ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

زن نامرئی 61

زیر این سه تا کیر بودن چه حالی می داد . چشامو می بستم و همش می رفتم توی حس حالتی که این سه تا کیر در تماس با کوسم بر قرار کردن . داشتم با خودم فکر می کردم که اگه سه تایی با هم حرکت کنن بهتره یا به نوبت . چقدر لذت می بردم . هر چند هیشکدوم از این کیر ها  تند منو نمی گایید ولی حال می کردم که دارم به سه تایی شون حال میدم . گاهی کیر عماد از کوسم میومد بیرون ولی لبه بالایی کوسمو یه خورده میداد به طرف بالا و دوباره کیرشو فرو می کرد اون داخل . یه خورده دردم میومد و کوسم از قسمت بالا و عقب می سوخت ولی داغی کیر و تماس اونا با هم که یه گرمای عجیبی رو در من به وجود آورده بود خیلی آرومم می کرد . طوری حشری شده به هوس اومده بودم که از زینال هم می خواستم تند تر کونمو بکنه . جلیله یه دستش رو کوسش بود و یه دست دیگه اش رو  دوربین .. مهران واسه زینال زنگ زد و اونم یه چیزایی بهش گفت و خاطرشو جمع کرد . از قرار معلوم خود مهران هم دوست نداشت و بیاد منو در اون وضعیت ببینه که زیر کیر دوستاش هستم . ظاهرا خیلی دوستم داشت . می دونستم خیلی عصبی شده . من باید چیکار کنم . کمرم سنگین شده بود . یواش یواش دلم می خواست که منو ارگاسمم می کردند .. واسه  این که پوزیشن رو عوض کنم و در جهت ارضا شدنم کاری صورت بگیره گفتم بچه ها پسرای کیر کلفت و هیجانی من آب می خوام آب کیرتونو می خوام . زود زود تر خالی کنین تو کوسم ..تشنه ام .. بدین .. جلیله دور بین به دست از تمام زوایا فیلم بر می داشت . اولین نفری که آب کیرشو خالی کرد زینال بود که آبش در جا از کونم زد بیرون . کیرشو کشید بیرون و رفت یه کناری .. عماد که یه سوراخ آزاد گیر آورده بود کیرشو از تو کوسم بیرون کشید و فرو کرد تو کونم . من که کونم رفته بود یه استراحتی بکنه دوباره یه کیر دیگه رو داخلش احساس می کردم . ولی این بار حس می کردم که مقاوم تر شدم . چون کیر کلفت تر زینال رو تو کونم داشتم و بهش عادت کرده بودم و کیر عماد بهم لذت می داد .. -جاااااان زینال چه صفایی با کونش کردی .. حیف که آبم داره میاد .. وایییییی وااااایییییی ..... جاسم : ولی اگه بدونین داغی کوسش چه صفایی داره .. چه حالی میده .. اون مزه ای رو که کوس میده کون نداره و نمیده .. -حالشو ببر جاسم من که دارم با کون حال می کنم . -حالی که کوس میده طبیعیه از وجود زنه .. این طور نیست نازیلا خانوم ؟/؟ -همه حرفاتونو قبول دارم . من با هر سه تاتون حال می کنم . زینال که از حرفای جاسم تحریک شده بود گفت زود باش جاسم از بس از کوس گفتی کیر من شق شده و می خوام این دفعه فرو کنم تو کوس نازیلا .. کیر زینالو که خوب ور انداز کردم حس کردم همون کیری که بتونه  منو ارضام کنه و به ار گاسم برسونه همین کیره -جاسم زود باش بریز تو کوسش .. تو که این قدر داری با کوسش حال می کنی و دیرآبت میاد اگه حال نمی کردی چقدر طول می کشید که آبتو خالی کنی ؟/؟ -من می خوام حال کنم یه لحظه که پوست کیرم لرزید با تمام حس و هوسم تو کوس نازیلا جونم خالی کنم . -زود باش که من باید اون کوس گاییده تو رو بگام -مگه عماد اون کون گاییده تو رو نکرد .. سر کوس و کون من با هم دعوا داشتند و من باید از این کوس خلا که نقطه ضعف بزرگشون همین سکس بود نهایت استفاده رو می کردم . دیگه پاک خسته شده بودم و دوست داشتم زود تر یه کیری بیاد و منو به ارگاسم برسونه . -جاسم جون زود باش زود تر مگه نمی بینی کیرت چقدر داغم کرده ؟/؟ زینال خیلی خشمگین بهم نگاه می کرد و با زبون بی زبونیش حالیم می کرد که این قدر برای جاسم لوندی نکنم . حساسیت نشون می داد . واقعا کوس خل تمام بود . تازه داشتند سه نفری منو می گاییدند عین خیالشون نبود حالا حرصش می گرفت .. -آخخخخخخ نازیلا داره میاد .. کیرم .. داره شوت میشه تو کوسسسسست -آهههههه جاسم همینو می خواستم . زود باش منم از بالا یه خورده رو کیر جاسم فشار آورده و اون لحظه ای که حس کردم اولین جهش آبش تو کوسم داغم کرده دو تا حرکتم من انجام داده و روش خوابیدم و کوسمو دور کیرش گردوندم -وااااااای نازیلا .. خواهش می کنم سوختم اوووووففففف چقدر حال میده .. عجب کوسی زینال تو عمرم همچه کوسی نگاییدم . نیم عمر تو و عماد بر فناست . آبتونو تو کونش ریختین ؟/؟ صفای کوسو عشقست . جاسم خودشو از زیرم بیرون کشید . زانوهام خسته شده پاهام درد گرفته بود دلم می خواست دراز کش رو زمین قرار بگیرم . دور بین رو از دست جلیله گرفته دادنش به دست عماد تا از صحنه گاییده شدن من توسط زینال فیلم بگیره . -بچه ها شما سه کیره می خواستین عکس بگیرین من قبول کردم این دیگه چه بر نامه ایه .. هنوز حرفم تموم نشده بود که حس کردم یه چیزی به کلفتی یه بادمجون کلفت از پشت رفت تو کوسم .. بهم امون نداده بود رو زمین دراز بکشم. زینال کیرشو کرده بود توی کوسم .... ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 

3 نظرات:

ایرانی گفت...


آره داداش عزیز این پیام را به مناسبت چهارم آبان نوشته ام که در صورت تایید و صلاحدید اگر زحمت انتشارش را در سایت لوتی بکشی ممنون خواهم شد هرچند فعلا سوم آبان است . پاینده و بر قرار باشی ..عنوان آن هم تولدت مبارک می باشد ..عنوانی ساده با متنی که به این سادگی جلوه ای خاص بخشیده ..(تولدت مبارک )

توادت مبارک ای آن که هرگز نخواهی مرد ..ای آن که نام تو یاد تو در اندیشه و قلب ما خواهد ماند .دیو با نوای فرشته آمد و فرشته رفت . چه دیر دیو را شناختیم . آن زمان که در تنوره اش سوختیم . نمی گویم که بهترین بوده ای . اما خلیج فارست را خزرت را خاک پاکت را به بیگانگان نفروخته بودی وملتت را به اعراب .تواینک در میان ما نیستی اما اشک غم ما هرگز نخواهد توانست که آتش حسرت را خاموش نماید . آن لحظه ای را که خاک بر سرانه با هجرت غم آلود تو شادگشتیم می خواستیم که از آزادی لنگ , دونده ای بسازیم افسوس که از همان لنگ هم دیگر نشانی نیست . قولت را باور نداشتیم . نامردانه و حریصانه اندک نقطه ضعفها را علم کردیم . گشنگان گیوه به پا ی قاطر سوار عقده ای رامالک جان و ملک خود ساختیم و از سر سیری لاستیکها به آتش کشیدیم .فاتحه خوانان سر گورها را بر تخت نشاندیم تا فاتحه ملت را بخوانند و بر گور ها بیفزایند وتو چه غریبانه جان باختی اما آن که دلش به عشق وطن می تپید و به خاطر ملت و حفظ جان او ترک وطن نمود هرگز نمی میرد . کور بودیم و چه دیر بینا گشتیم کر بودیم و چه دیر شنوا شدیم ..هیهات ! هیهات!که نه از تاک نشانی مانده نه از تاک نشان . هجرتت را تسلیت نگفتیم و امروز می گوییم که تولدت مبارک !فرزند کوروش . به ابر مرد تاریخ گفتی که آسوده بخواب زیرا که ما بیداریم . افسوس که چشمانت را بستند تا دیو چشمانش را بگشاید .. خون آشامانه ببلعد و تا به امروز سیر نگردد . تولدت مبارک !سالهاست که با شادی قهریم . آنان که چشمانشان را به روی این جهان خاکی بسته اند اینک به خوبی دریافته اند که دیو که بود و فرشته که بود و ما با چشمانی باز دیو و دیو صفتان را شناخته ایم وفرشته ای را که غریبانه درغربت جان باخت . تولدت مبارک ای رضا زاده و رضا زاد کبیر !ای فرزند کوروش تولدت مبارک !تولدت مبارک !....ایرانی

دلفین گفت...

دمت گرم دادشم

ایرانی گفت...

سپاسگزارم دلفین دوست داشتنی ...ایرانی

 

ابزار وبمستر