ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

زن نامرئی 55

جلیله با خشم به ما نگاه می کرد طوری که انگاری دوست داشت کله من و مهران رو مثل کله گنجشک بکنه و بندازه یه طرف . ولی من خیلی خونسرد به اون قاچاقچی که ظاهرا معشوقه قلدر مهران بود نگاه می کردم . خیلی جذاب بود ولی سفید نبود . هفت تیرشو به طرف ما نشونه رفت . مهران سریع خودشو جلو من قرار داد و گفت دختر دیوونه نشو . چیکار می کنی -همون کاری رو که بار ها و بار ها انجام دادیم . مگه پیش نیومده بود که با ماموران زیادی درگیر بشیم و خیلی از اونا ر بکشیم .. -جلیله اگه منو بکشی اون وقت دیگه نمی تونی ادامه بدی . وضع زندگیت چی .. ادامه کارت چی . مگه خودت نگفتی که دوستم داری . عاشقمی . اون زن تفی به صورت مهران انداخت و گفت دیگه از این حرفای مسخره نزن . نزن که من از تو و هر چی مرد و عشقه حالم به هم می خوره . باید می دونستم که دو تا آدمکش قاچاقچی در آن واحد نمی تونن عاشق هم شن .. خودتو آماده کن واسه این که واسه همیشه وجود کثیف تو رو از این دنیای کثیف کم کنم . اول تو رو می کشم که پشیمون نشم و بعد هم این خوشگل کثیفو . من می تونستم خودمو غیب کنم و نجات بدم ولی هدف بزرگتری داشتم . می خواستم کاری کنم که به خودم نشون بدم از این قدرت می تونم در جهت کمک به انسان و پیشبرد اهداف انسانی بهره بگیرم و نوعی اعتماد به نفس در خودم به وجود آورده شرمنده وجدانم نشم . یک لحظه مهران مچ دست جلیله رو گرفت و دو تایی شون رو زمین پرت شدند . مهران افتاد  رو جلیله و طوری هم روش قرار گرفت که نیمتنه اش در اختیار اون بود و پاهای جلیله در حال لگد انداختن بود . اسلحه هم به گوشه ای پرت شده بود . منم که زورم زیاد شده بود شلوار جلیله رو به زور از پاش در آوردم . با همه مقاومتهایی که می کرد من با موفقیت این کارو انجام داده بودم . کف دستمو گذاشتم رو شورتش.. جلیله همچنان دست و پا می زد .. شورتشم از پاش در آوردم . خیلی خسته ام کرده بود -مهران همین جوری نگهش داشته باش . پاهاشو با فشار به دو طرف باز می کردم تا بتونم کوسشو خوب لیس بزنم . اما اون پاها رو جمع می کرد . دوباره بازش می کردم .. اون قدر این کارو انجام دادم تا خسته شد و ول کرد و گذاشت که هر کاری که دوست دارم انجام بدم . دهنم رو کوسش کار می کرد . کوس گوشتالویی داشت . نمی دونستم از نزاد عربه .. بلوچه یا هندو .. کوسش هم مثل صورتش خیلی با نمک بود و چقدر هم تیکه های گوشتی و چوچوله تپل و گنده ای داشت . همه اینا می تونست هوسشو زیاد کنه و تو دهنم هم به زحمت جا می شد و تیکه تیکه میکش می زدم .. با این که جلیله به یه حموم نیاز داشت تا خوشبو شه ولی تحملش می کردم . تا حدودی هم  بهش حق می دادم از این که از راه رسیده و معشوق اونو تور کرده بودم . شاید منم اگه جای اون بودم خیلی بدتر از اینها عمل و رفتار می کردم . با کف و انگشتای دو تا دست و لب و دهن و دندون و زبون افتاده بودم به جون کوسش .. یه تلنگری هم به مهران زدم که پاشه و با اشاره دست بهش گفتم که بره .. جلیله ساکت شده بود و سرم لاپاش قرار داشت و گاهی که هوسش به اوج می رسید سرمو میون دو تا پاش فشار می داد . من با معجزه لز تونسته بودم اونو رام کنم . یه لحظه با گوشه چشم نگاش کردم . چشاشو بسته بود و لذت زیادی هم می برد شاید غرورش و این که نمی خواست کیف و لذتشو نشون بده سبب می شد که هوسشو نشون نده یا بیرون نریزه . در هر صورت من که زبونمو پهن کرده رو کوسش می کشیدم  اون قسمت گوشتی کوس رو تو دهنم می گردوندم و مزه مزه می کردم . هر طعم خاصی رو هم که کوس جلیله داشت با این میک زدنها و چشیدنهای من دیگه گرفته شده بود و حالا یه کوس از آب بیرون کشیده شده رو لیس می زدم . -آههههههه ..آهههههههه .. اوخخخخخخخ این دیگه چیه .... نههههههههه یه زن .. یه زن .. من نمی خوام این جوری شه .. نههههههه کوسسسسسم .. کوسسسسس وایییییییی مهراااااان کجا رفتی نامرد ..  کوسسسسمو آتیش زده .. بالای کوس و چوچوله های جلیله رو گذاشته بودم تو دهنم و چند تا انگشتمو هم فرو کرده بودم توی کوسش . یه دستمو رسوندم به بلوزش و یه دستی دگمه هاشو باز کردم ولی واسه در آوردن بلوز و باز کردن سوتین دیگه دو دستی مشغول شدم و واسه این که جلیله رو سردش نکرده باشم سرم همچنان لاپاش قرار داشت ولی دستام کار می کرد . سر انجام اونو هم مثل خودم لختش کردم . و سینه هاش چقدر درشت بود . دستامو گذاشتم رو سینه هاش . کار به جایی رسیده بود که اونم دستاشو گذاشته بود رو کمرم و نوازشم می کرد وگاهی هم با موهای سرم و سرم ورمی رفت . -نههههههه نهههههه من چقدر خوشم میاد .. دختر  می خواستمت بکشم ولی فکر می کنم تو با این کارت منو کشتی .... ادامه دارد ... نویسنده .. ایرانی 

5 نظرات:

ایرانی گفت...


آره داداش عزیز در ذیل داستان هرکی به هرکی 77 توضیح چند تا داستانو داده بودم .. توضیحاتو کم کم میدم که همه بررسی شه . اینا چون چند قسمتی های تموم شده هستند اگه ازشون استفاده کنی بد نیست که یه وقتی خوانندگان عجول فکر نکنن سایت ما پر از داستانهای نیمه کاره هست و به صدها داستان تموم شده پشت سر هم توجه شه .. 1-بکش بیرون که توضیحشو در همون هرکی به هرکی 77 دادم که پسره پشت در اتاق خواب بابا مامانش وای می ایسته و کلام بکش بیرون رو از مادره می شنوه .. از خواهرش می پرسه چیه و خواهره یه روزی عملی بهش تو ضیح میده و در 5 قسمته 2- داستان میسترس اسلیو لزبین در 15 قسمته .. داستانی که هم میسترس اسلیوی داره و هم لز .. داستان پرمایه ایه ..البته اینو من نباید بگم ..در مورد میسترس اسلیوی یعنی ارباب و برده که هردو زن باشند داستان خیلی کم نوشته شده و این می تونه علاوه بر نو آوری برای تنوع مناسب باشه 3- داستان عشقی اجتماعی بر گرفته از یک ماجرای واقعی ..به نام مثلث عشق .. زنی در جبهه جنگ ایران و عراق شوهرش را از دست می دهد .. مرد دیگری عاشقش می شود .. داستانی پر احساس با سوژه ای بسیار قویست . در ضمن این داستانهای نیمه کاره فعلی رو هیشکدومشو تا آخر ننوشتم و هر هفته در حال نوشتنشم . در داستان ضربدری ضرب در دو که یک قسمتی بوده آخرش سهوا نوشته بودم ادامه دارد من در سایت امیر ادامه دارد را به پایان تغییر دادم شما هم اگر در سایت لوتی اصلاح بفرمایید بد نیست ..از زحمات شما و مسئولین محترم سایت لوتی نهایت تشکر را داشته موفق و موید باشید ...ایرانی

دلفین گفت...

عالی بود مرسی

ایرانی گفت...

متشکرم دلفین عزیزم ..نیمه شبت خوش ....ایرانی

ناشناس گفت...

اگه میشه یه داستان سکسی از برادر و خواهر بذارین که از زبون برادره باشه . مرسی از داستانهای زیباتون .

ایرانی گفت...

با سلام و درود بسیار به عزیز آشنا .. چشم .. با توجه به درخواست زیاد داستانها و این که خودمم داستانهای اختیاری می نویسم ممکنه چند هفته ای بکشه بازم اطاعت میشه ..کم و کاستیها را به بزرگواری خود ببخشا یید . کامروا باشید ..ایرانی

 

ابزار وبمستر