ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

فقط یک مرد 107

مامان کیر تیز شده .. دستت درد نکنه .. مامان جون من خودمم می تونم تیز کنم .. شهناز دیگه عقب نشینی کرد و حالا این شهلا بود که با من طرف حساب شده بود .  وقتی اون چهره دخترونه و هیجان خالصشو می دیدم با خودم می گفتم راستی عجب حکایتی شده . یعنی کار دنیا رو ببین که کوروشی که حتی واسه جلق زدن هم باید کلی مقدمه چینی می کرد و توی دستشویی هم امون نداشت حالا  باید فاکتور بگیره که زنای کمتری رو بکنه .. رفتم طرف شهلا جون .. این بار اون یه خورده با تجربه تر از نیم ساعت قبل نشون می داد . چیه سری حرکات مامانشو دیده بود و یاد گرفته بود و همین کفایت می کرد . اون می تونست بیشتر با من حال کنه تا مامانش هم این که اولین بارش بود و هم این که لاغر تر بود و هوس توی بدنش بیشتر و زود تر پخش می شد . منم کوس کوچولو و سینه های کوچیک و تازه شو راحت تر می تونستم توی دهنم جا بدم . خسته شده بودم از بس رو تخت سکس کرده بودم . رو زمین کمتر احساس خستگی می کردم . اونو رو زمین خوابوندم . بازم حرکات همیشگی بوسه و نوازش و میک زدن .. چقدر همه چیز تکرار شده بود . برای من تکرار بود و برای این دوشیزگانی که به بر کت وجود من دیگه دوشیزه نبودند یک رویایی بود که باور این که واقعیت شده خیلی سخت بود . چقدر دلم یه تنوع در سکس می خواست . نمی دونستم چیکار کنم . دوست داشتم روابط سکسی خودمو از حالت یکنواخت و کلیشه ای در بیارم . هر چند برای زنان و دخترانی که باهاشون طرف می شدم اینامهم نبود چون اونا همین یک بار رو با من می بودند و دیگه تکراری براشون وجود نمی داشت . چند تا آهنگ گذاشت و با اونا رقصیدن واسه منو شروع کرد . احساس کردم که دارم به هیجان میام . بااون بدن لاغرش طوری می رقصید که من تا حالا حتی تو هیچیک از این شوهایی که در این چند وقته دیده بودم ندیده بودم . بی اختیار طرفش کشیده شدم . شهناز یه گوشه ای به دیوار تکیه داده بود و در حالی که پاهاشو دراز کرده مثل جنده های حرفه ای کوسشو نمایون کرده بود به من و دخترش زل زده با کوسش ور می رفت . من دیگه نتونستم جلو خودمو بگیرم رفتم سراغ شهلا جون بغلش کردم و سینه هاشو به سینه هام چسبوندم . -بذار برقصم کوروش جون .. طوری واسم ناز می کرد که دلمو بیشتر می برد . با این که می دونستم داره عشوه می ریزه ولی همین ادا واطواراش خیلی به دل می نشست . با همون دو سه حرکت اول خم شد و از حال رفت . میون دستام ولو شد . گذاشتمش رو  زمین وغرق بوسه های آبدارش کردم . این یکی رو هر جوری باهاش حال می کردی خیلی راحت به ار گاسم می رسید . می دونستم حرف عاشقونه زدن در این شرایط می تونه خیلی لذت بخش باشه و به سکس من و شهلا یه حال و هوای دیگه ای بده . بااین حال خیلی سریع کار بوسه و بوسیدن رو رها کرده و کیرمو قرار دادم رو سر کوس شهلا . این بار دیگه خیلی آروم تر از دفعه قبل نشون می داد . هر چند هنوز همون تنگی رو داشت ولی دیگه از پاره شدن نمی ترسید -کوروش جون -جوووووووون -هنوز یه خورده می سوزه -می خوای بخورمش -می خوام با کیرت بخوریش . کیرمو گذاشتم رو سر کوس تنگش . یه آخی گفت و دیگه صداش در نیومد . مادره دیگه نگران دخترش نبود . حس کردم که دیگه این مدل کوس های تنگه که منو سر حالم می کنه و من از این به بعد این جوریها رو نباید از دست بدم . درسته که هیکل تپل رو خواسته آدم اثر میذاره ولی دلبریها و خونگرم بودن هم شرطه .  هر چی فکر می کردم که چطور شده که در عرض کمتر از یک ساعت شهلا از این رو به اون رو شده سر در نمی آوردم . شاید همین پاره شدن پرده بکارتش  شرم و حیای اضافی اونو از بین برده باشه . پاهاشو انداختم پهلوهامو و وسط بدنشو به وسط بدن خودم چسبوندم . کیرمو با یه سرعت متوسط تو کوسش حرکت می دادم . شهناز چند قدم اومده بود طرف ما ولی من اونو از اونجا دور کردم . شهلا لباشو به لبام نزدیک کرد و گفت خوب می کنی به مامان رو نمیدی . دستشو دور گردن من آویخته و منم اونو از رو زمین بلند کرده رو هوا می گاییدم . -آخخخخخخخ نههههههه خواهش می کنم کوروش جون .. ماااااامااااان مااااامااااان کوسسسسسسم .. وای دارم می سوزم .. مااااامااااان جون اوخ چه جوری چه جوری مامان تو کیر کوروشو تحمل کردی .. آتیش گرفتم .. چقدر دارم لذت می برم مامان خیلی خوشم میاد . حالمو نمی دونم کمکم کن .. مامان جون .. جوووووووون .. جوووووون -شهلا اگه می خوای بیام کمکت .. -شهناز خانوم همونجا وایسا .. این از حال رفتنا طبیعیه .. مگه شما اولین باری که می خواستین کوس بدین هیشکی دور و بر شما بود ؟/؟ -بذارین دخترتون خودش رو پای خودش وایسه و احساس استقلال کنه . -آره مامان آقا کوروش درست میگه .. جاااااان .. مااااماااان -پس چرا این قدر منو صدام می زنی -دارم یه جوری لذت خودمو از هوس زیاد نشون میدن ومیگم .. کوروش دارم حال می کنم .. فقط کیر تو رو عشق است .. هر چی این کوسو با کیر خودم می خوردم سیر نمی شدم . گاییدن مادره به یک طرف و طرف شدن با این دختره یک طرف دیگه ... ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 

2 نظرات:

دلفین گفت...

مرسی داداشی

ایرانی گفت...

ممنونم دلفین داداش گلم ...ایرانی

 

ابزار وبمستر