ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

زن نامرئی 56

کشتم یا زندگی دادم ؟/؟ -اگه بدونی این جوری توهم رفتن چه لذتی داره ؟/؟ خیلی حال میده .. -خوشت میاد ؟/؟ بازم بمالم ؟/؟ -آره بمال   دستتو بکش رو کوسم . بهم حال بده . تا می تونی بچسب بهم . بذار عشق کنم .. کیر خوردن این جور بهم کیف نمیده . مهران دیگه نمی تونی خودتو بگیری .. مهران مثل خر کیف می کرد از این که من وجلیله با هم خوب شدیم . این دختر چقدر بنده کوسش بود . اون اگه حال می کرد انگار دیگه هیچی از دنیا نمی خواست . منم سعی می کردم هر طوری شده بهش حال بدم .  دهنمو گذاشتم روی کوسش و از چاک کوس به طرف نوک پاشو شروع کردم به بوسیدن . دستاش از دور کمرم رها شده بود . پاهاشو دادم هوا و حالا شکمشو می بوسیدم . زبونمو می کشیدم رونافش . قمبل کرده بود و منم پشت به اون کوسمو روی کونش می کشیدم . چقدر حال می داد  با دستام کوسشوقلقلک می دادم که خیلی خوشش میومد و می گفت بازم بکن که خیلی حال میده . وقتی انگشتامو جمع کرده و به صورت گلوله وارد کوسش کرده و میکشیدم بیرون اونم لباشوگلوله می کرد .. -وووووویییییی نازیلا .. نازیلا .. دیگه تا یه مدتی به جای نادیا باید می شدیم نازیلا . -جااااااان جلیله -بگو من چیکار کنم تا توهم لذت ببری -فعلا خودت حال کن .. لذت منوولش .. من میگم آدم تا زنده هست باید حال کنه و به اونایی که بهش حال میدن حال بده . کوس خوار دنیا .. این جلیله هم عجب لاتی بود .. کوسم هیچوقت این جوری کیف نکرده بود . نمی دونم تا حالا چرا عقلم نرسیده بود از این کارا بکنم .شاید آدمشونداشتم . . حالا که پیدا کردم امکان نداره ازش دل بکنم . -پس اگه منو مهرانو با هم ببینی دیگه عصبی نمیشی و گیر نمیدی ؟/؟ -جلیله غلط بکنه به عشقش نازیلا گیر بده . .. باید یه فکری برای مامان و بابا و داداشم می کردم . اونا حتما تا حالا خیلی نگران شده بودند . من به این زودیها نمی تونستم بر گردم خونه . شاید بیش از یکماه طول می کشید تا من بتونم موفق شم . خیلی سخت بود وبدون کمک مامورین این کار انجام پذیر نبود چون یک تنه چطوری می خواستم حریف این همه افرادی بشم که بیشترشون اسلحه کمری بسته بودند . به خود اومده و دیدم کوس من رو کون جلیله قرار داره .. -مهران پاشو بیکار نشین تنبل میشی . کیرتو از پشت بکن تو کوس نازیلا وبهش حال بده اونم از جلو بهم حال میده . مهران هیجان زده که از خوشحالی در پوست نمی گنجید وشگفت زده شده بود خودشو به پشت من رسوند -مهران هر کاری می کنی بکن فقط منو قلقلک نیار این هیجانات و خود همین لزی که با جلیله داشتم طوری مست و سر حالم کرده بود که دلم می خواست ساعتها در همین بیابون سکس داشته باشم . این خونه همه نوع امکانات اقتصادی وتغذیه روداشت . وحالا امکانات سکس و هیجان اونو . . یه چند تا موز دست مهران بود و گفت هر کدومو می خوای انتخاب کن .. با یه لحن شوخی بهش گفتم مر تیکه بی خاصیت . خجالت داره تو وقتی با کیرت پشت سر من هستی من موز تو کوسم فرو کنم ؟/؟ خندید و گفت نه من حالا دستور جلیله جانو اطاعت می کنم و تو هم هر موزی رو که دوست داری فروکنش تو کوس و کون جلیله .. یکی از موزارو که خیلی کلفت و دراز بود در دستم گرفته و روی لبه ها و وسط کوس جلیله مالیدم -آهههههه نازیلا نازیلا جون نازتو . نازتو .. موز رو یواش یواش بیشتر می کردمش تو کوس جلیله و با کون درشتش در حال حال کردن بودم که یهودیدم یکی دو دستی کمرمو چسبیده تا سرمو اون ور بگردونم کیر مهرانو دیدم که  یک ضرب رفت توی کوسم . -بکن بکن مهران  که من هنوز جا دارم -مهران  شنیدی ؟/؟ دستور نازیلا جونو شنیدی ؟/؟ از این به بعد حرف من واون یکیه -جلیله از کی تا حالا تو رئیس من شدی ؟/؟ از وقتی که تو دوست داری همش من در برم وتو خودت راحت هر کاری که دلت می خواد انجام بدی . این دفعه رو شانس آوردی چون من از نازیلا جونم خیلی خوشم میاد و با تمام وجودم دوستش دارم . ببین اون چه جوری بهت حال داده که حاضر شدی به خاطر اون بهم خیانت کنی . هرچند حالا میگم ایرادی نداره . بازم ببین نازیلا جون من چقدر خوش بدن وخوش پوست و گرمه که با این که یه ساعت پیش اونو سیر سیر گاییدی بازم دوباره با اشتها رفتی سراغش .. هرچی اونو بکنی وبهش حال بدی حقشه .. چون تو عمرم هیشکی مثل نازیلا جون بهم حال نداد ومن تا عمر دارم میرم سراغ لز و لز بینی .. وقتی مهران کیرشو کرد توکوسم منم سرم بود رو کون جلیله  -آهههههههه نازیلا اگه می تونستی ارگاسمم می کردی روزم ساخته می شد . -پس یه دور بگرد طاقباز باش .. حرفمو گوش داد و کیر به همون صورت و سرعت تو کوسم رفت و بر گشت می کرد .  جلیله رو به من قرار گرفته بود و منم کوسشو میک می زدم . .... ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 

8 نظرات:

رضا بمب گفت...

ايراني جون سلام.داشتم مامان تقسيم بر سه رو ميخوندم قسمت هاي بعد از 22 رو پيدا نكردم ميشه لينكاشو بزاري

ایرانی گفت...

سلام آقا رضای گل ! بعد از قسمت 22 اون هنوز منتشر نشده و تازه فقط یک قسمت دیگه اش یعنی 23 رو برای چهار شنبه دیگه آماده کرده ام وقسمتهای بعدشو هنوز ننوشتم . تمام داستانهای دنباله دار فعلی و در حال انتشار هیچکدومشون تا آخرش نوشته نشده و همه یک یا دو قسمت بعدی اونو نوشتم و هر روز باید چند تا بنویسم و از نظر ذخیره وضعیت مناسبی ندارم . ممنونم از تماست ..شاد و پیروز وکامرواباشی ...ایرانی

ایرانی گفت...


آره داداش گرامی بادرودی دیگر بر تو و همه عزیزان درصورت امکان و صلاحدید اگر این متن را در قسمت تبریک به مناسبت 22 مهرماه در سایت لوتی منتشر
نمایی سپاسگزار خواهم شد با تشکر از تو دوست و برادر گرامی وهمه مسئولین محترم سایت لوتی .......(بانوی من بانوی ما)
چقدر دلم می خواست و می خواهد که در این روز پیامی جداگانه به مناسبت 22 مهرماه سالروز تولد بانوی مهربان آریایی داشته باشم . بانویی بر خاسته از دل ملت با قلبی تپنده برای ملت .. قلبی سر شار از عشق و ایمان و پاکیها که با این همه جفا دیدنها همچنان از وفا می گوید . همان بانوی دوست داشتنی که شعارش شعورش بود وحجابش نجابتش . همان داغدیده ای که قلبش را شکستند اما اینک برای آن دل شکنندگان دل می سوزاند . بانوی آریایی من! بانوی آریایی ما ! توکیستی که می توان از تو و برای تو کتابها نوشت . شاه ماهی ما تو را بانوی شهر قصه ها می خواند . اما تو بانوی واقعی روز و روز گاران مایی . بیرون از قصه ها .. داغدیده , اندوهگین , اما صبور و استوار و امید وار . بانوی من می دانم که قلبت برای ایران و ایرانی می تپد می دانم که از جفاکاران اندکی بیش باقی نمانده اند می دانم که بخشندگی را از خدایت آموخته ای و گذشت را ..بانوی من می توانم تا فردا و فردا ها و تا آنجا که نهایتی هست همچنان از تو و برای تو بنویسم چون که جوهر قلم صداقت را هر گز پایانی نباشد چون که زندگی نیکان را نهایتی نیست ....عبادت به جز خدمت خلق نیست .. به لباده و جامه و دلق نیست ... افتادگی آموز اگر طالب فیضی .. هرگز نخورد آب زمینی که بلند است . و تو بانوی بزرگوار ما چه بزرگوارانه مصداق این ابیات گشته ای . بانوی من !درست است که می گویند چنین است رسم سرای درشت .. گهی پشت به زین و گهی زین به پشت .. اما آن که که چون تو دلش همیشه با خداست سوار بر مرکب مراددر راستای خورشید حقیقت می تازد تا به کوردلان و شیاطین و دشمنان این آب و خاک بفهماند که ایران و ایرانی همچنان پایدار است وسرانجام جلاد بالای دار . بانوی مهربان من تولدت مبارک تولدت مبارک .. خداوند بلند مرتبه توبه پذیراست و اشکهای توبه بندگانش را می پذیرد ..ومی دانم که بانوی من با گذشت خود توبه جفاکارانی را که اینک انگشت حسرت به دندان گزیده اند خواهد پذیرفت . بانوی خدایی من ! بانوی آریایی من! تولدت مبارک !تولدت مبارک !.......ایرانی

ایرانی گفت...

آره داداش نازنین ! من هم به نوبه خود سالروز تاجگذاری کوروش کبیر دلاور مرد ایرانی آریایی را به عموم آزادیخواهان و آزاد اندیشان جهان تبریک و تهنیت عرض نموده در اندیشه آن هستم که به مناسبت روز تولد این ابر مرد تاریخ و افتخار ملت ایران و رهبر راستین و جاودانه این آب و خاک که هفتم آبان ماه می باشد پیام مفصل و در ددلی با کوروش بزرگ داشته باشم که در روز تولد آن جوانمرد ومدافع حقوق بشر منتشر نمایم . ایران و ایرانی سر بلند ! پرچم سه رنگ و مقدس ایران به دور از نشان بت پرستان باد ..ایرانی

m گفت...

با آرزوی بهترین ها برای سرزمینی که از بزرگانی راستین و نیاکانی پاک به ما رسیده امید که دست اهریمنان و دیو صفتان و ملک فروشان از این بوم و بر کوتاه گردد و پرچم زیبای سه رنگ شیر و خورشید نشان همیشه بر فراز این سرزمین اهورایی در احتزاز باد
با عشق : آره داداش aredadash

ایرانی گفت...

آره داداش عزیز اولا به خاطر انتشار پیامهای تبریک من در دو قسمت سایت لوتی نهایت تشکر را داشته درثانی هر آرزویی که در پیام خود نموده ای آرزوی قلبی من نیز می باشد . درود بر تو درود بر همه میهن پرستان پاکدل و پاک نیت ...ایرانی

دلفین گفت...

ایولا

ایرانی گفت...

شب خوش داداش دلفین مهربان و دوست داشتنی ...ایرانی

 

ابزار وبمستر