ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

یک عروس و هزار داماد 26

وای با این هیکلم سکس چقدر بهم مزه می داد . خوشم میومد از این که یکی داره با این هیکل قناس حال می کنه ولی عطا راستی راستی داشت حال می کرد .. -شکوه جون ..  گاییدن زنای حامله خیلی بهم کیف می ده . هنگام کردن من داشت سوتی می داد . اون حتما باید غیر من بازم زنای حامله رو گاییده باشه که این جور داره با لذت از بودن و سکس با اونا میگه . کوسم یه گشادی خاصی پیدا کرده بود و ضرورت این که کیر هایی که وارد کوسم میشن کلفت باشن بیشتر از قبل احساس می شد . . عطا خیلی هیجان زده بود . درسته که هیکلم اون هارمونی زمانی رو که بار دار بودم نداشت ولی هنوز چهره ام اون زیبایی قبل رو داشت و حالت و سفیدی پوست من نشون دهنده یک زن خوشگل و ناز بود . تصور این که مدتی رو باید از سکس دور باشم مو بر تنم سیخ می کرد . عطا پس از این که چند دقیقه ای کیرشو می کرد تو کوسم و درش می آورد دهنشو گذاشت رو کوسم .. وای این چه جوری می خواست این کوسو لیس بزنه . ولی خیلی حال داد . کوسمو به چند قسمت تقسیم کرد و هر قسمتو جدا جدا لیس می زد . .نمی تونستم بگم کدوم قسمتش بیشتر بهم حال می داد البته لذت قسمت بالا و وسطش خیلی زیاد بود . وقتی انگشتاشو فرو می کرد توی کوسم دیگه مانعش نشدم . عطا ..عزیزم همه جارو خوب بلیسش .. . می دونستم کونم یه حالت بد قواره پیدا کرده ولی اون منو با همون وضعیت هم قبول داشت و هوس اینو کرده بود که هر جوری شده منو از کون هم بگاد . می شد یه پهلو کنم و یه پامو ببرم بالا و اون کیرشو فرو کنه تو سوراخ کونم . فعلا که فعالیتهاشو رو کوس من متمرکز کرده بود . پاهامو این طرف و اون طرف پرت می کردم . هیجانم زیاد شده بود .. نکنه بالارفتن فشار اونم در این روز های آخر واسم بد باشه ولی اون به این  مسائل زیاد توجهی نداشت و منم واسه این که بیشتر حال کنم کاری به کارش نداشتم . پاهام خسته شده ه عطا اونا رو انداخت رو شونه هاش ولی به پهلوهای من فشار میومد .. می خواست در همون وضعیت دوباره کیرشو تو کوسم فرو کنه که شکمم جلوی تنظیم کیرشو می گرفت . واقعا عشقبازی کردن با یک زن بار دار اونم در یکی دو ماه آخر دردسر های خودشو داره ولی یه لذتی داره که اصلا نمیشه وصفش کرد . مخصوصا من که داشتم به شوهر عزیز و نازنینم فرشاد جون خیانت می کردم . مثل غلامانی که به ملکه هاشون تعظیم می کنن اونم دو تا دستاشو گذاشت رو سینه هام و دهن و زبونش همچنان روی کوسم قرار داشت . سینه هامو که گنده تر شده بود تو دستاش می گردوند . خیلی دلم می خواست عطا با گاییدن و فرو کردن کیرش توکوسم منو به ار گاسم برسونه ولی شرایطم مناسب نبود . با همون حرکات دست رو سینه ها و دهان روی کوس منو کاملا تسلیم کرد . دیگه نتونستم چشامو باز کنم . ضربان قلبم خیلی شدید شده بود . با این حال هوس و عشق به ارضا شدن وادارم می کرد که یکی دو دقیقه دیگه هم صبر کنم . ولی سی ثانیه نکشید که حس کردم عطا هم جزو اونایی شده که تونسته منو به اوج لذت و هوس برسونه و یه دنیا شور و حال و آرامش در من به وجود بیاره . دلم می خواست دستمو بذارم لای موهای پسر حشری و باهاش بازی کنم ولی بدنم نمی تونست رو به جلو حرکت کنه . روی تخت بازم یه پهلو کردم دلم می خواست فرو کنه تو کوسم . هوس پس ازپخش شدن توی تمام بدنم انگاری اومده بود رو کوسم نشسته بود . دلم می خواست کیرشو طوری بکنه تو کوسم که دوباره همه اون هوسو توی تنم پخشش کنه و ذره ذره جونم لذت ببره . عطا اون روز تا دلش می خواست و دلم می خواست منو گایید . حتی از کونمم بی بهره نموند . سوراخ کونم هم پذیرایی خوبی ازش کرد .. وقتی که کونمو می گایید خیلی بی حال شده بود . یه بی حالی ناشی از هوس زیاد داشت . با این که توی کوسم خیس کرده بود ولی ازبس با کونم حال کرد خیلی زود آبش اومد . در هر حال عطا هم رفت و من به روزهای آخر بار داری رسیده بودم . یعنی چند روزبه زایمانم مونده بود . چند روز آخر دیگه به خودم تخفیف داده بودم و گفتم که دیگه باید استراحت کنم . وقتی می خواستم واسه سزارین برم اتاق عمل و کامران رو به دنیا بیارم هیچ استرسی نداشتم . خیلی خوشحال بودم . خونواده نگران من بودند . خانواده شوهرم از این که نخستین نوه شون می خواد به دنیا بیاد خیلی هیجان زده بودند و من ازاین که سومین کامران زندگیم می خواد به دنیا بیاد شور و شعف خاصی داشتم . برای پسرم خیلی نقشه کشیده بودم . کامرانی که نه تنها می خواستم مادرش باشم بلکه از همون روز اولی که به دنیا میومد می خواستم اونو به عقد خودم در بیارم . حداقل این باوررو در خودم به وجود بیارم  که می تونم همون طوری که از پس خیلی کارا بر اومدم می تونم از پسرم واسه خودم یه معشوق بسازم و این کار امکان پذیر می بود اگه از روز اول تولد واسه آمادگیش زحمت می کشیدم . ... ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 
 

ابزار وبمستر