ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

مامان تقسیم بر سه 22

چیکار می تونستم بکنم . اون اول جوونیش بود و غرور داشت . یه مادر علاوه بر همه مسائل باید تر بیت فرزندانشو هم به خوبی کنترل و هدایت کنه و به اونا اهمیت بده . می دونستم دست خودش نیست و اگه چاره داشته باشه جلو داداشش شورت منو هم می کشه پایین . شاید انتظار داره با این کاراش هیشکی هیچی نفهمه . شاید می خواد فریاد بزنه و شادی و هیجان خودشو یه جورایی نشون بده . باید بهش حق بدم ولی اونم باید فکر منو بکنه . البته در هوس و هیجان داشتن منم که خیلی از خود بیخود شده بودم . دیگه این فکرای درهم و بر هم داشت از ذهنم خارج می شد . فقط می خواستم بازم باهاش حال کنم . هرچه بیشتر خودمو اسیر کیرش می کردم بیشتر دوست داشتم که در دامش بمونم . انگار سیر نمی شدم . لذت مادری و هوس یک زن در هم آمیخته بود . معین رو آرومش کرده بودم . حالت چشاش نشون می داد که بازم هوس منو داره . هوسو که داشت ولی دیگه یادش رفته بود که چه جوری بهش توپیدم . اگه این مهسا شیطونه که می دونه کیر پسرشو در یه مدت کوتاه چه جوری دراز تر و کلفت ترش کنه . زبونمو مثل زنای حریص که واقعا هم حریص بودم و جز این نبود در آورده و رو کیر معین کشیدم . کیرشو مثل یک بستنی قیفی فرض کرده و سرشو مث یک بستنی لیس می زدم . کف دستمو دور تنه اش حلقه زده بودم . معین با این که سست بود آروم آروم شروع کرد به لخت کردنم . -دوستت دارم مامان دوستت دارم -منم همین طور عزیزم منم با تمام وجودم دوستت دارم . هوس تو رو دارم . اصلا سیر نمیشم . چقدر دلم می خواد برم توی استخر کوچیکه روی تپه اونجا با هم حال کنیم . کاش بشه یه موقعیتی پیش بیاد که من و تو بتونیم بریم اونجا . انگاری این ما نبودیم که دوروزه بیشترشو در حال سکس با هم بودیم . من از اون تشنه تر بودم و اون ازم حریص تر نشون می داد . هردوتا مون با سرعت تو هم وول می خوردیم . دستمون به هر جای بدنمون که می رسید مالش بود و نوازش .. طاقت نداشتیم . هر لباس و تیکه پارچه چسبیده به همو که به دستمون می رسید دوست داشتیم زودتر درش بیاریم و لخت بیفتیم توی بغل هم . از حرص و هوس و هیجان زیاد نزدیک بود که پیرهنشو پاره کنم ..-مامان چقدر حشری شدی .. نتونستم خوب جوابشو بدم که اصلا جوابی ندادم چون فقط با لبام داشتم سینه های معین رو می لیسیدم . با بدنش ور می رفتم و ازش لذت می بردم . -معین لباتو بده بچسبون به لبام منو دوباره غرق هوس کن . کیرتو بچسبون به شکمم .. آخ که چقدر میخوامت .. -مامان خوبم مامان نازم تو بهترین مامان دنیایی . تو فقط مامان منی . خیلی دوستت دارم .. اون گفته بود تو فقط مامان منی . می دونم از این جمله اش یه منظور خاصی داشت . غصه ام شده بود . اون دونفر هم پسرای من بودند . حق و حقوقی داشتند . نمی تونستم از اونا هم غافل بمونم . دخترای گرگ تو جامعه ما زیاد شدند . وظیفه مادری و تر بیتی من حکم می کرد که به اونا هم برسم هرچند خودمم حریص بودم ولی می دونستم اگه یه روزی معین بفهمه که من در این زمینه فکرم اینه که به داداشاش هم که حق مسلم اونا هم هست توجه داشته باشم از این رو به اون رو میشه و روحیه شو از دست میده . اون وابستگی زیادی به من داشت . بوسه داغ هوس معین و توی هم رفتن ما و تماس با کیرش دیگه تنمو داغ داغ کرده بود . لبای گرم معین رو لبام می گشت . دستشو گذاشته بود رو کوسم و باهاش ور می رفت . حالا دیگه خیلی فرزتر شده بود . شاید خودشم از این حرکات لذت می برد ولی می دونست که منم خیلی خوشم میاد  از ور رفته شدن با کوسم . از این که کدوم قسمتش حساس تره . این آموزش ها واسش غریزی شده بود . دلم می خواست یه جورایی مثل مربی هم بهش یاد می دادم یا ریزه کاریها رو می گفتم . هرچند از نظر یاد گیری آموزش سنگینی نیست و بیشتر در عمل خودشو نشون میده -معین معین من هوس دارم هوس دارم . دوستت دارم .. چشامو نمی تونستم باز کنم . هرچی بیشتر باهام ور می رفت و بیشتر با هم عشقبازی می کردیم دوست داشتم بیشتر باهاش باشم . مثل یه عروس و تازه عروس شده بودم . هوس داشتم که یه هفته باهاش برم ماه عسل و بدون هیچ مزاحم و مزاحمتی هر کاری که دوست داریم با هم انجام بدیم . آخ که چه سفر پربرکتی بود . پسرم لبشو از رو لبام ورداشت . آروم آروم اومد پایین تر .. بدنم می لرزید به زور جلوی فریاد خودمو می گرفتم . فکر نمی کردم یه روزی در این زمینه وابسته و محتاج اون بشم . دهنشو گذاشت رو کوسم . لباش داغ داغ بود شایدم داغی کوس من این حرارتو زیاد ترش کرده بود . مثل وحشی ها شده بودم . کف دستامو گذاشته بودم دور سرش و طوری سرشو به کوسم فشار می دادم که می دونم گردنش هم درد گرفته بود . هرچی می خواست کوسمو میک بزنه و زبونشو در آره نمی تونست .آخرش به زور گفت مامان یه خورده شل کن من میکش بزنم -جاااااااان فدای لب و دهنت . بیا رو من یه دور بگرد . می خوام دو طرفه حال کنم . بذار وقتی کوسمو می خوری من با کیرت حال کنم . یه دور رو من گشت کونش رو سرم قرار داشت و دهنش رو کوسم . کیرشو با حرص و ولع گرفتم تو دستام و اونو انداختمش تودهنم . بیحاش کرده لودم . اونم دهنشو رو کوسم انداخته و با لب و زبون و دندوناش به من و کوسم حال می داد . ... ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 

4 نظرات:

دلفین گفت...

ایولا دادش گلم

ایرانی گفت...

درود بیکران بر تو داداش دلفین ...ایرانی

مجتبی گفت...

خدایا چن تا ازینا دخترای گرگ نصیب ما هم بکن... عزیزم گذشت دیگه اون دوره .. این روزا همه دخترا واسه خودشون صاحاب دارن.. دیگه نمیتونی دختری پیدا کنی که کسیو نداشته باشه...

ایرانی گفت...

درود بر مجتبی جان عزیز ..اتفاقا منم تقریبا باهات هم عقیده ام . شاید صاحبان بعضی از این دخترا گرگ در اختیارشون باشه .. چه می دونیم . هم پسرای گرگ زیادن هم دخترا .. تازگیها پرونده هایی که دخترای حقه باز به طمع گرفتن مهریه و سکه طلا ازدواج می کنند و تقاضای طلاق می کنند زیاده شنیدم دولت تعداد سکه مهریه رو به حداکثر 90 تا رسونده تا دیگه مسخره بازی در نیارن و سال تولد و از این چیزای مسخره و با عقل جور در نیا در نظر نگیرن . هرچند فعلا همین 90 تا هم برای ضربه فنی کردن زیاده .. در هر حال امید وارم عشق و تفاهم و دلبستگی به گونه ای باشه که هر دو طرف خوشبختی رو در ثروت و مال دنیا ندونن . امید وارم . هر چند این چند تا دختر یا زن اذیت بکن دلیل نمیشه یا نمیشن که ما ارزش دخترای خوب و زنای بساز و با وفا و با محبت را زیر سوال ببریم . مجتبی جان تو یکی اگه با دختری دوست شدی یا هستی با وفا باش که دیگه هیچ بهانه ای دست کسی ندی .. شاد و خوشبخت باشی ...ایرانی

 

ابزار وبمستر