ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

بهترین هدیه ازدواج

من وبهداد تازه ازدواج کرده بودیم و واسه ماه عسل رفته بودیم کیش . تابستون بود و هوا گرم ولی در عوض از اونجایی که هردومون در دبیرستان تدریس می کردیم دیگه نیازی نبود که مرخصی بگیریم . هوای گرم به نظرم شرجی میومد . روزا که می خواستی بیای بیرون نمی تونستی . من 23 سالم بود و بهداد دو سالی ازم بزرگتر بود . نه چاق بودم و نه لاغرولی بهداد همش بهم می گفت ناهید هفتاد کیلو واسه یه زن خیلی زیاده .  بدنم خیلی تناسب داشت و یه قسمت زیادی از این وزن روی باسن متمرکز شده بود . خیلی باسن خوشگل و بر جسته ای داشتم وقتی می رفتم خیابون چه زن و چه مرد همه نگاهشون به این قسمت از بدن من بود . دوست داشتم صورت گرد و خوشگل منو هم ببینند . با همه اینها و این که دوست داشتم ازم تعریف شه و به دیدن من لذت ببرن ولی اهل حال کردن با مردایی غیر از شوهرم نبودم . هر چند تازه ازدواج کرده بودم . وای که در این سفر چه مردای هیزی رو که نمی دیدم .. همه با کمال پررویی کنار آدم روبروی آدم زل می زدن به کون آدم .. هرچی هم می پوشیدم بازم این بر جستگی خودشو نشون می داد . یه روز که واسه چند ساعتی یه کار فوری برای بهداد پیش اومده بود وباید می رفت بندرعباس هر کاری کرد من همراش نرفتم . حال و حوصله شو نداشتم .. . بهداد با دفتر دار هتل در مورد رفت و برگشت به بند ریه سوالاتی کرده بود . منم گفتم بهتره تا برگرده برم یه استراحتی بکنم و سرمو به دیدن بر نامه های تلویزیونی گرم کنم . آخه شوهرم علاوه بر دبیری یه سری کار های تجاری هم انجام می داد و خیلی از طرفای معامله اش هم تو بند عباس بودند . تو ماه عسل خودمون هم آسایش نداشتیم . از بس که مانتو های گل گشاد پوشیده بودم وبازم  کونم تو دید قرار داشت خسته شده بودم واسه همین دیگه سعی کردم هر جوری که خوشم میاد بپوشم . دفتر دار وصاحب هتل هتل هم با نگاه هیزش ول کنم نبود . یه مردی بودخوش تیپ وشیک پوش . طرز نگاهش طوری بود که حس می کردم اونم مثل بقیه مردا آرزوی یه رابطه خاص با منو داره .. وقتی که فهمید بهداد رفته و تا چند ساعتی نمیاد قصد پاچه خواری رو داشت و مثلا می خواست هوای منو داشته باشه و اگه چیزی نیاز داشتم بر آورده کنه .. منم از اون جایی که حرصم گرفته بود دوست داشتم بیشتر دلشو ببرم . اون مانتوی فانتزی که تنم کرده بودم دست کمی از یک لباس سکسی تحریک کننده نداشت .. لذت می بردم از این که دیگران واسم انگشت به دهن بمونن . خسته بودم و رفتم تو سوئیت خودم که خیلی مجهز بود و از حموم  شیشه ای  وسیع اون خوشم میومد . وقتی که لخت شدم خودم از تماشای اندام خودم لذت می بردم . سرمو بردم عقب و کون درشت خودمو که دیدم هوس کیر بهداد رو کردم که بیاد و بره تو کونم . ناجنس همون شب اول هم کوسمو گایید هم کونمو .. تن و بدن خودمو لیف و صابون مالی کرده و دستم که لای کوسم می رسید با یه هیجان خاصی اونو می مالوندم . خیلی هوس داشتم . آخه دو هفته نمی شد که از دواج کرده بودیم . بهداد تا می خواست برگرده می شد غروب . چون اونجا کار هم داشت در حالی که هنوز ظهر نشده بود . کونمو به شیشه چسبوندم . دلم می خواست با یه چیز کلفتی که بره تو کوسم با خودم حال کنم . .. هر کاری کردم بخوابم نتونستم . لپ تابمو روشن کردم تا چند تا فیلم سکسی از داخلش ببینم .. بیشتر دگرگون شدم . دو تا سیاه با کیرشون که هرکدوم در کلفتی حرف نداشت و طولشون هم از 25 بیشتر بود داشتند یه زن سفید و خیلی خوشگل و خوش اندام رومی کردند . تازه دو تا کیر رفته بود تو تن خانومه . یکی تو کوس یکی تو کون .  تصویر روبروی من بود و منم دستم رو کوسم . هنوز موهامو خشک نکرده بودم . خودمو جای اون زنه تصور می کردم که دو تا کیر به این کلفتی رفته باشه تو کوس و کونم .. اوخ عجب سیاهای بد ترکیبی بودند ولی کیرشون باحال بود .. کونم تحمل این کیررو نداشت ولی اگه می رفت تو کوسم خیلی حال می داد . کیر بهداد به 17 هم نمی رسید . چشام دیگه بسته نمی شد . دیگه واسم مهم نبود که اون دو تا سیاه تو فیلم چه حکمی نسبت به من دارند . دوست داشتم فقط یه جورایی اگه همین حالا کنارم می بودند بهم حال می دادند . حتی دیگه حاضر بودم کون منو هم بکنن . مگه من چم از اون زن خوشگلی که زیر کیر اونا بود کم داشتم . فیلمو عوض کردم . داشت یه زن حشری کون گنده مثل منو نشون می داد که هرچی با شوهرش ور می رفت شوهره به اون توجهی نداشت . کون من خیلی هوس انگیز تر و مردپسند تر از کون اون زنه بود . شوهره که میره بیرون زنه واسه یکی زنگ می زنه .. ظاهرا برا دوست پسرش بوده .. اوخ وقتی که اون صحنه ای رو که نشون می داده دوست پسره میاد و سرشو میذاره رو کون زنه و باهاش ور میره و بعدش از همون طرف کیرشو می کنه تو کوسش چه حالی بهم دست داده بود . در همین لحظه بهداد واسم زنگ زد که تا شب نمیاد .. صدای گوشی تلفنو در آورده بودم از بس اونو به کوسم مالیدم . درهمین لحظه در اتاق یا سوئیتو زدند .. سریع یه چیزی تنم کردم و رفتم دم در . وقت نکردم دیگه چیزی رو موهام بذارم . لعنتی همون دفتر دار یا صاحب یا شریک هتله بود . هرکی بود که این دفعه رو از این که می دیدمش بدم نیومده بود .. هنوز اون حالت قلقلک و هوس داشت منو می خورد ولی نباید حالیش می کردم که یه همچین حسی بهم دست داده . بهداد تا هشت نه ساعت دیگه بر می گشت و می تونست مشکل منو حل کنه . داشتم فکر می کردم که چطور بعضی زنا چند ماه بدون شوهر تحمل می کنند .. مثلا شوهرشون میره ماموریت .. -ببخشید خانوم خواستم ببینم مشکلی ندارین . چیزی کم و کسری ندارین .. می خواستم بهش بگم مرتیکه عوضی تو الان در همه اتاقا رو می زنی و از همه همین سوالا رو می کنی یا چون منو تنها گیر آوردی چسبیدی بهم ؟/؟ یهو یادم اومد که من اصلا نمی تونم این کولر گازی رو خوب تنظیمش کنم و با ریموت اونم هر چی کلنجار میرم اعصابم خرد میشه ازش خواستم که بیاد و تنظیمشو بهم بگه .. وای چه اشتباهی .. یادم رفته بد لپ تابمو خاموش کنم . اونم که اومده بود داخل تمام صحنه های سکسی رو دیده بود . یه نگاهش به من بود و یه نگاه به فیلم .. از خجالت داشتم آب می شدم ..در کامپیوترو بدون این که خاموشش کنم بستم ..پاک قاطی کرده بودم . سوتی بد تر این که این جناب وقتی  در زد منم درجا یکی از پیرهنهای خونگی بدن نما و رنگ روشنمو تنم کرده بودم و کنار پنجره و در معرض نور آفتاب که قرار گرفته بود تن و قالب تن و زوایای اونو به خوبی نشون می داد و با یه خورده دقت و هیز بازی و تیز بازی می شد فهمید که من نه شورت پامه نه سوتین دور سینه هام .. فکر کنم تا حالا فهمیده باشه .. چه اشتباهی کرده بودم . خیلی  سختم بود . اگه بخواد بیاد طرفم چیکار می تونم بکنم . نه واسه اون مسئولیت داره . باید کاسبی کنه .. چرا هنوز دور کوسم یه جوریه .. چرا یه خارش و قلقلک خاصی دارم .. اگه بخواد باهام حال کنه .. نه .. نه  ناهید این فکر رو از خودت دور کن .. بهداد اینجا نیست وجدانت که هست .. ولی خیلی خوش تیپ و خوش اندامه . چند سال از من و بهداد بزرگتره .. -خانوم بازم اگه مورد دیگه ای هست بفر مایید .. یه سکوت خاصی بین ما حاکم شده بود . هم دلم می خواست باشه هم این که بره .. هم دلم می خواست وسوسه اش کنم و هم دلم می خواست دست از سرم ورداره . ازخودم ترسیده بودم این اگه تا 5 دقیقه دیگه اینجا رو ترک نمی کرد من خودمو مینداختم تو بغلش . هرچه باداباد . دیگه آروم و قرار نداشتم . نمی دونستم چی بگم ... -خانوم شما حالتون خوب نیست .. -نمی دونم چرا احساس کوفتگی می کنم . حس می کنم هوای اینجا شرجیه یه جورایی منو کوفته و خسته کرده حتی شبا که میرم بیرون اینو حس می کنم .-خانوم روز که هرجا میرین کولر روشنه شب هم هوا ملایم میشه .. -من عادت ندارم . یه کوفتگی خاصی احساس می کنم . اینجا توی هتل ماساژور هم دارین ؟/؟ ..از این به بعدشو رفته بودیم تو حس هم .. البته به اون صورت اگه بخواین می تونم براتون ردیف کنم .. زن واسه زن و مرد واسه مرد .. البته اگه  اینجا ایران نبود لزومی نداشت که ماساژور حتما از جنس موافق باشه .. داشت یه جورایی مخ منو کار می گرفت . یه خورده پهلو کرده بودم هم این که بهش پشت نکنم و بی ادبی نشه و هم این که نور آفتاب از بغلا کون منو بیشتر تو دیدش بندازه و دلشو ببره . -ولی کرم خان مردا اگه بخوان یه خانومو ماساژبدن شما می دونین چه قشغرقی بپا میشه البته تو ایران خودمونو میگم .. -ولی این جور قضاوت نکنین همه مردا بد چش نیستن . فکر کردین خانوما خیلی بهترن ؟/؟ ما باید فرهنگ خودمونو بالا ببریم و این مسائلو برای خودمون حل کنیم -به نظر شما مردی هم پیدا میشه که وقتی یه زنو مشت و مال میده حواسش فقط به کار خودش باشه چون دستای یه زن هر چقدر قوی و ورزیده باشه استقامت و قدرت دست یه زنو نداره. -اگه شما بخواهین من این کارو واستون انجام میدم . وقتی این حرفو زد خشکم زد . فکر نمی کردم این قدر سریع گستاخ بشه . یه خورده تو فکر فرو رفته بودم . اگه راست گفته باشه و هدفش فقط ماساژباشه .. ولی از طرفی اگه  طوری منو بمالونه که هوسم اوج بگیره .. داشتم دیوونه می شدم . آتیش می گرفتم . از خودم اراده نداشتم .. -ببینم شما که کارتون این نیست .. -اوه نه یک صاحب هتل بیاد از این کارا بکنه ؟/؟ من حتی خودم بیشتر کارای خودمو  خودم انجام میدم و نظارت دارم و وقت واسه این کارا ندارم ولی به خاطر این که خانوم خوشگل و خوش اندام و خوش بر خوردی مثل شما از ما راضی باشه و انتخاب همیشگیش همین هتل باشه با کمال میل و افتخار این کارو انجام میدم تا خستگی از تنتون دربره و شب که آقاتون بر گشت سر حال و با نشاط باشین .. یه لحظه با خودم فکر کردم اون از کجا میدونه که بهداد شب بر می گرده .-فقط آقا کرم از بابت این کار با شوهرم صحبت نکنین شاید نتونه مسئله رو حلش کنه -ولی ناهید خانوم ما خودمون حلش می کنیم . همچین خودمونی شده بود که از حل کردن حرف می زد .  رو شکم دراز کشیدم . البته لباس نازک خونگی بدن نما که حالا نور آفتاب بهش نمی خورد تنم بود . یه پیرهن یکسره گلدار قرمز و سفید نخی با گلهای ریز و ساده تنم بود که تا یه وجب بالای مچ پامو پوشش می داد . اسما خیلی پوشیده بودم ولی رسما هیچی اون زیر نبود . کون بر جسته من عین یه کوه از دشت و دمن بدنم زده بود بالا . کرم خان از همون مچ پا شروع کرد به ماساژدادن . از همون اول حس کردم دارم یه حالی میشم . آروم آروم اومد بالا تر و وقتی به پشت رونم رسید دیگه اون قسمتهارو نتونستم بی خیال شم . محکم خودمو به تخت فشار می گرفتم . سعی می کردم اون متوجه نشه ولی می دونستم از دید اون پنهون نمی مونه . وقتی دستشو گذاشت رو کون من تا  جفت قاچای کونمو بماله از این که بین دست اون و کون من یه پارچه فاصله هست حرصم می گرفت .. -ببخشید کرم خان این جوری که دست شما مستقیما به بدنم نمی رسه خون خوب به جریان نمی افته .. -خب ناهید خانوم مصلحت و رعایت ادب این طور اقتضا می کنه . -ولی فر هنگ ما که بالا باشه چه مانعی داره . مگه این فرهنگ بالا رو جوامع غربی هم ندارن . ما هم باید یاد بگیریم که چطور با این اصول آشنا شیم و نشون بدیم که یک ایرانی جنبه شو داره . -یعنی می فرمایید من پیرهنتونو بالا بدم ؟/؟ -یه لحظه فکرم رفت پیش این موضوع که من نه شورت دارم نه سوتین . ولی از اون جایی که از دموکراسی حرف زده بودم دیگه نمی تونستم حرفمو پس بگیرم . -فقط از این بابت به کسی چیزی نگین -خیالتون تخت . بدون این که چیزی به من بگه و شایدم از ترس این که من پشیمون نشم بدون مشورت مجدد پیرهنمو داد بالا و من دل تو دلم نبود . قلبم به شدت می تپید .. اوخ اگه الان به کون لختم برسه و شورتی نبینه نمیگه این زنه چقدر پر رو و بی تر بیته ؟/؟ من که نمی دونستم کار به اینجا می کشه . کاش شورت پام بود .. وقتی پیرهنمو تا بالای کون بالا داد یهو دیدم همونجا دست نگه داشت و پیرهن از دستش ول شد . خوب شد غش نکرد . -ببخشید کرم خان وقتی شما در زدین من تازه از حموم اومده بودم . ادب حکم می کرد که زیاد معطل نشین . فرصت نکردم شورت و سوتین تنم کنم . آخیش راحت شدم حالا دیگه منو با جنده اشتباه نمی گیره .. فکر کنم تا چند دقیقه ای حرف زدن یادش رفته بود . پیر هنمو از تنم در آورد .  چقدر باحال و استاندارد کارشو انجام می داد . قسمت ور رفتن با کون و لاپام بیشتر از بقیه جاها حال می داد . وقتی با جفت دستاش کونمو مالش می داد بیشتر از بقیه قسمتها کیف می کردم . می دونم اونم خیلی خوشش میومد . -ببینم خیلی چاقه نه ؟/؟ -اتفاقا بهتون میاد ؟/؟ اصولا مردا این حالتو بیشتر می پسندند . من اگه ازدواج کنم سعی می کنم همسری بگیرم که همچین استیلی داشته باشه . -شما هنوز مجردین ؟/؟ -خب هنوز قسمت نشده .. وای باید خیلی پر شور و هیجان باشه .. لحظه به لحظه بیشتر وسوسه می شدم . دلم نمی خواست بره بالاتر .. یه خورده سینه هام هم نیاز داشت ولی دوست داشتم فعلا همین جا بمونه .. -کرم خان همین قسمت احساس کوفتگی زیاد می کنم و می دونم گوشت زیاد و بر جستگی  باسن من شما رو زیاد خسته می کنه ولی دوست دارم بیشتر رو همین نقطه باشین .. -اتفاقا نظر منم همینه چون این قسمتی که شما فکر می کنین خسته ام می کنه خستگی رو از تن آدم در می کنه .. اوووووه چه هوس انگیز صحبت می کرد . -حرف که می زنین دستاتون هم کار کنه . دلم می خواست کونمو بیشتر فشار بگیره . دو تا قاچ کونم به هم چسبیده بوده و اون درز وسط خیلی نازک مشخص بود . به خوبی حس می کردم که داخل چاک کونم خیس شده .. دلم می خواست که این دو تا برش کونمو طوری بگردونه که لبه های کوسم در تماس با هم باشن و رو هم بلغزن و یه کیفی به چوچوله هام بده که منو بیشتر در لحظه های انتظار و خماری واسه بهداد نگه داشته باشه ولی اون مجرد بود و اگه ازم می خواست که باهاش سکس کنم .. اون وقت چه حالی بهم دست می داد . شاید تا آخر عمرم این لکه خیانت همیشه باهام می موند و شرمندگی وجدان به یک کنار یه عادتی می شد برام . کرم یه خورده گستاخ تر نشون داد و یه کف دستشو از زیر شکم من رسوند به بالای کوسم و کف یه دست دیگه اش که رو چاک کونم قرار داشت و انگشت شستش هم با سوراخ کونم بازی می کرد . لحظه به لحظه هوس و نیاز بیشتری رو در خودم حس می کردم . تنهای تنها من و اون در اتاق هوس . دور از چشم شوهرم بهداد ..عیبی نداره .. فقط لذت و هوسه . من می خوام نیاز دارم . قرار نیست اون چیزی بفهمه .. همین یه باره .. کار به اینجا رسیده .. دیگه نمی کنم . من اراده ام قویه . وقتی گفتم دیگه نمی کنم یعنی این که دیگه نمی کنم .. کوسمو رو اون دست کرم که زیر و در تماس با تشک و کوس و بین آنها قرار داشت فشار گرفته و با حرکت کوس روی کف دستش نشون دادم که من می خوام و همراهشم -مثل این که از این ماساژخیلی لذت می برین .. -آره ولی دلم می خواد شما هم لباساتونو در آرین تاراحت تر باشین ...اونم خودشولخت کرد و با یه شورت رو من سوار شد . یه لحظه که سرمو بر گردوندم دیدم که کیرش آماده تو شورتش داره بیقراری می کنه . دوباره در همون وضعیت قرار گرفتم و اون کوسمو یه بار دیگه بین دو تا دستاش قرار داد و منم همون فشارو روش می آوردم . حرکات من سریع و سریع تر شد . دیگه حرفی نمی زدم . روم نمی شد که بگم می تونه  شورتشو بکشه پایین و کیرشو فرو کنه تو کوسم . تمام این کارارو که کردم معناش همین بود . بقیه رو باید خودش پیش می رفت و عقلشو قاضی قرار می داد . آخه یه زن غرور و متانت خاصی داره که معمولا خواسته خودشو با حرکات مستقیم یا دو پهلوی خودش نشون میده . اگه بخواد مستقیما اونم در اولین بر خورد به مرد بگه بیا منو بکن با یه هرزه چه تفاوتی داره ؟/؟ اون ارزش و جذبه خودشو از دست میده ... هردومون در حال رسیدن به مرادمون بودیم . صدای پایین کشیده شدن شورت کرم رو از پاش می شنیدم . بر جستگی کونم طوری بود که از این طرف و در حالت خوابیده نمی تونست کوسمو بلیسه .ولی من کیرشو می خواستم . حس می کردم باید از اون کیر کلفت هایی باشه که دلم نیاد کیرشو از تو کوسم بیرون بکشه . دیگه ماساژاز فرم خودش خارج شده بود . من خودمو به طرز عجیبی تکون می دادم . اون بهم نزدیک شده بود . بر جستگی کونم سبب شده بود که کیرش با کونم تماس بگیره و تیزی کیرشو احساس کنم . چه کیری ! واقعا حرف نداشت . حساب کار دستم اومد . دستاش همین جور در حال چنگ گرفتن کوسم بود . .. به زور لب و زبونمو گاز می گرفتم و دهنمو بسته نگه می داشتم که ازش نخوام کیرشو بکنه تو کوسم . دلم می خواست خودش بدون این که من بگم این کارو انجام بده . -مثل این که این مدل مالش خون زیادی رو توی تنتون به جریان میندازه .. واسه این که صدای هوسموقبل از شروع فینال نشنوه حرفی نزده سرمو تکون دادم .-ولی اگه بخوام ماساژو کامل تر کنم و سرعت گردش خون در مغز این ناحیه رو زیاد کنم باید از یه ناحیه دیگه یه فشار قوی تری رو وارد کنم . -نمی دونم کرم خان استا کار شمایین . من در اختیارشمام .. اووووووفففففف داشت میومد . اژدها وارد می شود و رسیده بود به دم در خونه ای که صاحبش لحظه ها بود که منتظرش بود .. وقتی حرکت کیرشو رو سوراخ کوسم حس می کردم و کلفتی سر کیرش نشون می داد که تنه اش هم چقدر باید کلفت باشه تا آخر خطو رفتم و دیگه داشتم این کیر رو توی کوسم می دیدم . چشامو بستم و دوست داشتم فقط به حرکت کیر توی کوس فکر کنم -بااجازه -بفرمایید دربازه . چه مزه ای می داد وقتی که کیرش با یه حرکتی آروم یواش یواش در تونل تنگ و تاریک و باریک کوسم رو به جلو حرکت می کرد . اونم وقتی دید که من این جوری لذت زیادی می برم این حرکتو بارها و بار ها تکرار کرد . کف دستاش رو کون چاقالو و نیاز مند من قرار داشت -اووووووووههههههه ... وووووووویییییی کرم کررررررررم -کوسسسسست کوسسسسسست ناهید ... کیییییییرررررررررم .. وقتی کیرشو می زد به ته کوسم واونو می کشید بیرون یه لذتی رو تو قسمت کوس و اطراف شکمم پخش می کرد اون باید یه خورده خودشو پایین می کشید و از زیر به بالا کوسمو می گایید اگه می خواست رو من صاف دراز شه و به صورت عمود کیرشو فرو کنه تو کوس من کون بر جسته ام این اجازه رو تا این حد بهش می داد که فقط نصف کیرش بره توی کوس .. البته می تونستم از جام پاشم و در یه حالت سگی بهش  کوس بدم که اون راحت تر کیرشو تا ته کوسم بفرسته . تازه در اون حالت هم باید کونمو با فشار به دو طرف باز می کرد .. جوووون چه دستای قوی داشت و چقدر هم با هوس و لذت داشت منو می کرد . زن هم نداشت و با یه شور و هیجانی بهم حال می داد . من فقط دراز کشیده بودم و اون داشت منو می کرد و می بوسید . موبایلمو  هم گذاشتم رو بیصدا که یه وقتی بهداد زنگ زد اعصابم بهم نریزه . ناهید خانوم تبدیل به ناهید جون شده بود -ناهید جون ناهید جون خیلی داغه و داغی .. دیگه نمیشه جلوشو گرفت .. منم کونمو از دو طرف به کیرش چسبونده و نمی ذاشتم در بره -خالی کن خالی کن ولی تا منو ردیف نکردی نمیذارم از این در بیرون بری .. کیر کرم چقدر هم آب داشت و کوس منم چقدر آبخور . هر چی هم می ریخت انگار تمومی نداشت و منم دلم می خواست بیشتر بریزه . -اووووهههههه کرم کرم .. چقدر آب داری تو . وقتی که کیرشو از کوسم کشید بیرون کف دستمو گذاشتم رو کوسم و حالتمو طوری قرار دادم که بیشتر آب کیرش جذب کوسم شه . روبه اون و طاقباز قرار گرقتم . با انگشتام اشاره کردم که بیفته روم . مثل یه شمشیر تیز کیرشو فرو کرد تو کوسم . حس کردم که داره شکممو پاره می کنه . خیلی داغ و سوزناک بود .. -بزززززن کوسسسسسمو آتیش کن .. سینه ها .. سینه هامو اصلا ماساژندادی .. می خوامش .. می خوام .. می خوام .. اونم   اول سینه هامو خوب مالوند و بعد دو تا پاهامو داشت و پس از اون که اونا رو به دو طرف باز کرد تا راحت تر منو بکنه حرکات انفجاری خودشو شروع کرد .. تند و تند حالت عوض می کرد وقتی که دو تا دستاشو می ذاشت زیر کونم و با حرکات رو به بالاش کیرمو بیشتر به کوسش می چسبوند نمی تونستم جلوی جیغ و داد خودمو بگیرم . طوری بهم حال می داد که تا به حال از این چند تا سکسی که با بهداد داشتم حال نکرده بودم . هیچوقت این قدر سریع حس نکرده بودم که دارم به ار گاسم نزدیک میشم ولی اون کارشو انجام داده بود . چشام دیگه باز نمی شد . حتی دیگه جیغ هم نمی تونستم بکشم . فکر کنم به همون اندازه که کرم خان تو کوسم آب ریخت آب کوسم خالی شده باشه .. همین جور راحت و روون در حال ریختن بود .. احساس گرمی و داغی خاصی می کردم  . حتی این گرما وحرارت تا چند دقیقه پس از ارگاسم در من وجود داشت تا این که یه خورده کمتر احساس گرما کردم . دوست داشتم بخوابم ولی اون دست بر دار نبود . منو بر گردوند . -نهههههه نههههههه کرم کون نه .. کون نه می ترسم .. خیلی درد داره .. هیکل تپل و کون گنده منو نگاه نکن . سوراخش خیلی تنگه . و کیرتم خیلی کلفته . صورتمو به طرف خودش بر گردوند و لبامو بوسید . کف دستشو گذاشت رو کوسم و کیرشو به کونم می مالید . من دیگه بیحال شده بودم . می دونستم دارم رامش میشم .. خیسی کوس منو  به طرف سوراخ کون کشوند و قبل از این که اعتراضی بکنم سر کیرشو محکم به سوراخ ریز کونم چسبوند . طوری بهش فشار می آورد که حس کردم تمام وجودم داره جر می خوره .. -ووووووییییییییی اصلا تکون نمی خورد حتی یک میلیمتر ولی ول کن نبود .. -ناهید صبر کن .. یه لحظه .. الان داره میره .. رفت رفت .. سرش رفت .. سر که بره تنه راهشو پیدا می کنه .. حس کردم که سر کیرش رفت تو کونم .. تنه هم رفت .. -بسه دیگه آخخخخخخخ بسسسسسه .. تا همین نصفه بسه .. ..من به کیر کوچیک تر بهداد به زورکون دادم -ولی مال من یه مزه دیگه ای داره .. با دستاش کونمو می مالوند و با کوس و سینه ها و کمرم ور می رفت تا کمتر درد بکشم . خیلی آروم کیرشو تو کونم حرکت می داد . با همین حرکتای آرومش طوری با کونم حال می کرد که آب کیرشو آورد .. راستش تازه  از کون هم حال می کردم که آبشو خالی کرد توش .. با ریختن آبش یه خورده کونم روونتر شد  .. -کرم من بازم کیر می خوام . بازم کونمو بکن .. چقدر حال می داد کیرشو تو کون آغشته به منی من ول می داد . بعد از چند دقیقه کیرشو از تو کونم بیرون کشید و اونو فرو کرد تو دهنم . دو سه دقیقه ای ساکش زدم تا طعم کونمو دیگه حس نکردم . دوست داشت به انواع و اقسام مختلف باهام حال کنه .. من یکی که سیر بشو نبودم . اونو انداختم زمین و این بار رفتم روش . از هوس زیاد سینه هاشو گاز می گرفتم . حالا کرم بود که خودشو در اختیار من گذاشته بود سوار بر اون اون قدر کوسمو  رو کیرش گردونده و حرکت دادم تا یه بار دیگه ارضا شدم .. -اگه می تونی بازم خالی کن . بازم تو کوسم آب بریز ..می خوام می خوام .. یه بار دیگه سیرابم کرد . می دونستم و می دونستیم که شوهرم تا چند ساعت دیگه بر نمی گرده . یه ساعت توبغل هم خوابیدیم . بعد از نو ماساژم داد و دوباره دلی از عزا در آوردیم .. وقتی که داشت می رفت حس کردم که خیلی سبک شدم .. احساس آرامش می کردم . به این سکس نیاز داشتم . یه حس پرواز .. حسی که اونو با هیچ احساس دیگه ای در این دنیا عوض نمی کردم . وقتی بهداد بر گشت احساس کردم که بیشتر می تونم بهش برسم و همسر خوبی واسش باشم . حس کردم که خیلی دوستش دارم . احساس گناه نمی کردم . خوشم اومد و خواستم و لذت بردم . اگه از این به بعد تونست تامینم کنه  و نیازی نداشتم  با کس دیگه ای سکس نمی کنم.. من و بهداد چند روزی رو توی کیش بودیم ولی دیگه با کرم سکس نداشتم .. قبل از این که بریم  کرم تو پاکت یه پولی گذاشت و داد بهم .. -این چیه ؟/؟ -این همون پولیه که شوهرت بابت کرایه این چند روزه می خواد بهم بده .. من اینو به عنوان هدیه ازدواجت میدم به تو .. دلم نمیاد ازت پول بگیرم -از من که نمی گیری -آره ولی می خوام مهمون من باشی -فقط به خاطر همون کاری که باهام کردی ؟/؟ -نه نمی خوام این طور تصور کنی . پاکت پولو که حدود چهار صد هزار تومن چک تضمینی بود ازش گرفتم .. دلشو نشکستم .. هدیه ای بود که داد بهم . این می تونست بهترین هدیه ازدواجم باشه ولی بهترین هدیه ازدواجم سکس با اون بود ... پایان ... نویسنده .. ایرانی 

14 نظرات:

jemco گفت...

عالی بود داداش
دمت آتیش

سامان گفت...

این جور داستان ها فقط فرهنگ خیانت رو رواج میده!
امیدوارم تاثیر این داستان منجر به از هم پاشیدگی ازدواجی نشه وگر نه مقصرش شما هستین!
هیچ زنی که به اندازه زن این داستان شوهرشو دوست داشته باشه حاضر به همچین کاری نمیشه و اگر هم بشه دیگه نمیتونه اسم دوست داشتن رو به زبون بیاره
ازدواج یک تعهده و ازدواج از روی علاقه یک امر بسیار آرمانی هست که نمیشه اینجوری فقط جهت ارضای جنسی زیر سوالش برد!
تیکه آخر داستان بعد از برگشتن بهداد و حرفهای زن با خواننده خیلی زیرکانه نوشته شده
(امیدوارم نظرم رو تایید کنید و از انتقاد حراسی نداشته باشید،مگر اینکه نیتتون چیزه دیگه ای باشه!)

ایرانی گفت...

سپاسگزارم جمکو جان . دوست داشتم قسمت دوم داستان یا آخراشو طولانی تر و پرمایه تر بنویسم ولی خب زیاد بودن داستانها یه خورده رو فکرم اثر میذاره . از پیام دلنشینت ممنونم . شب خوش ...ایرانی

ایرانی گفت...

سلام سامان جان ! ممنونم از پیام گرم و با محبتت .. از انتقاد هم هیچ هراسی ندارم و خیلی هم خوشحال میشم مخصوصا اگه بر خورد محترمانه دوست محترمی چون شما باشه .. حالا به من بگو کدوم یک از داستانهای سکسی هست که نشه بهش انتقادی وارد کرد ؟ البته یه مدل داستان هست که ماهمش از روابط مشروع زن وشوهر بگیم . ولی اونی که می خواد بیاد سایت و این داستانها رو بخونه واسه تنوع میاد ..هیجان میاد .. هرچیزی از این آدم دوپا امکان داره .. برعکسش هم همین طور .. مثلا باورت میشه من زمانی که با تنها دوست دخترم وهمسرفعلی ام دردوران مجردی ام بودم و فقط تلفنی با هم تماس داشتیم وگاهی از نزدیک و اوایل و اواسط دوستی مون هنوز موبایل مد نشده بود بهش خیانت نکردم ؟ باورت میشه همون موقع یکی از دوستام دو تا دختر رو با خودش آورد و گفت من تنهام بیا دونفری بریم باهاشون ....ولی من با این که مجرد بودم ومثل هر جوون دیگه ای غریزه جنسی داشتم اما این کارو نکردم ؟ اینا همه واسه افزایش یه سری هیجان و و نوعی تلنگر در سکسه که یه خورده فراموشمون بشه که قیمت سکه در عرض دو سال یک میلیون تومن افزایش داشته و یه جون اگه می خواد ازدواج کنه حتی توی خیابون چادر هم نمی تونه بزنه ..چیکار کنه بیچاره پاشه خودشو به کشتن بده ؟ درهر حال به داستانهای عاشقانه ای هم که نوشته میشه و اندیشه واقعی من در اون داستانهاست هم دقت کن ..به مسائل واقعی ومطالبی از این دست .به مسائل عاطفی و داستانی مثل بابابرگرد وندای عشق و.......درهر حال سلیقه ها مختلفه و اونایی که به این سایتها میان تنوع می خوان و تا یه حدودی هم اگه تابو شکنی وجود داشته باشه به بزرگواری خودتون ببخشید . درضمن من این زن رو تایید نمی کنم و در واقع اونو زیرکانه مسخره اش کرده ام . مخصوصا اونجایی که میگه از این بعد به شوهرم بهتر می رسم ...دیگه همچین زنی تایید نداره . شاد و سربلند باشی و ممنونم ازت که بحثمونو داغ کردی . دست گرمت را فشرده البته دردنیای مجازی و منتظر پیامهای داغ داغ بعدیت هستم ...ایرانی

سامان گفت...

ایرانی باید در جواب شما بگم
من با صحبتات موافق هستم
ولی هر انسانی به میزان بهره هوشیش و مقدار تفکرش ازش انتظار میره
خیلی خوب نوشتی داستان رو و من هم از این بابت گفتم که ممکنه یک نفر با قدرت درک نه مثل شما بیاد و این داستان با این متن زیبا و دل فریبشو بخونه و پیش خودش فکرهایی بکنه و نه اینکه بفهمه برای تحریک داستان میخونه!!!
امیدوارم حرفم رو فهمیده باشی
ولی قبول کن زن داستانت اگه شوهرشو دوست داشت بهش خیانت نمیکرد:D حتی اگه از آتش شهوت میسوخت
امیدورام چند داستان خیلی قشنگ در زمینه ازدواج و بین همسران با خیلی نکات ریز و آموزنده از شما ببینم برای بقای زندگی های مشترکی که بخاطر سکس میخواد از هم بپاشه و کمک بهشون و حتی روشن کردن خیلی مثال در قالب داستان که در زندگی خیلی چیزهای مهمتر از سکس هم هست
درسته اینجا یک سایت سکسیه نه مجله خانواده....ولی راهه خوبیه برای کمک بهشون
موفق باشی

ایرانی گفت...

خب سامان جان منم که گفتم زن داستان در واقع نمیشه گفت شوهرشو دوست داره .. از این خیانتها امروزه در جامعه ما خیلی زیاد شده به این داستانها بر نمی گرده .. من یه خونواده ای رو می شناسم که بعد از 20 سال ازدواج زنه حس جوونیش گل می کنه و دنبال دوست پسره ..37 سالشه و اصلا قبلا این جوری نبوده اهل ماهواره و کامپیوتر هم نبوده وپس از رسواییهای زیاد داره طلاق می گیره .. درهر حال این نوعی انتقاد زیرکانه از زن داستان بود . خود من هم بار ها و بار ها توصیه کرده ام که فقط و فقط داستانهای پاک و لطیف عاشقانه و احساسی و اخلاقی رو که دراون جنبه های مثبت و امید دهنده ای وجود داره ملاک قرار بدید و حتی اونایی رو هم که تم و زمینه ای غمگین دارن سعی کنین با خوندنش شما یه کارایی بکنین که همچین شرایط غمباری براتون پیش نیاد . همین امروز یکی دیگه ازم تقاضا کرده یه داستانی بنویسم که زن برای شوهر و شوهر برای زن جور می کنه .. آخه همچین چیزی نمیشه ولی با توجه به چاخانهای زیادی که در این مورد نوشته شده و برای احترام به در خواست دوست آشنا این داستانو در نوبتش می نویسم . یا داستانهای سکس با محارم و....اگه بخواهیم همه این موارد را رعایت کنیم باید کل داستانهای سکسی را قیچی کنیم . چون انتقاد که فقط شامل زن و شوهری نمیشه .. شامل محارم میشه ..همسایه ها میشه .. ضربدری میشه .. با زن همکار یا و....همه شون قابل انتقادند .. یکی می بینی همسر داره رابطه اش با اون عالیه به این داستان حساس میشه ..یکی مامانشو دوست داره از خوندن داستان سکس با مامان چندشش میشه ..خب اینا رو ندید بگیرین درهر حال صحبتهای شما کاملا منطقیه و توصیه می کنم کل مطالب غیر سکسی و اخلاقی و عشقی وحتی مذهبی این وبلاگ رو هم مطالعه بفرمایید . سپاسگزارم ازت که وقتتو به من و این مجموعه اختصاص دادی و با فر هنگ بالای خودت برای جامعه و نظام خانواده دل می سوزانی ..مطمئن باش اگه کسی بخواد با این داستانها به بیراهه کشیده بشه از اول هم خالص نبوده ..یا اگه حس می کرده نقطه ضعف داره نباید این داستانها رو مطالعه می کرده . درهر حال زن داستان ما زن سالمی نبوده وگرنه این کار رو انجام نمی داد .. سامان جان دوباره و چند باره سپاس ..پاینده , پایدار و پیروز باشی ...ایرانی

دلفین گفت...

دمت گرم عالی بود داداشی

ایرانی گفت...

ممنونم دلفین جان . شبت خوش ...ایرانی

ناشناس گفت...

سلام ایرانی جون روزخوبی داشته باشی عالیه عزیزم درجواب دوست عزیزم سامان جان عرض ماهاباید اینجورداستانهارا بایدبه دیده یک داستان ویا یک فلیم سکسی نگاه کنیم نه اینکه الگو برای خودمان قراردهیم به گفته ایرانی عزیزبرهمه داستانهای سکسی انتقاد وارده برفرض کسی باخوندن داستان سکسی مامان بره مامانشو بکنه نه دوست عزیزم همانطوری دربالا ذکر شده داستان خیالی جذابه .نه واقعی.سامان جان نمیدونم مجردی یامتاهل اما بایدگفته ایرانی عزیزدررابطه با دوران مجردی خودم هم مواردی شبیه ایرانی عزیز داشته ام اما هیچوقت تحت تاثیرقرارنگرفته ام الان هم باانکه زنم بارداره اما ازنظر سکس توکمبودقراردارماما هیچوقت نمیخوام اون عشق وعاشقی وصمییتی که درزندگی داشته ام دارم بخاطرسکس پشت پا بزنم خیانت درجرعه مواقع به خاطر بی توجهی طرفین به همدیگه وبرعکس تیزبازی دلفریبی ازفرد مقابل صورت میگیرد.نمیتونیم کتمان کنیم بعضیها نمتونندجلوی حشریتشان رابگیرنند ماها باید فرهنگمان رابلا ببریم تا باخوندن یا دیدن یک فیلم سکسی خودمان را ببازیم .من به شخصه به دیده تنوع سکسی میخونم یا فیلم میببینم برایم زندگیم وخانواده ام بالاترازسکس اهمیت دارد.البته خوشحالم همسرم تحت هرشرایطی مثل من به اینگونه مسایل به دیده فانتزی نگاه کرده وبرای تداوم مسایل سکسی نگاه میکند نه جنبه منفی خیانت.درپایان برای همه عزیزان آرزوی موفقیت دارم.دوستدار شما عزیزان پارسا

ایرانی گفت...

آره داداش نازنین عده ای از خوانندگان محترم سایت لوتی در ذیل داستان مادر فداکار ضمن آن که به حق خواستار ادامه دادن هر چه زود تر آن از سوی من بوده اند این انتقاد را بر من وارد نموده که چرا این قدر نیمه کاره و با فاصله می نویسم . باید در جواب این عزیزان دوست داشتنی گفت که از آنجایی که سلیقه ها متفاوت است من داستانهای دنباله دار زیادی را به جریان انداخته ام . داستانهایی با سوژه های مختلف و سبکهای گوناگون و حتی عشقی و عاطفی .. یک تنه این داستانها را در طول هفته می نویسم . همسرم نزدیک من است و اطلاع ندارد . گاه منتظر می شوم که بخوابد و از خوابم بزنم . از اداره که بر می گردم بعد از ناهار و یک ساعت خواب خانه نشین می شوم .به سفر نمی روم از مهمانی کم کرده ام و فقط برای این که به همه توجه داشته باشم به این گونه عمل می کنم یکی دوست دارد داستانهای لز بخواند ..یکی سکس با مامان را می پسندد یکی عشقی ..یکی قهرمان داستان مرد می خواهد یکی زن یکه تاز را می پسندد یکی سکسی اجتماعی مثل هر جایی را دوست دارد و من همه شما خوانندگان خوب و دوست داشتنی را می پسندم . به تنهایی نگارش و انتشار داستانهای وبلاگ امیر را عهده دارم به نظرات هم پاسخ دهم . . هدفم رضایت شماست و همه خوانندگان خوب و دوست داشتنی وفهیم . به هر گونه عمل نمایم موافقان ومخالفانی دارد ..ازشما به خاطر حمایتهای همه جانبه ای که از من می نمایید سپاسگزارم و می دانم که هدف شما جز بهبود کیفیت کار ها نمی باشد داستان مادر فداکار هم قسمتهای آخرش بوده و تا یک ماه دیگر به پایان می رسد . شاد و سربلند باشید و بنده را به خاطر ادامه شرایط موجود عفو بفرمایید .آره داداش گلم هرچند پاسخ شایسته شما را خوانده ام ولی در صورت امکان اگر این پیام مرا در سایت لوتی و در ذیل داستان مادر فداکار و آخرین انتشار آن منتشر بفرمایید ممنون خواهم شد. دوستدار همه شما.... ایرانی

ایرانی گفت...

پارسای عزیز و گرامی پیام پرشور و نظر گرمت را در خصوص داستانهای سکسی خوانده ام . اتفاقا من و تو کاملا هم عقیده ایم و تماشای صحنه های سکسی تنها در بر دارنده هیجانات سکسی است . البته همسرم از داستان نویسی من چیزی نمی داند و راضی نیست که من فیلمهای سکسی ببینم و خودش هم نمی بیند . سامان جان هم از دید گاهی منطقی مسئله را حلاجی کرده ولی من و تو بر این باوریم که با اراده خود می توانیم مسیر این داستانها را در جهتی که آسیبی به کسی نرساند هدایت نماییم . درهر حال بدون مطالعه این داستانها عده ای هستند که خیانت پیشگی پیشه نموده اند و خود باید به اصلاح خود بپردازند . پارسا جان و سامان عزیز هردوی شما هدفی پاک و سازنده دارید چون خود پاک و پاک اندیش هستید و امید وارم که مسیر حرکت جامعه ما در جهت پاکیها و درستیها باشد . پاینده باشید ...ایرانی

ایرانی گفت...

آره داداش عزیز در ذیل داستان هرکی به هرکی 77 توضیح چند تا داستانو داده بودم .. توضیحاتو کم کم میدم که همه بررسی شه . اینا چون چند قسمتی های تموم شده هستند اگه ازشون استفاده کنی بد نیست که یه وقتی خوانندگان عجول فکر نکنن سایت ما پر از داستانهای نیمه کاره هست و به صدها داستان تموم شده پشت سر هم توجه شه .. 1-بکش بیرون که توضیحشو در همون هرکی به هرکی 77 دادم که پسره پشت در اتاق خواب بابا مامانش وای می ایسته و کلام بکش بیرون رو از مادره می شنوه .. از خواهرش می پرسه چیه و خواهره یه روزی عملی بهش تو ضیح میده و در 5 قسمته 2- داستان میسترس اسلیو لزبین در 15 قسمته .. داستانی که هم میسترس اسلیوی داره و هم لز .. داستان پرمایه ایه ..البته اینو من نباید بگم ..در مورد میسترس اسلیوی یعنی ارباب و برده که هردو زن باشند داستان خیلی کم نوشته شده و این می تونه علاوه بر نو آوری برای تنوع مناسب باشه 3- داستان عشقی اجتماعی بر گرفته از یک ماجرای واقعی ..به نام مثلث عشق .. زنی در جبهه جنگ ایران و عراق شوهرش را از دست می دهد .. مرد دیگری عاشقش می شود .. داستانی پر احساس با سوژه ای بسیار قویست . در ضمن این داستانهای نیمه کاره فعلی رو هیشکدومشو تا آخر ننوشتم و هر هفته در حال نوشتنشم . در داستان ضربدری ضرب در دو که یک قسمتی بوده آخرش سهوا نوشته بودم ادامه دارد من در سایت امیر ادامه دارد را به پایان تغییر دادم شما هم اگر در سایت لوتی اصلاح بفرمایید بد نیست ..از زحمات شما و مسئولین محترم سایت لوتی نهایت تشکر را داشته موفق و موید باشید ...ایرانی

محمدرضا گفت...

اصلا از خیانت خوشم نمیاد

ایرانی گفت...

سلام به محمد رضای عزیز کسی از خیانت خوشش نمیاد . حتی اونایی که خیانت می کنند خیلی هاشون بهشون بر می خوره اگه بهشون بگی خائن . امااگه منظورت داستانهای سکسیه خب اینم یه جور تنوعه از نظر نوشتاری .. سرفرار و شادکام باشی ...ایرانی

 

ابزار وبمستر