ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

مامان تقسیم بر سه 24

معین قربون اون رمز و رمز بازیهات بشم من دوستت دارم بهت کون هم میدم فقط حال بده . مامانتو بکن تا اونجایی که دلم می خواد .. آخخخخخخخ بهم بگو بگو عزیزم بگو من دارم از حال میرم دیگه اراده ام دست خودم نیست ووووووویییییی  عزیزم تند تر .. .کوسسسم کوسسسسسم دیگه مال من نیست مال خودم نیست -بگو بگو مال کیه مامان بگو براکیه .. -واسه تو عزیزم برای تو برای تو پسر خوشگل و دوست داشتنی من . آروم آروم بکن تند تند بکن هر جوری که دوست داری بکن . فکر کن دوست دخترتم . معشوقه اتم .. مامانتم .. یه زن شوهر داری هستم که دور از چشم شوهرش داری کیف می کنی از این که اونو بغلش کردی و کیرتو  فرو می کنی تا ته کوسش .. تمام این حرفا رو با نوعی حرص و هوس بهش می گفتم . اصلا معلوم نبود چی دارم میگم . گرم افتاده بودم .. حس می کردم که به چیزایی در درونم در حال آب شدنه .. این هوس و التهاب نباید فقط مال همین چند وقت و باز مونده همین دوران باشه . من از خیلی وقت پیش ها سنگین بودم و نیاز داشتم و خودم نمی دونستم . شاید زندگی زناشویی و این که همه چیزمو در محسن خلاصه شده می دیدم منو از خیلی از چیزا باز داشته بود . در هر حال یه نوع داغی خاص به هیجانم آورده بود . زبونم بسته شده بود . انگاری دیگه نمی تونستم حرف بزنم و شایدم دلم نمی خواست چیزی بگم . حتی معین هم رفت چیزی بگه چند تا از انگشتامو آروم گذاشتم رو لبای خوشگلش که یعنی ساکت . بذار من تو عالم خودم باشم و بتونم از لحظه های سکسم لذت ببرم و به اوج برسم . همین طور لذت داشت از سر تاپای وجودم می ریخت وداخل تنم پخش می شد و من فقط به این فکر می کردم که گویا روح از بدنم کنده شده و در یه عالم دیگه ای درحال پروازه . مثل یه پرنده ای غرق در آسمون هوس در حال پرواز بودم . سوار بر بالهایی به نام کیر . احساس آرامش می کردم . یک سبکبالی خاصی که نمی تونستم وصفش کنم . نمی دونستم چند دقیقه بوده که خوابم برده بود . فکر کنم پنج شش دقیقه ای بیشتر نمی شد . وقتی چشامو باز کردم معین بیچاره همین جور آروم داشت منو می کرد . -عزیزم فدات شم بمیرم برای پسر گل و خوشگل و کیر تپلم . خسته نباشی عزیز .. خیلی کمرت سنگین شده و آب کیرت اون پشت جمع شده .. ایرادی نداره می تونی حالا آبتو تو کوسم خالی کنی .. خیلی تشنه ام شده .. -مامان ..-می دونم بعدش هر کاری که دوست داری می تونی باهام انجام بدی تو که می دونی من رو حرف خودم هستم تا حالا کی از مامانت چیزی خواستی و بهت نداد . با عشق با تمام وجود عزیزم . اگه به تو ندم به کی بدم . تو که می دونی با همه وجودم تو رو می خوام و همین طور کیرتو .. داشتم به این فکر می کردم که باید فکری به حال اون دو تا کیر هم بکنم . مخصوصا پسر دومی هم که همین روزا نوبت اونم می رسه . همین سکس با اونا می تونه بهشون روحیه بده . اعتماد به نفسشونو بالا ببره تا از روبرو شدن با مشکلات زندگی نترسن . معین دیگه صبر نکرد . کیرشو کشید عقب و با یه حرکت رو به جلو قصد داشت چند بار دیگه هم کوسمو با حرکات رفت و بر گشتی خودش بکنه و بعد خالی کنه که دیگه طاقت نیاورد و آبش  در جا خالی شد . حق داشت بیچاره خیلی داغون شده بود و بهش فشاراومده بود . طفلک باید بذارم هر کاری دوست داره با کونم انجام بده و لذتشو ببره -بخواب رو من . پسرم بخواب . استراحت کن . هیکل خودتو سنگینی خودتو بنداز رو من .. من خسته نمیشم . جونشو دارم و حالشو هم دارم . دستامو از زیر گذاشته بودم زیر بیضه های معین و اونو رو به جلو و به کوسم می فشردم تا این جوری بیشتر کیف کنم . چه لذتی می داد تماس این کیر و بیضه هاش با قسمت کوس من . حالا پسرم بود که چشاشو بسته بود و افتاده بود رو من . کمی خسته شده بود . یواش یواش رو من سنگین تر می شد . حالا این اون بود که رو من خوابیده بود هر چند منم وقتی که خوابیدم زیر کیرش بودم . آدم که می خوابه وزنش خیلی سنگین تر نشون میده یه دستی بهش زده و خواب آلوده  یادش اومد که کون می خواسته . دمر کرده و کونمو به طرفش گرفتم . پاهامو به دو طرف باز کردم . می دونستم که چاک کونم به خوبی افتاده تو دیدش . خیسی کوسم از دو طرف ریخته شده بود دو طرف پام و معین هم از رو میز توالت کرم بر داشت و اونو به سوراخ کونم مالید . از بس حال کرده بودم دلم می خواست یه حالی هم به این پسرم داده باشم هر چند وقتی کرم رو به دستش آغشته می کرد و می مالید به سوراخ کونم یه دنیا حال می کردم . ....... ادامه دارد ..... نویسنده .... ایرانی  

4 نظرات:

دلفین گفت...

عالی بود

ایرانی گفت...

ممنونم دلفین خوب و گرامی ..نیمه شبت خوش ...ایرانی

saeed_2012 گفت...

عالي بود ايران
دستت طلا

ایرانی گفت...

سپاسگزارم آقا سعید عزیز ! همیشه شاد و خندان باشی ....ایرانی

 

ابزار وبمستر