ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

نقاب انتقام 23

می دونم که خیلی خسته ای و حالشو نداری که زیاد باهام ور بری ولی خودم واست لخت میشم .. یکی یکی لباساشو در آورد . و بعد اومد سراغ شورتم و به اونم رحم نکرد . حس کردم شکم و جا بخیه ام بهتره و درد کمتری دارم ولی هنوز اون جوری نبودم که بخوام فعالیت شدیدی کنم . با این حال سها خودشو خیلی واسم لوس می کرد و از بس ناز و عشوه اومد من دیگه نتونستم کاری نکنم سها احتمالا باید با قاچاقچیان دست داشته باشه . چون خیلی راحت تونسته بود برای سمیر پاپوش درست کنه . واقعا انگیزه اش از این کار چی بود و چی می تونست باشه . اون که نمی تونست عاشق باشه و کسی رو دوست داشته باشه . یعنی می خواست خودشو تو دل من جا کنه ؟/؟ به خاطر ثروت من ؟/؟ ..علت دیگه ای نمی تونه داشته باشه . خودشو بهم چسبوند سعی می کرد بهم فشار نیاره . خیلی آروم لباشو گذاشته بود رو لبام و منو می بوسید . مثل یه معشوقه ای که معشوقشو می بوسه . خیلی با عشق و حرارت . مثل اون روزایی که من زشتو می بوسید و من با حرارتی بیشتر بوسه هاشو جواب می دادم . همراه با آهنگ ملایمی که موقع سکس واسمون میذاشت . اول با عشق و هماغوشی و بعد می رفتیم به اصل ماجرا . کف دستمو گذاشته بودم لای پاش وبا یه کف دست هم سوراخ کونشو در اختیار داشتم و هم کوسشو . جفت سوراخاشو با دست و انگشتام می مالیدم . از این حرکت منم خوشش میومد و باهاش حال می کرد . اون از کدوم حرکت من که خوشش نمیومد . همه رو یه جورایی دوست داشت . هنوز نتونسته بودم سر دربیارم که انگیزه اش از این کارا چیه . خیلی مرموز و خطرناک بود . ولی بازم مثل همیشه تونست فکرمو متمرکز سکس کنه . دلم می خواست ازش لذت ببرم . هر چند می دونستم با عشق نمی تونم لذت ببرم . اون  اواخر زمانی که با هم بودیم و می خواستیم از هم جداشیم خیلی تسخیر ناپذیر و بد خلق شده بود ولی حالا اونو خیلی خوش اخلاق می دیدم . البته نسبت به خودم . -سهراب جونم . فکر نمی کنی یه ذره حالت بهتر شده باشه ؟/؟ من امشب یه خورده نیاز دارم -اینی که من می بینم و با این وضعیت و حالتت از یه خورده هم بیشتره . -ایرادی داره ؟/؟ دوست نداری یه زن این جور اسیرت باشه و واسه تو خودش و آبروی خودشو به خطر بندازه ؟/؟ -چرا لذت می برم . سها  مثل اون دفعه رو کیرم نشست و کیر مو فرو کرد تو کوسش . سعی می کرد با اون قسمت بخیه شده شکمم تماس نگیره ومنم دستاموگذاشته بودم رو کونش و از طرف خودم هم با ضرباتی ملایم کیرمو تو کوسش فرو می کردم . چقدر خیس کرده بود این سها . دلش می خواست منو ببوسه ولی نمی تونست و می ترسید رو من خم شه .. نمی دونم چرا بازم یه لحظه حال و هوای اون وقتا به سرم زد ولی  اینو به خاطر آوردم که زیبایی و پول و مقام هیشکدومشون نمی تونن شخصیت اصلی عشق و یا زمینه ساز عاشق شدن باشن . چند لحظه  بعد خودمو از زیر سها کندم و با یه خورده بهبودی که در خودم حس می کردم رفتم پشتش . این جوری به جای این که صورتشو ببینم فقط کونشو می دیدم . روز به روز این سها خوشگل تر می شد . مثل تسبیح شاه مقصود که هر چی روش دست بمالی براق تر میشن و قالی کرمان که روش راه بری روشن تر میشه سهاهم این جوری بود . هر بار که می گاییدمش تازه تر از دفعه قبل نشون می داد . کبودی های حاشیه کوسش براق و سفید شده بود . اون دفعه هم متوجه این نکته شده بودم . مثل این که یه چیزایی رو به کناره های  کوسش می مالید . پس از این که یه خورده کیرمو تو کوسش حرکت داده و باهاش حال کردم از کوس بیرونش کشیده و حالا دیگه  نوبت این بود که از لیسیدن کونش لذت ببرم . فکرم رفت پیش بهشته .. یعنی اون می دونه من تا این حد آدم پستی هستم ؟/؟ تازه من که باهاش کاری ندارم ولی اگه بفهمه .. اون چرا این قدر نسبت به این موضوع حساسیت نشون می داد . وای اگه اون بهمه .. آبروم پیش اون میره . چه می دونم شاید دلش به حال سها می سوخت .. یعنی یه زن یا یه دختر می تونه این قدر پیش خود حساب باشه ؟/؟ در عصری که همه دخترا می خوان یه مرد ایده آلو عین ماهی دریا تو قلابشون صید کنن . اون حتی نمی خواست باهام سوار بنز شه . یعنی ریا کاری تا این حد ؟/؟ در همین لحظه در خونه یه صدایی کرد . -سها دزد اومده ؟/؟ انگار یکی کلید زده داره میاد خونه . -نه عزیزم نگران نباش . شاید جابر باشه .. -جابر دیگه کیه . سر در نمیارم . یعنی تو با یکی دیگه هم هستی . -عزیزم این قدر کج خیال نباش من جز تو با کس دیگه ای نیستم . جابر شوهر منه . همونی که کمکم کرد تا کلک سمیر رو بکنم و بندازمش تو هولفدونی ؟/؟ .. فوری ازجام بلند شده  شروع کردم به پوشیدن لباسهام .. رنگم مثل گچ سفید شده بود . با این که می دونستم همین جابر وقتی که من شوهر سها بودم اونو گاییده و اینو حسش می کردم با این حال سختم بود که ما رو در این وضعیت بدونه وببینه . سها شروع کرد به خندیدن . عزیزم منو ببخش . جابر همه چی رو می دونه .. بیشتر داشتم قاطی می کردم .. -چی ؟/؟ نفهمیدم ؟/؟ شوهرت می دونه و کاریت نداره ؟/؟ ..... ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 

2 نظرات:

دلفین گفت...

مرسی

ایرانی گفت...

سپاسگزارم دلفین نازنین و مهربانم . شاد باشی ...ایرانی

 

ابزار وبمستر