دخترشو باید بیارم تو خط و در آینده هم مامانای دیگه و معلم و....شاد باشی ...ایرانی

 

ابزار وبمستر