ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

سکس جا به جایی

ما ده تا دانشجوی دختروپسربودیم که از همون اول با هم دوست ورفیق بودیم و با هم فارغ التحصیل شدیم . پنج تاپسر و پنج تا دختر خیلی هم شیطون بودیم .هرچند چند نفرمون آروم تر بودیم .  یه زوج پنج تایی رو هم تشکیل داده بودیم که با هم دوست پسر و دختر هم شده و بالاخره ما پنج تا زوج دو تایی یه روز با هم ازدواج کرده و هر کدوم رفتیم سر خونه زندگیمون ولی دوستی و رفت و آمد و دور هم بودنو از یاد نبردیم . همه مون بین 23 و 25 سن داشتیم . من اسمم هرمزه و زنم مرسده . دو تایی مون زیاد خوش قیافه نیستیم ولی هردومون اندام خوبی داریم . مخصوصا مرسده که کوس کوچولوش از پشت باسن بر جسته اش  وقتی که لخت میشه خیلی نقلی نشون میده .. گروه شیطون ما واسه تنوع بخشیدن به سکس تصمیم گرفت که یک سکس پارتی راه بندازه که ما ده نفر درش باشیم و هر مردی با هر زنی که خواست طرف شه . راستش اولش سه چهار تایی مون یکه خوردیم واین چیزا رو فقط در داستانهای سکسی خونده بودیم و حتی از این که یک شوخی باشه مو بر تنمون سیخ می شد . ولی وقتی که حس کردیم می تونیم پنج تا همسر داشته باشیم که به ما و زندگی ما جهت و تنوع ببخشه دچار هیجان شده بودیم . سختمون بود از این که خودمونو در اختیار یکی دیگه بذاریم . من و مرسده و کاوه و رکسانا سرمونو از خجالت پایین انداخته بودیم . ما چهار تا با هم رفت و آمد خصوصی یا همون خانوادگی هم داشتیم و نمی دونستیم چه جوری این مسئله رو هضمش کنیم . کاوه و رکسانا به هم میومدن . چون در میان زنا  رکسانا و در میون مردا کاوه از همه شون جذاب تر و خوشگل تر بودند . این سکس پارتی رو قرار شد برای اولین بار در خونه یکی از دوستان بر گزار کنیم و جالب اینجا بود که اول کار می خواستند قرعه کشی کنند و  در صورتی که زن و مرد به هم می خوردند دوباره قرعه می کشیدند .. یه ماه مونده بود به اولین برنامه از این دست . اون شب کاوه و رکسانا خونه مون شام دعوت بودند . ما هنوز در گیجی این موافقت به سر می بردیم . باورمون نمی شد . بعد از ظهر روزی بود که شبش قرار بود کاوه و رکسانا بیان خونه مون .. من و مرسده تو رختخواب همدیگه رو بغل زده بودیم . شاید از این که تنمون مال یکی دیگه باشه و یا این که هیجان هماغوشی با یکی دیگه رو داشتیم نمی تونستیم از سکس با هم لذت زیادی ببریم . -مرسده خیلی سخته نه ؟/؟ -من باورم نمیشه .. با تک تک این پسرا .. حتی زنا هم می تونن با هم لز کنن . -آره مرسده خیلی خوش می گذره .. فکر می کنی من و تو بتونیم بازم از هم لذت ببریم ؟/؟ -چرا که نه عزیزم خوبم می تونیم لذت ببریم .. بااین حال با یه شرم و حیای خاصی از بچه ها حرف می زدیم -ببینم هرمز تو دلت می خواد با کدوم یک از این زنا باشی . بیشتر با کدومشون راحت تری و کدومشونو تر جیح میدی .. -عزیزم هیشکی که مثل تو نمیشه ولی من از رکسانا خیلی خوشم میاد . چون بیشتر از بقیه باهاش رفت و آمد داریم -و خوشگل تر و ناز تر از بقیه هم هست . -ببینم تو چی ؟/؟ مرسده سرشو انداخت پایین و صورتش سرخ شد . می دونستم جوابش چیه .. شاید اونم در فانتزی های خودش تصور می کرد که زیر کیر کاوه قرار داره و داره بهش کوس میده . اگه می تونست رکسانا رو واسم جور می کرد و اونو قانعش می کرد که با من باشه .. چی می شد ؟/؟ تا اونجایی که می دونستم کاوه که اون موقع هم دوست دختر داشت عاشق سکس با زنای خیلی خوشگل بود و خیلی هم شیطون . من چطور می تونستم زنمو که شاید از نظر زیبایی در حد بالایی نبود واسش جور کنم تا اون زنشو در اختیار من بذاره .. دستمو از لای شورت مرسده به کوسش رسونده و گفتم ببینم خیلی دلت می خواد که کیر کاوه کوستو آتیش کنه ؟/؟ سرشو بالا نمی گرفت ولی وقتی که از شوهر رکسانا واسش صحبت می کردم دم به دم کوسش خیس تر می شد . لبامو گذاشتم رو لبای مرسده و در حالی که فکر می کردم رکسانا زن کاوه رو در آغوشم دارم آروم همراه با بوسه های گرم خودم بهش گفتم عزیزم تو رکسانا رو واسم جور کن منم یه کاری می کنم که کاوه هم بیاد سراغ تو .. -ولی هرمز قرعه کشی رو چیکارش کنیم . -من به قرعه کاری ندارم من و تو باید یه کاری کنیم که همین امشب و اینجا با اونا باشیم . حالا که قراره یه ماه دیگه با هم باشیم چه اشکالی داره که امشبو هم با هم سکس کرده و این طلسم و تابورو بشکنیم . ولی مرسده تو هم باید رکسانا رو واسم جورش کنی . کاری  کنی که اون خودشو خیلی راحت در اختیار من بذاره . -می دونم چیکارش کنم . اومد یه چیزی در گوشم گفت و دوتایی مون خندیدیم و گفتم باشه .. ای کلک واقعا که زنا شیطونن . اون می گفت رکسانا عاشق اینه که کوسش قبل از سکس خیلی میک زده بشه ولی کاوه به این مسئله زیاد توجهی نداره -خب مرسده اگه کاوه بخواد مستقیما کوستو بکنه چی ؟/؟ تو حال می کنی ؟/؟ - حرفی نیست . راستش همینشم واسم خیلی مهمه . نمی دونی .... -ادامه بده نمی دونی چی ؟/؟ من که راستش از این که رکسانا رو در اختیار داشته باشم خیلی لذت می برم و یه تنوعی هم در سکس من و تو ایجاد میشه . -راستش منم همین طور . می تونم بهتر به زندگیم برسم . با یه شور و اشتیاق بیشتری همدیگه رو در آغوش کشیدیم . خوب زبون همو می فهمیدیم . اون شب کاوه و رکسانا اومدن . اونا هم هیجانی مثل هیجان ما روداشتند . زنا سکسی ترین لباسای خودشونو به تن کرده بودند . از این که اونا هم به سکس با ما تمایل داشته باشند هیجان زده بودیم . باید مزه دهنشونو می فهمیدیم . با این که یه لحظه چشم از رکسانا بر نمی گرفتم ولی مصلحت این بود که مردا با هم و زنا با هم باشند تا یه جوری ذهن همو آماده کنیم . درسته که قبول کرده بودیم این سنتها رو بشکنیم ولی همین جوری اونم یک ماه زود تر از گروه که نمی تونستیم قانونو زیر پا بذاریم باید یه مقدمه ای رو ردیف می کردیم . دو تا زنا هر دوشون یه بلوزی تنشون کرده بودند که از سینه چاک داشت و از کمر لخت بود . دامنشون هم که بالای زانو و خیلی تنگ و چسبون . کاوه با نگاه هیز و تیزش داشت زنم مرسده رو ور انداز می کرد . از اون نگاههایی که انگاری با چشاش داشت کیرشو می کرد تو کوس مرسده .. خیلی خوشحالم کرده بود چون می دونستم که کارم برای نرم کردن اون خیلی راحت شده . چون امشب مرسده هم سنگ تموم گذاشته بود و خیلی خوشگل تر از اونی نشون می داد که بود . -خب کاوه جان این جریان یه ماه دیگه رو واسه خودت حلش کردی ؟/؟ -من که واسم مسئله ای نبود . تو که خودت می دونی من عاشق تنوع هستم . زنم مال بقیه .. زن بقیه مال من -یعنی سختت نیست ؟/؟ -ببین عزیز! من که نباید خود خواه باشم . حالا من با ده تا زن دیگه اگه رابطه داشته باشم این حقو باید برای زن خودمم قائل شم که حداقل نصف اون اندازه ای که واسه خودم دوست زن می گیرم دوست مرد داشته باشه ولی دروغ چرا واسه اولین باری که اونو زیر کیر  مرد دیگه ای ببینم سختمه ولی تحمل هر دردی شیرینی هایی رو به دنبال داره . توچی هرمز -چی بگم ؟/؟ زنم کوسش خیلی خیلی تنگه  با این که کیر من  قابل قبوله ولی همش میگه که نمی تونی خوب ارضام کنی من کیر کلفت تر می خوام . آخه مرسده کوسش خیلی تنگه و قشنگه .. کاوه کیرش شق شده بود .. -هرمز اگه بدونی من چقدر عاشق کوسهای تنگم وقتی کیر کلفت میره اون داخل نمی دونی چقدر به آدم می چسبه .. یه لحظه چش تو چش هم دوختیم -کاوه تو به همون چیزی که من فکر می کنم فکر می کنی ؟/؟ -تو چطور هرمز .. -آره .. ببین من فعلا حال شام خوردن ندارم تمام هوش و حواسم رفت به این که باید چیکار کنیم -منم که با دیدن مرسده از همون اول اشتهام رفت پی یه چیز دیگه -فکر می کنی رکسانا راضی بشه ؟/؟ -اون که تمام راه از متانت و آقایی تو حرف می زد . از این که در دوران دانشجویی  خیلی متین و مودب بوده و به خاطر همین آقایی توست که باهات رفت و آمد داره -فکر می کنی قبول کنه که با من ..؟/؟ -آره هرمز جان بالاخره این متانت و ادب هم باید یه جایی به نتیجه برسه . ادب خشک و خالی چه ارزشی داره . دل تو دلم نبود . مرسده چیکار کرده باشه رو نمی دونستم ولی دلم می خواست هر چه زودتر برم این خبر خوشو بهش بدم .. رفتم اتاق بغلی و صداش زدم .. اومد بیرون . رکسانا ما رو نمی دید .. خیلی خندون بود .. -یه خبر خوش برات دارم مرسده -منم همین طور -نکنه همون چیزی باشه که من میخوام بهت بگم .. -آره رکسانا خیلی  زودتر از اونی که انتظارشو داشتم تسلیم شده ..  دل تو دل هیشکدوممون نیست هرمز ..-کاوه هم همین طور .. دستمو گذاشتم رو سینه های مرسده و یه دست دیگه مو سریع از زیر دامن و شورت زنم به کوسش رسوندم . -بازم که خیسه . می دونم هوس دوستمو داری -تو هم برو پیش رکسانا . الان ذهنش آماده هست . تا تنور گرمه کیرتو بچسبون . -ای کلک . مرسده شیطون واسه من می کنی یا خودت تا تنور گرمه می خوای بری طرف شوهر این زنه و کونتو بچسبونی ؟/؟ -عزیزم چیزی که عوض داره گله نداره .. خیلی بهمون خوش می گذره . زنم مرسده رفت طرف کاوه و من هم در اتاق خواب خودمون رفتم سراغ رکسانا . باید از یه جایی شروع می کردم . همینجوری که نمی شد برم سر وقتش .. لختش کنم  طوری رفتم نزدیکش که انگاری تازه دارم می بینمش چون اولین باری بود که با این نیت می رفتم پیشش . اونم اسیر سکوت خاصی شده بود . معمولا این جور مواقع اگه مرد سکوتو بشکنه بهتره -ببینم رکسانا .. مرسده حتما باهات یه صحبتایی داشته .. سرشو تکون داد . -آره خودشم رفته اون طرف پیش کاوه چقدر از بوی عطر هوس انگیز اون خوشم میومد . اون واسه لخت شدن راه کمتری رو داشت . دلم می خواست همین الان کاملا لخت بودم و می افتادم روش . بااین که می دونستم تا حدودی آمادگی ذهنی داره ولی بازم یه هراس خاصی داشتم از این که دستمو بذارم رو شونه هاش . من پشت به اون قرار داشتم . صورتمو به صورتش چسبوندم . خیلی داغ بود . نفسش در نمیومد . اون عاشق این بود که با بوسه های نرم و بعد با لیسیده شدن کوسش آماده ورود کیر به بدنش شه . کیرم داشت شورتمو می ترکوند ولی به خاطر این که رکسانا راضی باشه تحمل می کردم . اون دونفر که درهال بودند ملاحظه مارو نمی کردند . صداشون تا به حدی بود که بعضی حرفاشونو می شنیدم -جااااااااان کیررررررررررر کاوه بززززززن کیر کلفتتو تا ته کوسسسسسم از دهنم در آد -وااااااااایییییییی عجب کوس تنگی فدا فداش بشم .. منم واسه این که از قافله عقب نمونم به رکسانا گفتم عزیزم فکر نکن مرسده جون ندید بدیده کیر منم کلفته .. ولی من دوست دارم تا می تونم مزه بگیرم . همه جای زنو بخورم و لیس بزنم . مخصوصا کوسشو -اوووووخخخخخ این حرفات منو حشری ترم می کنه هرمز .. بعدا باید خدمت این کاوه برسم .. طوری رفتار می کنه که آبروی آدمو می بره .. هرکی ندونه فکر می کنه تاحالا کوس گشاد تحویلش بود ه . باور کن تنگه .. -می دونم رکسانا جون .. من خودم تا چند دقیقه دیگه متوجه میشم -نه هرمز جون یه چک کن تابهت ثابت نشد من دلم نمیاد ادامه بدیم . -پس بذار یه سره لختت کنم بلوزشو خیلی راحت در آوردم  ودلم می خواست کمرشو بغل کنم و بلیسمش . کیرمو در آرم و کمر ناز و خوش دستشو سوراخ سوراخ کنم .. زیپ دامنکشو که پایین می کشیدم قمبل کونشو  دیدم که سرخی و سفیدی هوس انگیزی داشت . قبل از این که دامنشودر بیارم با مکافات خودمو تا مرز شورت لخت کردم . . عجب شورتی پاش کرده بود . بینی امو گذاشتم رو شورت رکسانا .. اون طرف صدای کیر کیر و کوس کوس و ضربه های کیر به کوس رو می شنیدیم . این کاوه نامرد زنمو تیکه پاره کرده بود و من این ور هنوز با خانومش داشتم با نرم افزاری جلو می رفتم . در حالی که الان وقت سخت افزاری بود . دستمو گرفت و از طرف شورتش به کوسش رسوند و گفت ببین لمسش کن . کوس من گشاده ؟/؟  چقدر خیس کرده بود . راست می گفت اصلا حفره کوسش معلوم نبود . این دیگه باید از اول چقدر تنگ بوده باشه که کاوه اونو این همه با کیر کلفتش کرده هنوز هم در حد بسیار قابل قبولی تنگه .. خیلی از اون دونفر عقب افتاده بودیم . دلم می خواست زودتر کیرمو بکنم تو کوس تنگش و یه مقایسه ای با کوس زنم که داشت به کاوه می داد داشته باشم . کف دستمو گذاشته بودم روکمر رکسانا و آروم آروم رسیدم به سوتینش . اونو درش آوردم . حالا نوبت سینه های درشت و سرخ و سفید و نوک تیز رکسانا بود که باهاش وربرم -آهههههه هرمز چه با حالی .. این جوری داری کاری می کنی که من حس کنم دوست دارم با تمام وجودم کوسسسس بدم .. دلم می خواد همه جای تنم کوس بشه تو منو بکنی .. -اووووووووخخخخخ من عاشق کوس خوری هستم -نه .. نگو .. نگو ... دلمو بردی .. نمی دونی چقدر بهم کیف می ده .. بکش پایین هرمز شورتمو بکش پایین . . دلم می خواست کونشو گاز بزنم . همین کارو هم انجام دادم .-نههههه ... نهههههه خیلی خوشم میاد . یه خورده همین جا رو بخور .. همین که در حال دید زدن کونش بودم به زور جلو ریزش آبمو می گرفتم . اونو به طرف خودم بر گردوندم -وااااااییییی رکسانا .. من با این کوس چیکار کنم . چقدر دلم می خواد تا ساعتها نگاش کنم . راست می گفتم . خیلی تنگ و کوچولو بود . دورش به رنگ طبیعی پوستش بود . لک نداشت . حاشیه هاش کدر و کبود نبود . وقتی یه خورده به دو طرف بازشون می کردی اون سوراخ و حفره وسطش عین دهن یه ماهی معمولی نه یه بچه ماهی باز می شد . -هرمز چیکارش می کنی .. خوبه حالا با چشات خوردیش با دهنت زبونت دندونات بخورش بلیسش .. افتادم به جون کوسش .. به اندازه چند تا گاییدن کوس و کون از لیسیدن و خوردن کوسش کیف می کردم . -رکسانا رکسانا عزیزم تو اصلا کوس داشتی ؟/؟ من که فکر می کنم وقت ازدواج از رو هم پلمب شده بودی که حالا به اینجا رسیدی ---بخورش .. بخورش .. پاهاشو به دو طرف باز می کردم . با این کوس دلم می خواست همه نوع کاری انجام بدم . با این که عاشق کون و حال کردن با اون بودم ولی کوسش منو گرفته بود . دلم نمی خواست که کسی مزاحممون شه . واسه همین یه لحظه از جام پا شدم و در اتاقو از داخل قفل کردم . قبل از قفل کردن یه دید مختصری به هال انداختم . کاوه زنم مرسده رو انداخته بود رو کاناپه پاهاشو به دو طرف باز کرده بود و کیر کلفتشو چه جور می کردتو کوس مرسده و می کشید بیرون . .. کیر به این درازی کاوه تا ته می رفت .. دلم هری ریخت پایین . نه ..هرمز ناراحت نباش .. اون هنوز کوس زنشو گشاد نکرده .. کوس مرسده به این نون و ماستها گشاد بشو نیست .. در هر حال به کوس لیسی خودم ادامه دادم چوچوله های کوس رکسانا به طرف داخل کوس انحنای خاصی داشت و مخفی شده نشون می داد . همین زیبایی خاصی به شکل کوس رکسانامی داد که منو به یاد لبخند زیبای ژکوند مینداخت . برای خوردن کناره های کوسش مجبور بودم دو تا شستمو یه خورده فرو کنم داخل و لبه ها رو به طرف بیرون بکشم . زبون درازم مثل یک کیر می رفت تو کوسش .. چقدر حال می کردم .. -بخورررر بخورررررر آبمو خیسی کوسسسسمو .. می دونست که من خیلی خوشم میاد و حال می کنم واسم ناز می کرد و هرچی که در این زمینه دوست داشت و می خواست بهم می گفت -جوووووون رکسانا .. آب حیات کوست خوردن داره .. -شیطون .. همون هرمز خجالتی نمی دونستم این قدر بلا باشی . -دختر سر به زیر تو به کی میگی . -آخخخخخخ بخور بخور .. وایییییی .. نه ... اوخ .. تند تر میکش بزن .. مثل یه شکلات .. مثل آدامس نخوری ها ؟/؟ دوتایی مون خندیدیم .-هرمز هر مز نمی دونم چه جوری منو هوس آوردی که امروز خیلی زود هوس کیرکردم . چقدر با حوصله و هوس کوسمو می خوری .. جووووون .. کوسسسسسم .. همه جای بدنمو قلقلک آوردیش . تنم داره مور مور میشه خوشم میاد .. دستمو رو سینه هاش گذاشته و چنگشون گرفتم از اونجا هم زیر بغل و شکم و زیر گلو و پاها و کونشو از نوازش و مالش بی نصیب نذاشتم .. پاهاشو به کیرم می مالید . من اینو می خوام . من اینو می خوام .. لبای کوچولوی روی صورت گرد و سفیدش بوسیدن داشت . من لبای درشت و کلفتمو باید رو اون لبای غنچه ای گرد و کوچولوش میذاشتم  تا بوسیدنش به هر دومون کیف بده .. دهنمو از رو کوسش ور داشتم . اونو طوری سر حالش کرده بودم که دلش می خواست با کیر من ار گاسم شه . چشامو به چشاش دوختم . مثل نگاه یه عاشق به معشوقه اش . در نگاه اونم هوس موج می زد . یه ورم خاصی دور و بر کوسش درست شده بود که نشون دهنده اوج حشرش بود . کیرمو مالیدم به دور و بر کوس و اون حفره کوچولو رو با سر کیرم مماس و تنظیمش کردم . لبامو به لباش نزدیک کرده و همزمان با اون کیرمو از پایین به سر کوسش فشار دادم . فقط  کیرم آروم آروم به طرف کوسش رفت لبام رو لباش قرار گرفت و دستامون دور کمر هم حلقه شد .. کیرمو با حرکتای آروم کمر و باسن خیلی نرم و با هوس می کردم تو کوس رکسانا و هر لحظه سرعتمو اضافه می کرد م تا در یه لحظه این سرعتو به حداکثرش رسوندم . رکسانا زیر کیر من پاهاشو به هوا پرت می کرد و می زد زمین . پنجه هاشو به کمر من فشار می داد ولی من بیرحمانه درحال گاییدن اون بودم این کوس همون تنگی کوس مرسده رو داشت ولی از بیرون خیلی جذاب تر از کوس زنم بود . دستمو از دور کمرش رفته رفته رسوندم پایین تر . کونش از خیسی کوسش غرق شده و خیسی ها تا به حدی  بیرون زده بود که قسمتهای وسیعی از کون گنده شو تر کرده بود . -هرمز عزیزم من نمی دونم این همه هوسو کجا داشتم .. هنوز این حرفو زده نزده .. آب کیر من تو کوس رکسانا راه افتاده بود . یه جای کار طوری کوسش مثل یک قلاب به کیرم چسبیده بود که هر کاری کردم خودمو بکشم عقب نشد . با خودم گفتم هر چه باداباد . کوس تنگ و غنچه ای رکسانا کیرمو طوری پیچوند و آبشو چلوند که دهنم همین جور وا مونده بود . البته از هوس .. -هرمز پس من چی ؟/؟ من چی ؟/؟ -اومد .. اومد . آب کیرم اومد ولی هنوز واسه کوست تیزه .. امکان نداره ولت کنم . سرعتمو زیادش کردم . دو تا پاشو به کیرم چسبونده بود ولم نمی کرد .-رکسانا دوباره داغ شدم . -خوبه بس کن اگه این بار آبتو بریزی تو کوسم فکر نکنم دفعه دیگه شق بکن باشی . چه خبرته . انگار کوس ندیده ای .. واقعا دیگه داشتم عصبیش می کردم وهمه اینا نشون دهنده این بود که چقدر اونو به هوس آوردم و ازم خوشش اومده . به رگ غیرتم بر خورد . -رکسانا این قدر میگامت که جیغ بکشی بسه دیگه .. -منم همینو می خوام تا صبح باید بکنی . پاهاشو دادم هوا و در حالی که لیسشون می زدم به کیرم اجازه دادم با هر سرعت و شدتی که می خواد اونو بکنه . یه دستم رو سینه هاش و نوک تیزش بود  و یه دست دیگه ام رو کوس ورم کرده اش .. -هرمز جون جووووووووون جووووون همین جا رو داشته باش .. همینو بچسب ولم نکن .  همون زیر در حال رقصیدن بود . -نزدیکه .. نزدیک اومدنه .. زیر سینه هامه .. بالای کوسمه .  خیلی داغه .. داره آب میشه .. طوری جیغ می کشید که من دیگه صدای هوس و فریاد های زنم مرسده  که زیر کیر شوهرش در حال حال کردن بود رو نمی شنیدم .. دوتا گوشامو داشت و می دونم که با آخرین زورش داشت بهشون فشار می آورد طوری که در لحظه ار گاسم اگه از جاش کنده هم می شد عین خیالش نبود . کیرمو تو کوسش می گردوندم . با این که یه کمی دردش می گرفت ولی همین نهایت کار بود . دیگه کارشو تموم کرده بودم . پاهاشو به دو طرف باز کرده بود . دوباره دهنمو انداختم رو کوسش و این بار با فشار بیشتری کوسشو میک می زدم . اومد روم و خودش به هر شیوه  ای که دوست داشت باهام حال کرد .. خوب که سیر شدیم به یاد اون دو نفر افتادیم . ظاهرا اونا هنوز نیومده بودند طرف ما .. وقتی که درو باز کردیم تازه رسیده بودیم به صحنه ای که کیر کاوه بود تو دهن مرسده و زنم خیلی حرفه ای دهنشو دور کیر کاوه می گردوند و واسش ساک می زد .. رکسانا : هرمز ببخش منو! یادم رفت واست ساک بزنم .. -عزیزم شب دراز است و قلندر بیدار .. سخت دوتایی مون در حال تماشای اون دو نفر بودیم -آخخخخخخ مرسده آماده باش داره میاد -شلیک کن از لوله تفنگ .. کوس و کونمو که تر کوندی .. نوبت دهنمه .. وایییییی این کاوه زنمو بد جوری گاییده آبیاری کرده بود و حالا نوبت دهنش بود .. مرسده در حالی که آهنگ هوس سر داده بود به همون ساک زدنهای دورانی خودش ادامه می داد .. .. آب از لب و لوچه اش بیرون زده بود ولی دوباره همه اونا رو می فرستاد تو دهنش .. وقتی که که مطمئن شد حرکات انفجاری کاوه تموم شده یه مکش دیگه هم رو کیر پیاده کرد و بعد رو کرد به ما و گفت خیلی حال داد بچه ها . شیره کاوه رو کشیدم رکی جون . دیگه باید منو ببخشی .. خاک تو سر من هر مز که فقط یه بار تو کوس رکسانا خالی کرده بودم و آبمو ذخیره کرده بودم برای ساعتهای دیگه .. کاوه : مرسده جون من هنوز جون دارم . .. و همون آن خطاب به همسرش گفت ببینم هر مزتونست بهت حال بده -راستش کاوه تا حالا این جوری حال نکرده بودم . احساس غرور می کردم از این که رکسانا پیش شوهرش تا این حد منو بالا برده بود . به رگ غیرت کاوه بر خورد و اومد کمر رکسانا رو چسبید و با همون کیر شل شده اش افتاد وسط پذیرایی . کاوه افتاد رو زمین و زنش هم روش نشست با این که کیر شوهره شل و ول شده بود ولی اون قدر کلفتی رو داشت که دوباره توی کوس قرار بگیره . بهترین موقعیت برای گاییدن کون رکسانا بود . من سریع رفتم از اتاق قوطی کرم رو بر داشته اومد به تیر کون رکسانا وقتی که دستمو رو سوراخ ریز کونش مالیدم اون یه جیغی کشید و گفت هرمز هرمز من از کون می ترسم . کاوه خودشو کشته بهش کون ندادم .. -عزیزم اگه امروز به هرمز کون بدی من می فهمم که تا حالا منو دوست نداشتی -کاوه با رفیقت از این حرفا داری ؟/؟ داشتیم ؟/؟ من هواتو نداشتم /؟ من از کوس تنگ زنم برات نگفتم ؟/؟ من چیکار کنم زنت از کیر کلفتت می ترسه -مال تو هم کلفته .. راستش رکسانا یه خورده مایل نشون داده بود که من کیرمو بکنم تو کونش . میگن شاه می بخشه شاه علیخان نمی بخشه شد . صاحب کون خودش می خواست بهم کون بده شوهره ناز داشت . -مرسده جون کاوه کونتو کرده ؟/؟ -آره هرمز جون بد جوری منو گاییده . قمبل کرد و خوب که دقت کردم هنوز از سوراخ کون زنم مرسده تک و توکی قطره های آب کیر کاوه در حال ریزش بود .. رفتم در گوش شوهر رکسانا و به احترام زنش آروم گفتم که کیرم که بره توی کون زنت راه واسه کیر تو هم باز میشه . یه اشاره ای به مرسده کرده اون اومد جلو . کون رکسانا استیل زیبایی داشت . اونو به دو طرف بازش کرده و سوراخشو خوب کرم مالیدم . مرسده می دونست درد کون چیه چون ضرب کیر منو خورده بود . رکسانا تا رفت از درد جیغ بکشه ساختمونو بلرزونه دست مرسده رو دید که محکم رو دهنش قرار گرفته منم راهی نداشتم جز این که به کون خوشگل و سوراخ ریزش فشار بیارم .. رفت .. رفت کیرم بالاخره دایره و حلقه کون رکسانا رو بازش کرد و رفت داخل . همون چهار پنج سانت دیگه بس بود بیشتر از این می شد بیرحمی و اون وقت رکی جون ازم ناراحت می شد .. مرسده دستشو از رو دهن رکسانا بر داشت . زن بیچاره به نفس نفس افتاده بود . -همه تون خیلی بی رحمین . حتی به شوهرش همین حرفو می زد . -عزیزم حالا قهر نکن منم کون زنشو گاییدم .. ببین الان کیر هرمز تو کونته . حال نمی کنی ؟/؟ از زیر داری کیر منو سرویس میدی و از این طرف هم با کیر هرمز جون حال می کنی .. ما یه ماه دیگه باید در هم شیم و ممکنه یه شب با پنج نفر طرف شیم . طاقتت که نباید تا همین حد باشه . تو که درس خوندنت از همه بهتر بود باید سنگ تموم بذاری و نشون بدی که در این قسمت هم از بقیه بهتری . کاوه یواش یواش داشت مردونگی خودشو کامل می کرد شایدم سنگ خودشو به سینه می زد که اگه دفعه دیگه اون قصد گاییدن زنشو از کون کرده راحت باشه . چه مزه ای می داد . چه کونی . اصلا از این طرف حتی حاشیه و دور سوراخ کون رکسانا یه لک و کبودی هم نداشت . دلم می خواست کیرمو بکشم بیرون اون سوراخ کونو لیس بزنم . زبونمو بکشم روش و بعد که حسابی سیر شدم دوباره کیرمو فرو کنم تو کونش . حس کردم که رکسانا از این که داره کون میده هم خوشش میاد چون خودش مرسده رو صدا زد و ازش خواست که از هم لب بگیرن . اونا رفتند تو خط لز . با این حساب رکسانا داشت از سه زاویه حال می کرد . کون زنم رو سر کاوه قرار گرفته بود و کاوه حریص کوس مرسده رو لیس می زد و از اون طرف مرسده صورتشو به صورتم نزدیک کرده بود و می گفت هرمز لب .. لب .. لب پایینمو که کاوه داره می بوسه لب بالا رو تو ببوس . همه رفته بودیم توی هم و چه صمیمانه داشتیم با هم حال می کردیم . رکسانا دیکه ازم می خواست که کیرمو یه خورده بفرستم جلوتر.. رکسانا از مرسده خواست که دوباره اونو ببوسه و با سینه هاش ور بره .. کونشو از پشت به طرف کیرم حرکت می داد که نتونستم طاقت بیارم و ریختم تو کونش . آب سفید کیرم وقتی که از کون سفیدش می ریخت بیرون یه تصویر قشنگی از کون گردو خوشگلش درست کرده بود . چهار تایی مون رو زمین ولو شدیم . مرسده بیشتر از بقیه جون داشت و اومد رو سر همه ما . نقل مجلس شده سنگ تموم گذاشته بود . کیر ها رو به نوبت میذاشت تو دهنش و ساک می زد . حتی کوس رکی جون رو هم می مکید . رکسانا چشاشو بسته بود . رفتم سر وقتش . کیرمو به دهنش نزدیک کردم -عزیزم دهنتو باز کن و ببین چقدر خوشمزه هست . نمی خوام دیگه دلواپس این باشی که چرا کیرمو نخوردی .. درسته که در اون وضعیت خوابیده نمی تونست درست و حسابی کیرمو ساک بزنه ولی کیرم تو دهن رکسانا یه حالتی رو داشت که انگاری اونو فرو کردم تو کوس داغش . تازه یادمون اومد که هنوز شام نخوردیم . با همون  وضعیت شاممونو خوردیم . ما مردا خوابمون گرفته بود ولی زنا گرم افتاده بودند و می خواستند که باهاشون ور بریم . یه لبخندی بهمون زده و سه ساعت بهمون مرخصی دادن . قبل از سه ساعت من و کاوه یک زمان بیدار شده و از تعجب داشتیم شاخ در می آوردیم . مرسده و رکسانا مثل دخترای مجرد در حال لز بودند و طوری کیف می کردند که انگاری تا حالا از کیر دنیا بی نصیب بوده اند . می خواستیم دوباره چشامونو ببندیم و بعد از رفع خستگی کامل بیفتیم به جونشون که هر کدومشون کیر شوهرشونو گرفتند تو دستشون و اونو به طرف خودش کشیدند . چهار تایی مون به هم چسبیدیم . من بعد از ورود کیرم به کوس زن عزیز و خونگرمم مرسده اولین کاری که کردم این بود که بر رسی کنم و ببینم که آیا کوسش گشاد تر شده یا نه ؟/؟ واسه همین تا می تونستم گاییدمش تا تستش کرده باشم و همین سبب شد که اونو خیلی راحت ارگاسمش کردم . اصلا دلمون نمی خواست از هم جدا شیم . انواع و اقسام سکسها رو رو هم پیاده کردیم . وقت رفتن که شد کاوه گفت من یک پیشنهاد دارم .. اگه شما سه تا موافق باشین از همین امروز شروع می کنیم . فعلا برای هفته ای یک بار ه .. علاوه بر سیستم های دیگه ای که بعدا پیاده میشه اینم در نوع خودش جالبه .. -بفرما رفیق -ما سکس ضربدری و دو به یک داشتیم . خانوما با هم لز کردند . میگم یه سکس جابه جایی هم داشته باشیم بد نیست .. -این دیگه چه جورشه کاوه جان . -هیچی زن تو واسه یه شب میاد خونه من و زن منم میاد خونه تو . خیلی حال میده . این میشه جا به جایی . حالا بگذریم از اون شبایی که با هم ضربدری داریم و ماهی یک بار هم گروهی .. در جا قبول کردیم .. قرار شد که برای فرداشب استارت این کارو بزنیم . ولی یه لحظه دیدم که مرسده و رکسانا یه چشمکی به هم زده و جاشونو عوض کردند . زنم مرسده دستشو گذاشت تو دست کاوه و به من گفت عزیزم برای فرداشب مال توام .. اونا رفتند. رکسانا در حالی که دستمو می کشید و به طرف اتاق خواب هدایت می کرد گفت بریم عزیزم که این دفعه رو از اونا جلو هستیم ... پایان .. نویسنده .. ایرانی 

4 نظرات:

ایرانی گفت...

آره داداش مهربان این پیام من به مناسبت خجسته روز نهم آبان است که امیدوارم درصورت امکان در سایت لوتی منتشرش نمایی . با تشکر از زحمات شما و مسئولین محترم آن سایت ..عنوان این متن ای پادشه خوبان ...می باشد .....(ای پادشه خوبان ...)ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی .... دل بی تو به جان آمد وقت است که باز آیی .. فرزند کوروش ! زمان آن رسیده است که به ملک آریایی ایران عزیزت باز گردی . آن ملکی که شیطان صفتان آرزوی خواریش را به خاک خواهند برد . فرزند کوروش وقت است که بازآیی . روزگاری بود که شیاطین خوار, گلها را خار و خار ها را گل نشان می داده اند اما خاری که به چشمانمان رفت تا از دیدگان خون بباریم نشانمان داد که گل کیست و وآن که با خفت و خواری از ملک آریایی گریزان خواهد شد چه کسی . قارون و حاتم طائی کجا هستند ؟/؟ امام و شاه کجا رفتند ؟/؟ کدامینشان لکه ننگی بر صحیفه تاریخ گردیدند وکدامینشان تا ابد محبوب دلها شده نامشان جاودانه گردید ویادشان آرام بخش دلها . و تو از سلاله پاکانی .. ای پادشه خوبان کاسه صبر ملت لبریز شده . وقت است که باز آیی . تو وعده نان و مسکن و آب و برق مجانی نداده ای . تو از آزادی خوانده ای و گفته ای . همان که به خاطر آن دهها سال است که اسیر چنگال دیو گشته ایم و پنجه هایش , گامهایش چون غده های سرطانی در خاک این سرزمین فرو رفته است . بیا تا نغمه نجات را با زبان تو بشنویم بیا تا یک بار دیگر روح پلید اهریمن را از این سرزمین اهورا مزدایی برانیم . بیا تا عاشقانه فریاد بزنیم که عشق هنوز در این سرزمین نمرده است . هنوز فرزندان کوروش نفس می کشند و نفس و جانشان برای آنانی که نمی توانند عدالت و محبت را ببینند کشنده خواهد بود . فرزند کوروش بیا .. حتی اگر از عمر این جهان یک روز باقی بماند خورشید غروب نخواهد نمود تا تو بیایی و با اهریمن پلید بجنگی و نشان دهی که هرچه دهها سال است که بدان از تو و پدرانت بدگفته اند یاوه ای بیش نبوده است . تونیز از آزادی و عدالت و صداقت می گویی . آنچنان که بسیاری گفته اند و رفته اند . اما درکلام تو صداقت را با تمام وجودم احساس می کنم . درصدی بیش ,از آن نسل لاستیک به آتش کشها باقی نمانده است .. از آن توبه کارانی که دودمان بیشتر آنها را به آتش کشیده اند و تو نقاب انتقام برچهره نخواهی داشت که تو از دل این ملتی و این را قلب پاک و مهربانت می گوید .. ای پادشه خوبان ! دشمنان حتی نمی توانند بر بدان پادشاهی کنند . نسیمی کافیست تا کلاه کاغذی آنان را بر زمین افکند در حالی که گرد باد ها درراه است . طوفان آزادی کولاک خواهد نمود و خورشید عشق و همبستگی چون تاجی بر سر مبارک تو پادشه خوبان درخشیدن خواهد گرفت . آن گاه یکدل و یک صدا فریا د بر خواهیم آورد که گذشت آن زمانی که فریب وعده آب و برق و تلفن مجانی و ماهیانه دریافت یک هزار دلار سهم نقدی خود از فروش نفت و گاز (به نرخ ارزی سال 57) را خورده ایم . ای پادشه خوبان ! وقت است که باز آیی و بگویی که تحقق آزادی یک رویا نیست . تبلور شعور و فرهنگ ملتیست که می داند دموکراسی یعنی چه .. ملتی که ریش و قیچی خود را به ریش (دست )دریوزگان و مافیای پنهان شده درپشت سرشان نمی دهد بیا تا دست دردست هم ایرانی آباد و آزاد به دور از هر تحجر مذهبی و سودجویی شخصی بسازیم که ازهر جا که آغاز کنیم دیر نمی باشد . آزادی هنوز نفس می کشد . چشمان ملت بیداراست . پدربزرگوارت بیدار شده .. پدر ایران کبیر کوروش کبیر هم بیداراست و با خدایان , با تو ناخدای کشتی ایران زمین , ناخدایان را به به ورطه نیستی و تباهی افکنده کشتی ایران را با پرچم بر افراشته به رنگ سبز و سفید و سرخ شیر و خورشید نشان به ساحل نجات خواهند رسانید . هنوز دورنیست .. هنوز دیر نیست .. قدرت جدکبیر ورافت پدربزرگوارت را درهم آمیز تاناجی خسته دلان شوی . ای پادشه خوبان وقت است که باز آیی .. وقت است که باز آیی .. پایان .... نویسنده ... ایرانی

hero گفت...

دستت درد نکنه مثل همیشه عالی و جذاببود خسته نباشی .

ایرانی گفت...

ممنونم هروی نازنین و گلم ! دست شما هم درد نکنه و خسته نباشی ...ایرانی

ایرانی گفت...

آره داداش خوبم این پیام زیر رو در ذیل داستان با با تقسیم بر سه 27 گذاشته بودم که با انتشار آن در نظرات سایت لوتی تشکری از دوستان عزیزم داشته باشم که احتمالا لا به لای پیامهای چاق تر محو شد در هر حال خوانندگان عزیز این همراهان دوست داشتنی را همیشه باید دوست داشت و به آنان احترام گذاشت و اینم متن کپی شده .....آره داداش عزیز خسته نباشی ..ممنونم به خاطر همه زحماتی که می کشی و منم جا داره که بار دیگه از همه خوانندگان سایت لوتی که با پیام های محبت آمیزشون شرمنده و در واقع دلگرمم می کنند تشکری داشته باشم و از تک تک آنها سپاسگزارم و دست دوستی این عزیزان را می فشارم همچین از ساتر عزیز که در ذیل داستانهای خانوم مهندس روشنک و به دادم برس شیطان پیام گذاشته و سایر خوانندگان دوست داشتنی دیگربی نهایت ممنونم .. شاد و پیروز باشید ...ایرانی

 

ابزار وبمستر