ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

زن نامرئی 54

دیگه تموم شدم . دیگه نا ندارم مهران حالا دیگه نوبت توهه -منم تموم شدم نازیلا نمی دونی از کی تا حالا می خوام تو کوست خالی کنم و جلو خو دمو می گیرم .. چند تا ضربه دیگه فرو کرد تو کوسم و هنوز آبشو خالی نکرده حس می کردم که کوسم سوخته و داره آتیش می گیره -جوووووون نازیلا نازتو بگیر که داره میاد .. -اوخ اوخ اوخ بذار بیاد بذار بیاد ولش کن بیاد .. آب جوشتو می خوام .. -آخخخخخ ریخت .. داره می ریزه . دستاشو گذاشته بود رو سینه هام و حالا اون بود که با فشاری که به سینه هام آورد هوسشو رو من تنظیم می کرد .. دو تایی مون تنهای تنها و من اسیر یک مرد خطر ناک و زیر کیر اون چه حالی می داد .. اونم در یه بیابونی که معلوم نبود با نزدیک ترین آبادیش چقدر فاصله داره . البته اون دور دستها می شد چند تا درختو دید که قاعدتا باید آب و آبادی هم اون نزدیکیها می بود .. وقتی که آبشو خالی کرد تو کوسم  طوری کوس داغمو به جوش آورد که حس می کردم از نوک پا تا فرق سرم آتیش گرفته . طوری که اصلا نفهمیدم وقتی که افتاد رو کونم و داره از پشت باهام حال می کنه چیکار می کنه . فقط وقتی کیرشو تو کونم حس کردم تازه فهمیدم چه خبر شده . -مهران چیکار کردی ؟/؟ دردم گرفته . کونم می سوزه .. در حالی که لباشو گذاشته بود رو لبام و با هوس منو می بوسید گفت نازیلا این قدر ناز نکن . وقتی کوس گاییده شد کیر هوس کونم می کنه دیگه .   تو حالا دیگه مال منی . همیشه با منی . دیگه باید شوهر تو فراموش کنی . نمی دونم اون کیه و باهام چیکار داره . من با خیلی ها سر و کار دارم . دوست هم ندارم بشناسم کیه . اگه هم بیاد بیرون با دستای خودم خفه اش می کنم که کاری به کارت نداشته باشه . همین جوری که کیرش تو کونم بود حرف هم می زد . -ببینم بچه مچه که نداری -نه نه .-اینو دیگه شانس آوردی و شانس آوردم . چون اگه بچه می داشتی درد سر زیادی بود . حالا با خیال راحت می تونیم کنار هم باشیم . منم دیدم بالاخره کیر رفته تو کونم و سر و صدای زیاد هم تاثیری نداره و کارشو می کنه پس چه بهتر واسش ناز کنم .. راستش لذت هم می بردم . کیرش خیلی هم کلفت شده بود . به همون کلفتی که رفته بود تو کوسم کونمو هم داشت صیقل می داد .. از حالت سگی منو خوابوند رو زمین و دو تا دستاشو گذاشته بود رو کمرم و دوباره کیرشو کرد تو کونم .. دردم خیلی زیاد تر شده بود . با انگشتاش به سوراخ کونم فشار آورده و سعی می کرد اونا رو به دو طرف باز کنه تا بیشتر لذت ببره -هی مهران این چه طرز کون کردنه .. اگه بزنی زخمیم کنی خودت بعدا ازش محروم میشی .. .. اینو که گفتم یه خورده شل تر شد و بیشتر باهام مدارا کرد . اون آبی که تو کوسم ریخته بود دیگه نمی ذاشت که به این زودیها این طرف آب بریزه . ولی منم یه خورده کونمو دورکیرش به حرکت در آورده و طوری اونو به لرزه در آورده بودم که دوباره هوسش به اوج رسیده بود و سرعتش زیاد تر شده بود و همین جوری داشت ابراز هوس می کرد -نازیلا .. نازیلا من خیلی کون دوست دارم . تو داری این جوری به من حال میدی که من نمی دونم چیکار کنم .. بکن .. کونتو بگردون که من دور کونت بگردم . دور کوستم گشته بودم حالا نوبت کونته .. بد جوری ذلیل من شده بود . راحت می تونستم رگ خوابشو دردست بگیرم . به حرکات انفجاری و آتیشی خودم ادامه می دادم تا اونو بیشتر از حال ببرم و زود تر آبشو بیارم . . دیگه اینجارو نتونست کاری بکنه کون تنگ من کارشو کرده بود و اونم یه بار دیگه آبش اومد . این بار توی سوراخ کونم خالی کرد . در همین لحظه صدای یه ماشین اومد . به ناگهان کیرشو از کونم کشید بیرون . وقتی کیرشو کشید بیرون آبش همین جوری از دو طرف در حال سرازیر شدن بود ولی ترس عجیبی رو تو چهره اش دیدم .-صدای ماشین جلیله هست . اون اینجا چیکار می کنه . قرار بود حالا باشه سر مرز افغانستان . نمی دونم باز چه دردسری درست شده .. -جلیله کیه .. -اون یکی از دوستامه . من تحویلش نمی گیرم ولی اون دوستم داره . می دونستم دروغ میگه و احتمالا باهاش رابطه جنسی داشته که تا این حد حساس شده و رنگ و روش پریده . نمی دونم چه نقطه ضعفی داشت که این جور مثل آدمی که تو کونش فلفل ریخته باشن دور خودش می گشت . درباز شد و یه دختری درشت هیکل با چشایی سیاه وارد شد . نگاهی به من که آب کیر از دور و بر کونم می چکید انداخت . -به ! به !حالا آقا ما رو می فرستن سر مرز که جنس بیاریم تا اینجا خودش با جنسای خودش راحت حال کنه . دستت درد نکنه . این بود اون جوری که می خواستی وفاداری خودتو بهم نشون بدی ؟/؟ آره ؟/؟ این بود مزد اون همه زحماتی که کشیدم ؟/؟ ببینم اونم به خاطر تو خودشو به خطر میندازه ؟/؟ -اینجا به حرف اومده و گفتم کسی که با مهران جون میاد به یه بیابون پس به خاطرش به یه بیابون دیگه هم میره . ... ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 

20 نظرات:

ناشناس گفت...

میشه خواهش کنم چنتا داستنم در مورد شیمیل ها بزارید خیلی لذت بخشته ممنون

ایرانی گفت...

با کمال میل دوست خوب آشنام سر فرصت علی الحساب یکی می نویسم .. البته من داستانها رو باید بنویسم و منتشر کنم .. درضمن یکی دو نکته هست که باید در مورد شی میل ها بدانم البته اگه ندونم هم مسئله ای نیست داخل داستان بهش اشاره نمی کنم . یکی در مورد اندازه ....اوناست که فکر کنم ثابت باشه و حتما همینه .. یکی دیگه هم باید اسپرم سازی باشه که به نظرم نباید داشته باشن یا شایدم خنثی باشن ..ممنونم از پیامت ..شاد باشی ...ایرانی

ناشناس گفت...

با سلام خدمت جناب ايراني عزيز.
پرسيده بودين كه دليل گرايش من به سمت مواد مخدر چه بوده؟براي درمان درد اول بايد بفهميم كه علت اصلي ايجاد درد چي بوده،من فكر ميكنم كه نسل من بدشانس ترين نسل ايران بوديم چون بچگي ما با اژير قرمز شروع شد و حتي شبها جرات روشن كردن چراغ رو هم نداشتيم كه هواپيماهاي عراقي متوجه ما نشه،تلويزيون دوتا كنال داشت كه اگر نگاه نميكردي سنگينتر بود،پيراهن نيم استين جرم بود،شطرنج جرم بود،نوار كاست يا ويدئو شلاق داشت،بابا و ننه هامون همينجور بچه اورده بودند كه ارتش 20 مليوني رو تشكيل بدند اما اونكه قول اب و برق مجاني بهشون داده بود حالا زده بود زير همه چيز و چون با دست خودشون خودشون رو بدبخت كرده بودند و ديگه راه برگشتي نداشتند تلافيش رو سر ما درمياوردند،يكم بزرگتر شديم و مثلا عشق موتور داشتيم اما اگر به هربدبختي يك موتور رديف ميكرديم تازه گير امربه معروف يا منكرات ميوفتاديم اون هم چه موتوري؟يا ياماها 80 بود يا ديگه جهاد اكبر ميكردي هوندا 125،اگه توي خيابان راه ميرفتي به جرم ولگردي ميرفتي منكرات و بعداز كلي التماس يك چهارراه قشنگ وسط كله ات درست ميكردند و توي شلوغترين خيابون ولت ميكردند تا بقيه مردم هم لذت ببرند،رابطه با دختر كه اصلا گناه كبيره بود،اگر دهنت بوي الكل ميداد حسابت با كرام الكاتبين بود،مواد مخدر هم مثل نقل و نبات ريخته بود و ما هم براي اينكه هم گرفتار اين همه جرم نشيم و هم يك جوري وقتمون بگذره هم يك تفريحي داشته باشيم رفتيم دنبال مواد و تا بابا و ننه فهميدن چه خبره سريع زنمون دادند كه ادم بشيم(كه اين بزرگترين شانس زندگيم بود)قبلا مواد مخدر جوري بود كه براي رسيدن به ته خط چند سال طول ميكشيد اما اگر پشتت كوه هم گرم باشه چنان خوار و ذليلت ميكنه كه آدم بودن فراموشت ميشه،ولي الان موادي وارد بازار شده كه اون راه چندساله رو حداكثر دوساله طي ميكني،اگر فقط يكبار شيشه يا كراك مصرف كني به احتمال 95 درصد شما ديگه يك معتاد دايمي تشريف داري،اگر دوست داشتي بگو امارهايي رو بهت بدم كه جرأت باور كردنش رو نداشته باشيد و انتشار اين امار فقط براي مراكزي كه با اين موضوع سر وكار دارند ازاده.

Galeri.azin گفت...

با سلام خدمت جناب ايراني عزيز.
پرسيده بودين كه دليل گرايش من به سمت مواد مخدر چه بوده؟براي درمان درد اول بايد بفهميم كه علت اصلي ايجاد درد چي بوده،من فكر ميكنم كه نسل من بدشانس ترين نسل ايران بوديم چون بچگي ما با اژير قرمز شروع شد و حتي شبها جرات روشن كردن چراغ رو هم نداشتيم كه هواپيماهاي عراقي متوجه ما نشه،تلويزيون دوتا كنال داشت كه اگر نگاه نميكردي سنگينتر بود،پيراهن نيم استين جرم بود،شطرنج جرم بود،نوار كاست يا ويدئو شلاق داشت،بابا و ننه هامون همينجور بچه اورده بودند كه ارتش 20 مليوني رو تشكيل بدند اما اونكه قول اب و برق مجاني بهشون داده بود حالا زده بود زير همه چيز و چون با دست خودشون خودشون رو بدبخت كرده بودند و ديگه راه برگشتي نداشتند تلافيش رو سر ما درمياوردند،يكم بزرگتر شديم و مثلا عشق موتور داشتيم اما اگر به هربدبختي يك موتور رديف ميكرديم تازه گير امربه معروف يا منكرات ميوفتاديم اون هم چه موتوري؟يا ياماها 80 بود يا ديگه جهاد اكبر ميكردي هوندا 125،اگه توي خيابان راه ميرفتي به جرم ولگردي ميرفتي منكرات و بعداز كلي التماس يك چهارراه قشنگ وسط كله ات درست ميكردند و توي شلوغترين خيابون ولت ميكردند تا بقيه مردم هم لذت ببرند،رابطه با دختر كه اصلا گناه كبيره بود،اگر دهنت بوي الكل ميداد حسابت با كرام الكاتبين بود،مواد مخدر هم مثل نقل و نبات ريخته بود و ما هم براي اينكه هم گرفتار اين همه جرم نشيم و هم يك جوري وقتمون بگذره هم يك تفريحي داشته باشيم رفتيم دنبال مواد و تا بابا و ننه فهميدن چه خبره سريع زنمون دادند كه ادم بشيم(كه اين بزرگترين شانس زندگيم بود)قبلا مواد مخدر جوري بود كه براي رسيدن به ته خط چند سال طول ميكشيد اما اگر پشتت كوه هم گرم باشه چنان خوار و ذليلت ميكنه كه آدم بودن فراموشت ميشه،ولي الان موادي وارد بازار شده كه اون راه چندساله رو حداكثر دوساله طي ميكني،اگر فقط يكبار شيشه يا كراك مصرف كني به احتمال 95 درصد شما ديگه يك معتاد دايمي تشريف داري،اگر دوست داشتي بگو امارهايي رو بهت بدم كه جرأت باور كردنش رو نداشته باشيد و انتشار اين امار فقط براي مراكزي كه با اين موضوع سر وكار دارند ازاده.

Galeri.azin گفت...

با سلام خدمت جناب ايراني عزيز.
پرسيده بودين كه دليل گرايش من به سمت مواد مخدر چه بوده؟براي درمان درد اول بايد بفهميم كه علت اصلي ايجاد درد چي بوده،من فكر ميكنم كه نسل من بدشانس ترين نسل ايران بوديم چون بچگي ما با اژير قرمز شروع شد و حتي شبها جرات روشن كردن چراغ رو هم نداشتيم كه هواپيماهاي عراقي متوجه ما نشه،تلويزيون دوتا كنال داشت كه اگر نگاه نميكردي سنگينتر بود،پيراهن نيم استين جرم بود،شطرنج جرم بود،نوار كاست يا ويدئو شلاق داشت،بابا و ننه هامون همينجور بچه اورده بودند كه ارتش 20 مليوني رو تشكيل بدند اما اونكه قول اب و برق مجاني بهشون داده بود حالا زده بود زير همه چيز و چون با دست خودشون خودشون رو بدبخت كرده بودند و ديگه راه برگشتي نداشتند تلافيش رو سر ما درمياوردند،يكم بزرگتر شديم و مثلا عشق موتور داشتيم اما اگر به هربدبختي يك موتور رديف ميكرديم تازه گير امربه معروف يا منكرات ميوفتاديم اون هم چه موتوري؟يا ياماها 80 بود يا ديگه جهاد اكبر ميكردي هوندا 125،اگه توي خيابان راه ميرفتي به جرم ولگردي ميرفتي منكرات و بعداز كلي التماس يك چهارراه قشنگ وسط كله ات درست ميكردند و توي شلوغترين خيابون ولت ميكردند تا بقيه مردم هم لذت ببرند،رابطه با دختر كه اصلا گناه كبيره بود،اگر دهنت بوي الكل ميداد حسابت با كرام الكاتبين بود،مواد مخدر هم مثل نقل و نبات ريخته بود و ما هم براي اينكه هم گرفتار اين همه جرم نشيم و هم يك جوري وقتمون بگذره هم يك تفريحي داشته باشيم رفتيم دنبال مواد و تا بابا و ننه فهميدن چه خبره سريع زنمون دادند كه ادم بشيم(كه اين بزرگترين شانس زندگيم بود)قبلا مواد مخدر جوري بود كه براي رسيدن به ته خط چند سال طول ميكشيد اما اگر پشتت كوه هم گرم باشه چنان خوار و ذليلت ميكنه كه آدم بودن فراموشت ميشه،ولي الان موادي وارد بازار شده كه اون راه چندساله رو حداكثر دوساله طي ميكني،اگر فقط يكبار شيشه يا كراك مصرف كني به احتمال 95 درصد شما ديگه يك معتاد دايمي تشريف داري،اگر دوست داشتي بگو امارهايي رو بهت بدم كه جرأت باور كردنش رو نداشته باشيد و انتشار اين امار فقط براي مراكزي كه با اين موضوع سر وكار دارند ازاده.

Galeri.azin گفت...

و هيچ وقت حتي اجازه نميدهند كه مردم بفهمند كه داره چه بلايي به سرشون مياد،براي قشنگ درك كنيد معتاد برابر با تمام جرمها و بزهكاري هايي است كه ميشناسيد.
فاش می‌گویم و از گفته خود دلشادم بنده عشقم و از هر دو جهان آزادم
طایر گلشن قدسم چه دهم شرح فراق که در این دامگه حادثه چون افتادم
من ملک بودم و فردوس برین جایم بود آدم آورد در ایـن دیـر خـراب آبادم
سایه‌ی طوبی و دلجویی حور و لب حوض به هوای سر کوی تو برفت از یادم
نیست بر لوح دلم جز الف قامت دوست چه کنم حرف دگر یاد نداد استادم
کوکب بـخت مـرا هیچ منجـم نشناخـت یا رب از مادر گیتی به چه طالع زادم
تا شدم حلقه به گوش در میخانه عشق هـردم آید غـمی از نو به مبارکبادم
می‌خورد خون دلم مردمک دیده سزاست کـه چـرا دل به جگرگوشه مردم دادم
پاک کن چهره‌ حافظ به سر زلف ز اشک ور نه این سیـل دمادم ببـرد بنیادم
موفق و سربلند باشيد.

ایرانی گفت...

سلام به آن که با تمام احساسش نوشت و با تمام وجودش صادقانه گفت .. از آن چه بر سرش آمده بود . من هم از ابو موسی اشعری زمان قول آب وبرق و تلفن مجانی راشنیده بودم . ازآن که تصویرش رادرماه می دیدند ولی خود بغل دستی خود را نمی دید و نمی شناخت تا جام زهر سر نکشد . از آن که انقلاب فرشتگان وپیروزی شیطان را کار خدا می دانست . ننگ بر امریکا ..مرگ بر امریکا ..لعنت بر شیطان بزرگ که چه ماهرانه سکان کشتی انقلاب را در از 21 و 22 بهمن 57 کاملا دردست گرفت و همان بلایی را که بر سر مصدق 32 آورد بر سر ملت ایران در 57 سیاه آورد و همچنان با کارتل ها و تراست ها و مافیای اقتصادی داخلی خود حکومت می کند . جنگ را به راه انداختند تا دوامشان بیشترشود . ترکیدن بادکنک را به انفجار نور تشبیه کردند . اگر خوب بودن کسی دلیل بر آن باشد که ریش و قیچی خود را به دست او بدهیم که نداند چگونه اصلاح کند باید گفت که هیچکس بهتر از دیوانه مناسب این کار نیست ....

ایرانی گفت...

اما همه اینها دلیل بر آن نمی شد که گالری نازنین ما این بلا را بر سر خود بیاورد وبازهم جالب بود و ستودنی که با اراده ای آهنین توانستی کوه سنگین اشتباهت را خرد کرده و دلاورانه با اعتراف به اشتباه و تلاش برای جبران آن به امید امروز و فردا زندگی کنی .. آن دوران شوم را که نوار ویدیو را در شکم می گذاشتیم به یاد دارم ..چه زیبا و شاعرانه زندگیت را در شعر حافظ بزرگ خلاصه کرده ای که اینک تجربه سعدی در گلستان که بعد از قرآن و نهج البلاغه به آن ایمان دارم به کار می آید . وای از خاطراتت گفتی داغ دل ما تازه شد . بزرگترین وارد کننده مواد خود از ما بهتران هستند . که بیداری جوانان یعنی خفتگی آنان . بازم به شهامتت آفرین می گویم که صادقانه از دلیل اعتیاد گفتی ..هرچند که این دلیل نمی شد ...درهرحال می شد برای فرار از این همه بدبختی و نکبت به خود و خدا پناه برد . من چند سالی به دفتر خاطرات پناه برده بودم .. آن وقت ها هنوز آینه قلبمان روشن بود .. هنوز خیلی ها را فرشته می دانستیم در حالی که نمی دانستیم شیطان ریزه هایی بیش نیستند . درد را شناختیم اما درمان کجاست ؟ کاش زنده باشیم و سوختن غده های سرطانی را ببینیم . باز هم سپاس که از درون پر احساست گفتی .. کاش آن روز ها برای خودت می گفتی و می نوشتی ..با قلم و احساس زیبایت ..امروز هم می توانی ..ایران آریایی ما به تو و بیداردلان نیازمنداست بیدار دلانی که برای خفتگان بیدار مرثیه آزادی بخوانند وبیداران خفته را دربند کشند تا دیگر به بهانه پرچم داربودن دین و عدالت , دین و عدالت را دربند نکشند . تا دیگر ستم زشت را در زیر لباده و عبای خود زیبا جلوه ندهند و چه زیبا حافظ از زاهدانی می گفت که آشکارا نهی می کنند و درخلوت کار دیگر ..حکایت زاهذان امروز است ..گالری آذین نازنین تا زمانی که خود را از دام آفریده رهایی نبخشیم و اسیر آفریننده نگردیم همین رنج است و همین درد ..از زندگی فقط اسم آن را یدک می کشیم .. سخن بسیاراست و می دانم که باز هم کلام زیبای تو استاد گرامی را خواهم خواند . بادرودی دیگر به تو و همه آرادگان و آزاد اندیشان و به امید ایرانی آباد و آزاد در پناه اسلامی واقعی به همت فرزندان کوروش کبیر ..پاینده ایران ..بر افراشته باد پرچم سه رنگ سبز و سفید و سرخ بدون آرم سیک های هندی ..پیروز باشی پیروز باشید ...ایرانی

ناشناس گفت...

پارسا .ایرانی داداش دوست داشتنی من عالیه ممنون .

ایرانی گفت...

سپاس پارسای گل و عزیز ! ممتونم از پیام گرمت . در کنار خانواده گرامی روزگار خوشی داشته باشی انشاءالله ...ایرانی

Galeri.azin گفت...

سلام جناب ايراني،بله حرف شما كاملا متين است اما ما نميتوانيم كه بچه هايمان را در محيطي الوده و پر از ميكروب رها كنيم و وقتي كه مريض شد به او خرده بگیریم كه چرا مريض شدي؟همه نسل من و شما مريض شديم اما نوع بيماري فرق ميكرد،اخه چرا بايد من جوانيم را در راه مواد مخدر از دست ميدادم؟يا شما بهترين ايام عمرت را با دفتر خاطرات از بين ببري؟درد همه ما يكي بود و ميخواستيم به هر نحوي شده دردهايمان را فراموش كنيم،دنبال ديوانگي رفتيم كه جور زمانه رو فراموش كنيم،وقتي كه زورمان به دنيا نرسيد گفتيم دلا خو كن به تنهايي كه تنهايي هم عالمي داره،خوب يا بد من و شما ديگر به سراشيبي عمر رسيديم و فقط از اين ميترسم كه روزي هم ما در جواب فرزندانمان بگوييم كه انقلابمان يا جنبشمان را از ما دزديدند در حاليكه پدرانمان نميفهميدند كه امثال شريعتي و مطهري چه ميگويند چون به نظر من اين انقلاب بر سر تمام امالها و ايده هايش ايستادگي كرد و به تمام انها وفادار بود،ترسم از اين است كه دوباره بگوييم ايراد از مجريان اسلام بود و دوباره نوع ديگري از اسلام را به خوردمان بدهند و ما هم با دست خودمان سرنوشت چندين نسل ديگر را نابود كنيم.اگر من و امثال من زندگيمان را در راه مواد مخدر باختيم اما فرزندانمان چيزي به نام مادر را در زندگيشان داشتند كه با چنگ و دندان و سرخ نگه داشتن صورتشان هرچند كه با سيلي بود انها را از اب و گل دراورد اما حتما برايتان جالب و دردناك است اگر بدانيد كه گرايش به سمت مواد مخدر در دخترانمان دو برابر پسران است،چقدر دوست داشتم كه تمام اينها خواب و رويا بود اما متاسفانه حقيقتي است كه حتي اجازه بيانش را هم نداريم.اگر اينها را با شما درميان ميگذارم فقط بخاطر اين است كه ميبينم بسيار هوشمندانه در اثارتان مورس هايي ارسال ميكنيد و در قالب سكس موشكافانه جامعه و شرايط امروزمان را به نقد ميكشيد و حتي در بعضي مواقع احساس ميكنم كه با اين مورس ها ايرادات اطرافيانتان را به انها گوشزد ميكنيد.
سینه از آتشِ دل در غمِ جانانه بسوخت آتشی بود در این خانه که کاشانه بسوخت
پايدار و سربلند باشيد.

ایرانی گفت...

با سلامی مجدد به گالری آذین نازنین ! نمی توان گفت پدران و مادران ما مقصر محیط آلوده بودند هرچند باید دقت بیشتری می کردند از طرفی وقتی بچه به سن بلوغ رسید خود با درک بالای خود می تواندخیلی از چیز ها را تشخیص دهد . من نمی خوام بگم من خوبم یکی دیگه ضعیف .. در دهها مجلس نشستم که مشروب می خوردند حتی همین حالا ..بارها و بار ها امکاناتش برام فراهم بوده که تریاک بکشم و...دوستان سیگاری بسیاری داشتم اما حتی یک بار به عنوان نمونه استفاده نکردم . یعنی حالا ترس از خانواده بود یا زیانهای این مواد ازش دوری کردم ..اما اونایی رو هم که به این چیزا رو میارن نمیشه و نباید محکومشون کرد باید دوستشون داشت و در ادامه راه بی منت یاریشون داد . که تا زنده هستیم باید زندگی کنیم و به فرموده شیخ بزرگوار روان شناس و دنیا دیده کبیر سعدی نکونام ..بنی آدم اعضای یکدیگرند ...ما زورمون به خیلی چیزا می رسه ولی ملت تنبل و راحت طلبی هستیم حتی در بدترین شرایط اقتصادی همه چشم به دستان و زبان دیگری دوخته ایم .. انقلاب ما که امریکا اونو دردست گرفت و مثل انگلیس که انقلاب هند و گاندی رو منحرف و بی ارزش کرد از سیری بود نه از سر گرسنگی .. جنوب تهران و سی چهل دزد و بی حجابی را بهانه کردند و ....تازه همان که از سر سیری بود به بار ننشست .درهر حال همه ما ایران عزیزمان را دوست می داریم . حتی بنیامین نتان یاهو نخست وزیر ایرانی اسرائیل که اوایل انقلاب پس از سی و خوردی سال زندگی از بدو تولد در ایران , ایران را ترک کرد و به اسرائیل رفت دلش برای کشورایران هم می سوزد و از ته دل راضی به آزردن هموطنان واقعیش نیست . بعد از انقلاب فحشا زیاد شد فقر به نهایت رسید فاصله بین طبقات اجتماعی زیاد گردید .. مقصر انقلاب و آزادی خواهی مردم شریف نبود اما آنان ساده دلانه همه چیز خود را باختند .. مافیای 22 بهمن چون ویروسی سرطانی به همه جا رخنه کرد . مذهبیون ساده را فریفت . جنگ راه انداخت . افراد خالص را در جنگ به شهادت رساندند .. در لباس دین به دین ضربه زدند . شیطان خیلی ماهرانه وارد کار و کارزار گردید و تا به امروز پیروز است . امروز مردم آگاه شده اند . اما گرسنه اند ...سخن بسیار است اما نمی توان زیاد مطرحش کرد و در این مقوله نمی گنجد ..صحیح فرمودی که در لا به لای مسائل سکسی بسیاری از واقعیات اجتماعی را هم می توان نوشت .. مافیای اقتصادی و امپریالیسم ایران می خواهد که جوانان چه دختر چه پسر به افیون پناه ببرند . به مذهب کاری ندارند و مذهب را سپر بلای خود کرده اند . درکشوری زندگی می کنیم که از نظر ذخایر طبیعی بین ششمین و دهمین کشور جهان قرار دارد ..از نظر شکوفایی اقتصادی باید دومین کشور آسیا می بودیم .. فیلتر می کنند و فیلتر شکن می فروشند ..اما هرگز نخواهند توانست که مرگ را فیلتر نمایند و برایش فیلتر شکن بفروشند .گالری نازنین سخنان شیوایت برآنم داشته که بسیار و بسیار بگویم ولی حیف که تا همین جایش هم زیاده روی کرده ام اما ایرانی با همه راحت طلبی هوشیار است راحت طلبی از این نظر که درسال 57 و زمان بچگی من می گفتند با دلار هفت تا یک تومنی روزی 150 تومان بابت فروش نفت و 75 تومان بابت گاز رزیم شاه باید به ملت بده ..مردم گول این راحتی رو نخورید .. .. ازاون موقع بالاخره یه چیزایی تو ذهنمه ویادم میاد . این جوری هاهم بود که مردمو تهییج کردند خیلی ها برای تفریح و تنوع و هیجان می رفتند لاستیکها رو در خبابون آتیش می زدند .. ایرانی صبوراست . سوپر شیطان و شیطان بزرگ امریکا هم جاودانه نخواهد ماند و سرانجام روزی خورشید عدالت و آزادی از پس ابر های تیره شیطانی سربرون خواهد آورد جهان را نورانی خواهد ساخت . آن روز دیگر ابری نخواهد بود . آن روز عشق و وفا خواهد خندید . دیگر ابر های تیره ای نخواهد بود .. دیگر اندوه و حسرت گذشته ای نخواهد بود ..آن روز اشک شیطان را خواهیم دید ..شاد باشی دوست و برادر نازنینم ..زندگی زیباست بخند و شاد باش ..بخند و پاک باش ..بخند و نیک باش .. خدا دوست داشتنی ست ..خدا مهربان است .. به رحم خدا بیندیش ..به آینده بیندیش .. دیگر نباید مغرور بود ..که عمر برف است و آفتاب تمور ..اندکی مانده خواجه غره هنوز ...شاد و سر بلند و پایدار باشی ....ایرانی

ناشناس گفت...

ایرانی جون سلام خسته نباشی مرسی از داستانهای قشنگت یه داستان اگه ممکنه درمورد این که زن برای شوهره و شوهره برای زن جور می کنه بنویسی خیلی عالی میشه دستت درد نکنه

ایرانی گفت...

دوست عزیز و آشنایم ممنونم از پیام گرمت .. چشم سر فرصت حتما می نویسم . من حداکثر درهفته دو تا داستان درخواستی می تونم بنویسم و خودمم معمولا واسه خودم پارتی بازی می کنم و گاهی یه سوژه هایی رو که حس می کنم واسه تنوع لازمه می گنجونم . داستان سکس با مامان خیلی درخواستی داره و از طرفی می دونم حوصله خیلی ها رو هم سر می بره ولی چاره چیه ..الان دو تا درخواستی با مامان و یک شی میل داریم . بازم چشم . فعلا این میشه درخواست شماره 4 از الان ..افتخارمی کنم در خدمت شما باشم . شاد باشید ...ایرانی

ناشناس گفت...

با سپاس ، شیمیل ها از نظر اندازه آلت گاها میتونن از مردها هم بزرگتر باشن جالب اینجاست که اسپرم سازی هم دارند فقط قابلیت بارور کردن ندارند چون از نظر فیزیولوژیک دستگاه تناسلی مشکلی ندارد بلکه از نظر هورمونی و کروموزومهای جنسی دچار اختلال هستند ، دستگاه تناسلی خارجی کوچکترین تفاوتی با مرد ندارد فقط بسته به میزان ترشح هورمون اندازه آلت تفاوت میکند...داریم شیمیلهایی که مانند سوپرمدلها بسیار زیبا و خوش اندام اند ولی به جای اندام تناسلی زنانه ،مردانه دارند! البته خیلی شایع نیستند معمولا خوش چهره هاشون جذب شرکت های پرنو سازی می شوند!

ایرانی گفت...

دوست گل آشنایم از توضیحات و راهنمایی هایت در مورد شی میل ها بی نهایت سپاسگزارم ..پس با این حساب اسپرم و مایع ..جهت تخلیه درهنگام سکس دارند . اما در چند فیلم کوتاهی که در این مورد دیدم اندازه آلت خاصیت ارتجاعی یعنی از کوچک به بزرگ و بر عکس شدن را نداشته و به یک اندازه ثابت بوده است . یعنی اگر بعد از حداکثر رشد در طول زندگی اندازه ای ثابت می یابد مثلا 15 سانت باشه هنگام سکس و کلا همیشه بدون تغییر همین اندازه هست . اگه غیر اینه ممنون میشم منو از اشتباه در آورده ..برای هفته بعد سعی می کنم حداقل داستانی در این مورد بنویسم . پس باید تمایلات مردونه هم داشته باشند .. آیا تمایل به گی بودن هم دارند ؟ البته در اینترنت خوندم که اونا خنثی هستند . این خنثی بودن همون قدرت باروری اونا باید باشه ولی در تمایل جنسی وگرایش باید دوگانگی داشته باشن ..آیا اونا علاوه بر فاعل بودن دوست دارن مفعول هم باشن ؟ تمام این ریزه کاریها واسه اینه که به هر حال آدم یه کاری انجام میده در نویسندگی حداقل ایرادو باید داشته باشه ..خیلی خیلی متشکرم به خاطر توجهی که به من و این مجموعه داری ..درود برتو ...ایرانی

دلفین گفت...

مرسی داداشم ادامه بده

ایرانی گفت...

چشم دلفین خوب و مهربانم ..حتما ..ایرانی

ناشناس گفت...

این فیلمها رو می تونید نگاه کنید
http://www.xvideos.com/video2098842/shemale_solo_on_the_couch

http://www.xvideos.com/video2099036/thai_shemale_gives_ass

http://www.xvideos.com/video2098918/hot_shemale_takes_it_from_behind

http://www.xvideos.com/video42763/mary_ann_hottest_shemale_ever

http://www.xvideos.com/video487150/big_blonde_tranny_fucks_hot_girl

هم تمایلات شبیه گی دارند هم کاملا می تونن احساس یه زنو موقع سکس آنال داشته باشند...فوق العاده اند...البته اگه خوشگل و خوش اندام باشند...

ایرانی گفت...

با سلام به دوست خوب آشنا و تشکر به خاطر زحماتی که کشیدی .. این اینترنت قطع شد و جواب منو محو کرد و دوباره دارم می نویسم . دنیای عجیبیه زن داریم ..مرد داریم .. شی میل داریم ..دوجنسه داریم ..اما آنچه که در مورد شی میل ها بیشتر برایم ارزش دارد خواسته ها و اندیشه ها و افکار و احساسات درونی و قلبی آنهاست . چون اندیشه های انسانی ست که از آنها یک انسان می سازد . راستش در سال 80 و 81 یکی از کانالهای ماهواره به نام آلترا بلو در مورد شی میل زیاد فیلم می ذاشت . من فکر می کردم اینها زنانی هستند که به طور مصنوعی آلت می کارند و یا با جراحی از آلت مرده هایی که تازه مرده اند استفاده می کنند . چیکار کنم چه می دونستم . در هر حال خوشحال میشم که یک شی میل بیاد و بگه که من یک شی میلم و از احساسات و افکار خودش بگه . من کار مرد هایی رو که گی هستند قبول ندارم اما برای شی میل ها احترام خاصی قائلم چون خلقتشون اینه . سعی می کنم برای هفته بعد داستانی ساده در این مورد بنویسم . البته در ده دوازده قسمت قبل داستان تولدی دوباره دو سه قسمتی از یک شی میل استفاده کردم که در یکی از این صحنه های سکسی شی میل در دو جهت و از دوزاویه فعالیت می کرد . دوست نازنین و آشنای من به خاطر همراهی که با من داشته ای سپاسگزارم و امید وارم که این دوستی و همراهی پایدار و پا بر جا بماند . شاد وخندان و تندرست باشی ...ایرانی

 

ابزار وبمستر