ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

هوس اینترنتی 10

هوس مثل موج در دریای کوسم بالا و پایین می رفت و من هر لحظه بیشتر از لحظه قبل داغ می کردم و اسیر هیجان بیشتری می شدم . راستش اولش که با من از لز صحبت می کرد و من هم خودمو در این وضعیت تصور می کردم همش فکر می کردم که یه چند دقیقه ای با من مشغوله و منم یه جورایی می تونم قضیه رو ماسمالیش کنم ولی نه تنها وضع  خیلی با اونی که تصورشو می کردم تفاوت داشت بلکه خودمنم اسیرشده بودم . حالا بیشتر طالب این بودم که  بهم لذت بده .. ولی بازم لبامو گاز می گرفتم تا کمتر صدام در آد . لبام باز شد-فتان جون -جووووووون طناز .. جون بخواه -چقدر خوشمزه بالای کوسمو می خوری . دوست دارم تا فردا همین جا رو بخوریش ولی زیاد فرصت نیست . یه خورده پایین ترم برو .. -فدات میشم طناز .. اونجا که اصلشه .. -آخخخخخخ .. اووووووففففففف ... تو خیلی بیستی .. خیلی خیلی معرکه ای . کوس ناز و کوچولومو با یه ناز و هوس خاصی میک می زد که اگه مهرداد هم یه سال تمام می خواست لیس بزنه یه ثانیه هم نمی تونست مثل اون عمل کنه . دور کوس منو زبون مالی کرده بود و بعد نوک زبونو فرو کردتوی کوس و هرچی خیسی کوسم بود با زبون می کشید بالا و روی اون جمعش می کرد دهنشو می بست و خیلی با حال درست مثل این که یه غذای خوشمزه رو داره می خوره اونا رو می فرستاد پایین . وقتی اون این جوری شیره کوسمو می خورد من یکی دیگه به هوس افتاده بودم که رو کوس فتان جون هم یکی از این کارا بکنم . شاید یکی از علتهایی که تو لز بینی  یواش یواش یا به سرعت یه حس نیاز دو طرفه به وجود میاد همین باشه که آدم همون حسی رو که دوست داره بهش دست بده رو طرف پیاده می کنه و طرف هم اگه همون حس متقابل درش ایجاد بشه فقط به دنبال این نیست که خودش لذت ببره و با لذت دیگری کیف می کنه و دوباره بر می گرده به این که هوسش رو هم زیاد می کنه . من با یه محبت خاصی دستامو گذاشته بودم رو سر فتانه و موهاشو نوازش می کردم دوست داشتم لباشو به لبام نزدیک کنه و منو ببوسه . منم با دو تا دستام صورتشو نوازش کنم . -آههههههه فتان جون عزیزم کوسمو کوسسسسمو بخور این تیکه چقدر معرکه هست . کارتو میگم .. وقتی فشار و سرعت میک زدن و لیسیدنشو زیاد کرد دستم سرشو محکم تر به کوسم فشرد موهای سر فتانه بیچاره رو همون طوری که داشتم محکم تر به خودم می فشردمش می کشیدم و اونم جیکش در نمیومد . فقط محکم تر کوس رو میک می زد . کوس کوچولوم فقط تونست یکی از انگشتای فتانه رو تو خودش جا بده . انگشتی که در کنار لیسیده شدن مثل یک کیر تند و تند می رفت تو کوس و میومد بیرون و بیشتر آتیشم می زد و منو به اوجی می رسوند که شاید مهرداد بیشتر از یکساعت طولش می داد تا منو به اون حالت برسونه . با انگشتش اون تیکه کوچولوی زیر چوچوله و خود اونو به دهنش می رسوند و خیلی به نرمی و با هوس اونا رو می خورد .طوری که زیادی تحریکم کنه . -فتانه ولم نکن . همین جا باش . یه خورده دیگه همین جا باشی و با همین ور بری آبم میاد . دوستت دارم . خواهش می کنم . می خوام . می خوام . دهنتو همین جا داشته باش . کمکم کن . حس خوبی دارم . خوشم میاد . خیلی خوشم میاد . نذار از این حس خارج شم . هر لحظه میخواد آبم خالی شه . -طناز طناز تو جونمو بگیر . می دونم سخت آبت میاد ولی من سر حالت می کنم . فقط بهم قول بده اگه ارضا شدی اگه همین حالا سر حالت کردم بذار بازم باهات حال کنم . سر تاپاتو بلیسم و بعد هم برم پشتت و از اون طرف هم کیف کنم .. وای معلوم نبود این دختره چرا این جوری می کنه چرا این قدر عاشق من و لز بینی و این کاراست ولی هوس داشت دیوونه ام می کرد و آتیشم زده بود -باشه عزیزم فتان جون هر چی تو بگی . قبوله قبوله . فقط سبکم کن . من حس می کنم خیلی سنگینم .  کف دو تا دستاشو گذاشت رو ی کوسم و روی کوسو چنگشون گرفت و لبه ها رو به دو طرف بازشون کرد و دهنشو دوباره گذاشت روی کوسم این بار با یه حرارت خاصی که انگار از دهنش آتیش می بارید . با این آتیش داشت کوسمو می سوزوند . آهن اگه بود در این حرارتی که کوسم داشت ذوب می شد . بدنم از درون داشت این گرما رو تحمل می کرد . من داغ داغ شده بودم . حس کردم تمام گوشت تنم در حال آب شدنه . فقط تنها کاری که از دستم بر میومد این بود که به فتانه فشار بیارم . -نههههههه ... نههههههه . پاهامو به زمین فشار می داد و نمیذاشت تکون بخورم . زورش چند برابر شده بود و انگاری چند تا دست پیدا کرده بود . من دیگه از حال رفته بودم . حتی صدای فریاد های خودمو نمی شنیدم . در یه حالتی میون خواب و بیداری حس کردم هیچ شخصی در دنیا در اون لحظات به اندازه من از زندگی لذت نمی بره . .... ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 
 

ابزار وبمستر