ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

شیدای شی میل

من و لاله از دوستای قدیم بودیم . از بچگی تویه محله بزرگ شدیم .  با هم درس می خوندیم و با هم به یه مدرسه می رفتیم . مثل دو تا خواهر بودیم . من شاید واسش حکم یه برادر رو هم داشتم .  از همون بچگی ها خیلی  هوامو داشت . راستش من یک شی میل بودم . اما خونواده طوری باهام بر خورد می کردند که من احساس سر خوردگی نکنم .  من فقط احساسات خودمو به خوبی درک می کردم و خواسته های خودمو . بابا و مامان اولش نمی خواستن منو قاطی بقیه دخترا کنند . می ترسیدند . ولی لاله همرام بود و همدمم . بار ها و بار ها هوای منو داشت . هر وقت می رفتم یه سوتی بدم زود جلومو می گرفت . من اینو به خوبی می دونستم که یه تفاوتی با بقیه آدما دارم . نه دختر بودم و نه پسر . هم  دختر بودم و هم پسر . یه دختر خیلی خوشگل با موهای مشکی و بلند و اندامی تپل .. درهر حال به  هر طریقی بود به عنوان یه دختر کارامو پیش می بردم . شرایطم طوری بود که اگه می خواستم به یه طرف متصل شم خیلی سخت و تقریبا غیر ممکن بود . هر چند خیلی ها خودشونو به شرایطی آرمانی رسونده بودند که بتونن برن یک جنسه بشن ولی من در یه شرایط تثبیتی قرار داشتم . در هر حال باید با سرنوشت خودم کنار میومدم . لاله همه چیز من بود . اولین بار که با هم رفتیم حموم تو خونه ما بود .. راستش من نباید با اون می رفتم حموم ..خونواده همیشه این سفارشو بهم می کردند و منو می ترسوندند .  ولی ناگهانی پیش اومده بود . یازده سالمون بود . وقتی دو تایی مون با یه شورت کنار هم قرار گرفتیم  جلو شورتم ورمش زیاد بود . بیضه های درشت و کیری که  که هنوز برای رشد جا داشت بر آمدگی اون قسمت رو خیلی بیشتر از بر آمدگی کوس نشون می داد . لاله با تعجب به اونجای من نگاه می کرد . -شیدا چقدر ورم داره و تپله . ببینم مشکلی داری ؟/؟ خجالت کشیدم . ترس برم داشت . لاله دوست داشت یه خورده شیطنت کنه . نمی دونم چرا . شاید نزدیک  به پریود شدنش بود . شایدم می خواست نشون بده که خیلی صمیمی هستیم و شاید هم کنجکاویش گل کرده بود . شورتشو کشید پایین .. وقتی کونشو دیدم یه حس عجیبی پیدا کرده بودم . دلم می خواست دستمو بذارم روش و کیرمو بهش بمالم . هرچند منم هنوز اون حس دوران بلوغو نداشتم . دخترا ی هم سن و سال ما اون قدر پررو بودند که در همین سن و سال با پسرا گرم می گرفتند ولی راستش من به این موضوع اهمیتی نمی دادم . خونواده منو توجیه کرده بودند که شرایط به چه صورته و من آگاهیهای لازمو پیداکرده بودم . کوس کوچولوی لاله رو می دیدم و حسرت می خوردم که چرا  کوس ندارم .. -شیدا چته چرا ناراحتی . تو هم شورتتو در بیار راحت باش .. منو فرض کن جای خواهرت .. هر دومون تک دختر خونواده بودیم البته اگه می شد منو دختر حساب کرد . یه لحظه از پشت شورتمو کشید پایین . هر کاری کردم متوجه کیرم نشه نشد . جیغ کشید . ترسید .. -شیدا نه .. تو پسری ؟/؟ مامان من می ترسم . رفتم طرفش اونو بغلش زدم -لاله لاله جون من دوستتم .. به کسی نگو .. هیشکی نباید بفهمه .. من ایراد دارم .. بدنم اشکال داره .. من دخترم .. پسر نیستم .. یه خورده باهات فرق دارم . ببین جوجو دارم موهای سرم بلنده .. باهام دوست باش .. خواهش می کنم لاله .. تن لاله رو با دستای ظریف و دخترونه خودم لیف زدم ولی اون یه حالت وحشت زده ای داشت . اما من از تماشای کونش لذت می بردم . هنوز به اون سن بلوغ و هوس نرسیده بودم ولی یه لذتهایی رو زیر پوست کیرم حس می کردم . خیلی از تماشای کون لاله لذت می بردم . وقتی می خواستم لیفش بزنم دستمو گذاشتم رو کونش و باهاش ور می رفتم . حس کردم خیلی دارم باهاش حال می کنم . اونم یه جورایی خوشش میومد و ترسش همراه با لذت بود . دستشو وقتی میذاشتم لای کونش و لای پاش اون پاهاشو به هم می فشرد تا دستم با کوس کوچولوش در تماس بیشتری قرار بگیره .. هنوز تا اون وقت اون شور و هیجان سال بعد تو سرمون نبود ولی هر دومون آمادگی اونو داشتیم که با هم باشیم .. لاله هنوز گیج و حیران بود . اون روز گذشت . با این که من دلم می خواست لاله رو لخت ببینم ولی فرصتی پیش نیومد تا بریم حموم و لخت در کنار هم قرار بگیریم . چند ماه گذشت . حس می کردم نسبت به دخترا یه حس خاصی دارم و از طرفی وقتی با سوراخ کونم ور میرم یه لذت خاصی رو در ناحیه کیرم احساس می کنم که یه رشد طولی و تا حدودی عرضی و طولی بهش میده . حرکتی طولی که اونو تا حدودی سفتش می کنه . می رفتم جلو آینه و کونمو اون داخل می دیدم . دلم می خواست یه چیزی تو سوراخ کونم فرو کنم . وقتی به کیرم دست می زدم و کونمو توی آینه می دیدم دلم می خواست همون کیررو فرو می کردم تو کونم . یه خورده کیرمو خم می کردم و اونو رو به عقب می گرفتم تا با سر سوراخ کونم در تماس باشه .. تقریبا یک سال از اولین باری که من و لاله با هم رفته بودیم حموم گذشت . اون پریود می شد و منم از این حالات چیزی نمی دونستم . این بار یه شب تو خونه شون با هم تنها بودیم . یه داداش کوچیک داشت که زود خوابش برد . بابا مامانش هم رفته بودند عروسی تا نصفه شب بر نمی گشتند . اون که رفت حموم منم باهاش رفتم . سختش بود . -شیدا من حالا بزرگ شدم .. درسته تو هم مثل من دختری ولی چی بگم . . هر دومون نسبت به سال گذشته درشت اندام تر شده بودیم . سینه های لاله رشد بیشتری پیدا کرده بود . کیر من دراز تر و کلفت تر شده و راستش به دیدن دخترا و حتی پسرای خوشگل یه جورایی دراز تر می شد . یه خورده .. -شیدا اصلا درست نیست .. درسته من و تو دوستیم و صمیمی هستیم .. اشاره به کیر من کرد و گفت دودول تو نسبت به پارسال چقدر رشد داشته .. راست می گفت و تازه ختنه هم نکرده بودم . مرد نبودم که ختنه کنم . -شیدا چرا یه خورده سر به هواست . اومد نزدیک تر .. می تونم بهتر ببینمش ؟/ ؟ قلبم به شدت می تپید . کیرمو گرفت تو دستش .. یه هیجان خاصی رو کیرم حس می کردم و رو سینه ام . خماری خاصی رو تو چشاش می دیدم . دلم می خواست بغلش کنم . ببوسمش .. نمی دونم چرا این چند سالی همچین حسی رو در مورد اون نداشتم . کیرمو گرفته بود تو دستش و باهاش بازی می کرد . -لاله چیکار داری می کنی . خیلی خوشم میاد .. خیلی لذت می برم . پوست کیرم داره یه جوری میشه .. دست منو گرفت و گذاشت رو کوسش . بمال روش با کف دستت روشو بمالون .. -آخخخخخخ شیدا .. یه جوریم . دلم می خواست کیرمو فرو کنم تو حفره کوسش . کونشو که سمت من می گرفت دلم می خواست بکنم تو سوراخ کونش .  طوری به سرعت کیرمو می مالوند که  دلم می خواست رو زمین دراز بکشم . دستشو صابون مالی کرد و رو کیرم کشید این بار دیگه یه حالی شدم و حس کردم که داره یه چیزی ازم می ریزه .. یه مایعی به رنگ سفید یا شیری .. همراه با ریخته شدن این مایع از کیرم حس می کردم به حداکثر لذت رسیدم . این ریزش چند بار پشت سر هم صورت گرفت .. -اوووووییییییی شیدا شیدا .. این یه هوس مردونه هست .. بغلم بزن .. منو ببوس .. دلم می خواد  باهات باشم .. و من برای اولین بار پا به دنیایی گذاشتم که با دنیای کودکی تفاوت داشت . دنیایی با نیاز های خاص خودش . همونجوری که لاله پا به دنیای جدیدی با نیاز های دخترونه اش گذاشته بود .. من و شیدا تو حموم همدیگه رو بغل زدیم . لبامو رو لباش گذاشتم و با بوسه هایی داغ داغ اونو تسخیرش کردم . خودمم داغ شده بودم . دستامونو یه خورده پایین تر آورده بودیم و رو کون هم گذاشته بودیم . من از پشت کون لاله رو به دو طرف باز کرده و با سوراخ کونش بازی می کردم . حس کردم کیرم یه خورده سفت تر شده .. اونم دستشو به کیرم می زد و با سوراخ کونم بازی می کرد . هم دلم می خواست فرو کنم تو کونش و هم اینکه لاله هم یه کیری می داشت و میذاشت تو کونم . اون لحظه هردو حالتش واسم هیجان داشت ولی از اونجایی که دسترسی به یه موردش نداشتم همون کردن لاله آرزوم بود . رو کف حموم دراز کشیدیم و بدن همو لیف مالی کردیم . اون بیشتر خودشو تشنه کیرم نشون می داد . دوست داشت بیشتر با کوسش ور برم . کیرمو به دهنش نزدیک کردم . نمی دونم چرا دلم می خواست اونو برام میکش بزنه . لاله بهش می گفت ساک زدن .. بعد از اون من لاله رو رو زمین خوابوندم . چون همش پاهاشو باز می کرد و با نشون دادن لاپاش ازم می خواست که با کوسش ور برم . راستش فقط دوست داشتم کیرمو فرو کنم تو یه جایی از بدنش ولی اون سرمو به طرف کوسش کشید .. واسه این که خوشش بیاد اونو میکش  زدم . دوست داشتم لاله مهربون من ازم راضی باشه .. البته دفعات بعد بیشتر از لیس زدن کوسش خوشم میومد . شاید به این دلیل که وقتی اون خوشش میومد بیشتر بهم لذت می داد . یه ساعتی فقط با خوردن کوس اون از طرف من و ساک زدن کیر من توسط لاله و بغل زدن و ور رفتن با هم سپری شد .. -شیدا من یه حالیم . کیرمو گرفت و اونو به صورت قدی خوابوند رو قد کوسش و دستشو محکم به کیرم فشار داده و اونو رو کوسش می گردوند . این کارش خیلی وسوسه ام می کرد . دلم می خواست کیرمو تو سوراخ فرو کنم ولی قبلا در این زمینه هشدار های ایمنی رو دریافت کرده بودم . دستمو گذاشتم دو طرف کون لاله .. سوراخ کونشو  ماچ می کردم . هرچند نمی تونستم کونشو زیاد به دو طرف باز کنم چون دردش می گرفت . بیشتر رو سوراخ کونش زبون می کشیدم .. کیرمو مالیدم به سوراخ ریز کونش .. یه فشاری بهش آوردم -شیدا نه .. شیدا دردم میاد نه تو رو جون هرکی دوست داری .. تو رو به دوستی مون قسم .. -لاله من دلم می خواد .. تو همیشه بهترین دوستم بودی و هستی . مثل خواهرم .. تو همیشه درکم کردی .. ازش فاصله گرفتم . نزدیک بود اشکم در آد -فدات شم شیدا ..این کارو نکن دلم درد می گیره .. آخه نمی دونی شی میل گل من که از کون چقدر درد داره اونم برای بار اول ولی تو که می دونی لاله دلشو نداره غم و درد تو رو ببینه تو هم سرنوشتت این بوده دیگه .. نمیگم منم لذت نمی برم .. تو هم الان داری بی دردسر کار یه پسرو واسم می کنی و تا موقعی هم که کسی جریان تو رو نمی دونه این جوری خیلی با هم حال می کنیم . باشه شیدا برو صابونو بیار تا می تونی رو سوراخ کونمو بمال .. من خودم حساس و عاطفی تو از من نازکدل تری .. انگاری دنیا رو به من داده باشن دور سوراخ کون لاله رو صابون مالی کرده و هر چند یه خورده باعث سوزش شده بود ولی کیرمو راحت تر می تونست قبول کنه . سر کیرمو به سر سوراخ کون لاله فشار داده و اون همچنان درد می کشید . لاله کف دستشو گذاشته بود رو کوسش و منم با دستام سینه شو می مالیدم تا اونو سرحال ترش کنم . -اوخخخخخ مامان جون .. کونم .. جر خوردم .. شیدا باشه امروز یه خورده دور و بر کونمو شل کن فردا می کنیم .. -لاله فردا که بابا مامان تو میان .. خونه ما هم که نمیشه .. یه خورده دندون رو جیگر بذار .. اون بیچاره هم دندون رو لباش گذاشت . سوراخ کون لاله خیلی تنگ و ریز بود . هرچی هم بهش فشار می آوردم کیرم رد می شد تا بالاخره در یکی از این فشار آوردنها یه خورده از سر کیرم رفت تو کون لاله .. چقدر کیف داشت .. اون داشت درد می کشید و من لذت می بردم . کون لاله کیرمو به خودش چسبونده بود .. -آخ شیدا یواش تر .. درد کون منو داغون کرد .. ولی من بازم به آرومی کیرمو فرو می کردم تو کون لاله -بد جنس .. بیرحم .. تو چه جوری میگی دوستمی .. -لاله من دوستت دارم .. اگه این جوری بهم میگی بد جنس من کیرمو بکشم بیرون .. هرچی تو بگی .. -خوب می دونی چه جوری خرم کنی .. حالا که منو گاییدی دختر پسر .. بقیه شم یواش یواش بذار بره .. خوشم میاد یه کیر دور از چشم و تصور بقیه تو کونمه ..  شاید یه خورده  بشه عادت کنم .. -لاله من فدات شم . فدای  دوست بالاتر از خواهر شم . اشکم داشت در میومد . به خاطر این همه خوبی لاله .. فکرشو نمی کردم تا این حد مهربون باشه . کیر سیزده چهارده سانتی  من کمتر از نصفش رفته بود تو کونش و کیپ کیپ شده بود .. خیلی خوشم میومد . . کیرم انگار چسبیده به سوراخ تنگ کونش بود . وقتی کیرمو می خواستم بکشم عقب و دوباره بکنمش تو کون لاله انگاری اون داخل چسبیده بود و همراه با مجرای کونش به عقب بر می گشت . دقایقی بعد لاله ازم خواست که از روبرو بکنم تو کونش تا بتونه بغلم بزنه .. کیرمو که از کونش کشیدم بیرون و خواستم از روبرو بفرستم به جای قبلی یه خورده سخت بود از این نظر که هم بتونم بغلش بزنم و هم کیرمو توکونش نگه داشته باشم در هر حال هر جوری بود این کارو انجام دادم . ولی دیگه نمی تونستم کیرمو تو کون لاله حرکت بدم . در عوض اونو بغلش زده و اونم کوسشو به بدنم می مالید . تو حموم دستامونو دور کمر هم حلقه زده و لبای همو می بوسیدیم . سینه هامون با هم تماس داشته ولی کیرمو نمی تونستم حرکت بدم . چون بدنهامون به هم چسبیده بوده . یه حس خوبی داشتم . دلم می خواست همیشه در کنار لاله می بودم و بهم عشق می داد زندگی می داد . اون همه چیز من بود . شاید من نمی تونستم همه چیز اون باشم . احساس کردم که کیرم دوباره یه جوری شده . از اون حسهایی که وقتی لاله کیرمو تو دستش گرفته بود دوباره بهم دست داد .. مایع گرمی از کیرم روونه کون لاله شده بود .. -با همون حرکت آروم لب,  لاله بهم گفت شیدا چقدر حشری هستی تو . بازم آبم اومد حالا من باهوسم چیکار کنم .. . یه احساس خنکی خاصی بهم دست داده بود . اما لذت عاطفی من بیشتر شده بود . کیرم توی کون لاله شل شده بود اما اون خودشو سخت بهم چسبونده بود و ازم می خواست که ازش جدا نشدم . هوس زیاد گیجش کرده بود و با اندامم ور می رفت . نمی دونستم چیکار کنم که اونم مثل من یه حال بیشتری از سکس برده باشه . ازم خواست که کوسشو میک بزنم و با بدنش ور برم .. از اینجا به بعدش به خاطر اون بود که خودمو به آب و آتیش می زدم . خسته شده بودم ولی با عشق به لاله حال می دادم . یه جای کار اونم از لذت زیاد بی حس شده کف حموم ولو شده بود .. -بسه دیگه شیدا واسه امروز دیگه کافیه .. اون شب وقتی که رفتم خونه فقط به اون فکر می کردم . دیگه از این که چرا نه پسرم و نه دختر و شایدم هر دو تاش هستم و از این که چرا یک موجود عجیب الخلقه هستم حسرت نمی خوردم . دلم می خواست زودتر لاله خودمو ببینم و بغلش بزنم . دیگه اونو با یه دید دیگه نگاه می کردم . هنوز سالهای زیادی مونده بود به این که  لاله من بخواد عروس شه و من غصه ام شده بود . اگه اون نباشه .. اگه اون از زندگی من بره .. من دیوونه میشم . یعنی اون به خاطر این که به پسری دسترسی نداره و یا این کار ترس داره منو ترجیح داده ؟/؟ یعنی منو به خاطر خودم دوست نداره ؟/؟ نه ..نه ...این طور نیست لاله من مهربونه .. اون درکم می کنه .. روز به روز زیباتر و زیباتر می شدم . برجستگیهای  سینه و باسنم نمای بیشتری می یافت . حتی پسرای زیادی بودند که دنباله منو داشته باشند . من و لاله وقتی که با هم قدم می زدیم توجه بیشترشون به من بود . راستش از پسرای خوش تیپ هم خیلی خوشم میومد . از متلک هایی که می گفتند .. حتی یکی از اونا دستشو گذاشته بود جلو شلوارشو واسه یه لحظه رو قسمت کیرشو مالید . منم بی اختیار دستم رفته بود رو شلوار و قسمت باسن و بر جستگی اون . نمی دونم چرا هوس کرده بودم که یه پسری بکنه تو کونم .. شاید یه هوسی در همون اندازه هایی که دوست داشتم کون لاله رو بکنم . اما لاله منو ترسونده بود از این که حواسم باشه که زیاد هو نیفته که من یک شی میل هستم و این جوری ممکنه از خیلی چیزا بیفتم ..یه چیز جالب دیگه این که مواردی هم بود که چشمم می خورد به پسرای کون تپلی که شلوار لی یا همون جین کیپ پاشون می کردند و طوری از دیدن کونشون وسوسه می شدم که به هوس می افتادم کونشونو بکنم . اما حس کردم شاید این کار یه کم لطفی در حق لاله باشه و تازه استرس هم داشتم که قضیه من لو بره و از کجا معلوم اونا بخوان بهم کون بدن .  در هر حال من و لاله در آغاز جوانی نیاز های جنسی و عاطفی همو تامین می کردیم . اما روزی نبود که در اندیشه آینده نامعلومی که داشتم نباشم ....نویسنده ....ایرانی .......این داستان جا داره که چندین قسمت دیگه هم ادامه داشته باشه و حتما آن را در آینده ای نامعلوم ادامه خواهم داد . فعلا و علی الحساب آن را به عنوان یک داستان تک قسمتی پذیرا باشید . با تشکر ...ایرانی 

14 نظرات:

شهرام گفت...

به نظر من شی میل مادر زاد وجود خارجی نداره
اکثر این عکس ها و فیلم ها هم پسرانی هستند که برای خودشون سینه گذاشتن

دلفین گفت...

داداش گلم داستانها یکی از یکی عالیتر همشونو که تواین دوشب نخوندم الان خوندم مرسی راستی داداشم دوباره حاج اقا پاک سیرت برگشت به میدون

jemco گفت...

عالی بود داداش
داستان جدیدی بود و اگرم ادامه داشته باشه خیلی عالی میشه

ایرانی گفت...

خب شهرام جان من هم قبلا همچین تصوری داشتم البته مردانی هستند که از این کارا بکنند ولی اگه در این مورد فیلم دیده باشی به خوبی می توان متوجه طبیعی بودن آنها شد حالا یه سری برای خوش اندام تر شدن از دارو و محرکه استفاده می کنند مسئله ای جداست . ممنونم از پیامت . شب و نیمه شبت خوش ...ایرانی

ایرانی گفت...

سلام به داداش دلفین گلم ..پاک سیرت اسمش تو بعضی از داستانها میاد و فکر کنم درداستان فقط یک مرد یه چند کلمه ای با کوروش صحبت کرد . شاد و سربلند باشی ...ایرانی

ایرانی گفت...

حتما جمکوی عزیز این داستانو در آینده ادامه خواهم داد ولی فعلا نمی دونم کی بشه ..طوری هم اونو بستم که هم تموم شده فرض شه و هم بشه بازش کرد و ادامه اش داد . سپاسگزارم از تو به خاطر پیام دلنشینت ...ایرانی

ایرانی گفت...

آره داداش گرامی با تشکر از تلاشهای شما اگه میشه درصورت صلاحدید این پاسخ را در ذیل نظر خواننده محنرم سارای نازنین سایت لوتی در آخرین انتشار داستان مادر فداکار در سایت لوتی منتشر بفرما ....سارای گل و گرامی ! من هم نهایت سعی خود را در این مورد به کار می گیرم که در خصوص نکته مورد نظر شما متنوع تر بنویسم و من تا به حال به اندازه هزاران بار این صحنه هایی را که فرمودی تجسم و تشریح کرده ام و جای شکرش باقیست که تا به این حد هم به رشته تحریر کشیده می شود . با این حال اطاعت می شود . من که از همان زبان و همان هیجان استفاده می کنم و بقیه اش بستگی به روحیه طرف در هنگام مطالعه داستان دارد . حتی اگر یک نویسنده هنگام نگارش تشنه تر باشد بهتر می تواند بنویسد و یک خواننده تشنه با هیجان بیشتری می تواند بخواند . وگرنه سکس تکرار تکرار هاست . کلمه اندیشه را می توان باچند مترادف فکر و تد بیر و پندار و شاید هم خیال و ..هم جایگزین کرد اما سکسی که تصویر و نمایی خاص دارد و هزاران هزار بار بخواهی توصیف و تفسیرش کنی حتما نقطه ضعفهایی هم خواهد داشت ورها سازی آن از دام تکرار بسیار دشوار خواهد بود . در ضمن من یکی که در این اندیشه ام زمان بیشتری را در خدمت شما باشم تا شما همچنان با سایت خود و شاید هم با بنده آشتی باشید . سارای عزیز و نکته سنج !از راهنمایی ارزنده ات هم بی نهایت سپاسگزارم . شاد و خندان , پیروز و پایدارباشی ...ایرانی

رضا بمب گفت...

ايراني جان خيلي زيبا بود.سه شنبه ي هفته ي ديگه كه داستان درخواستي من رو ميزاري ازت خواهش ميكنم كه بلنديش اندازه ي داستان چه رفتني چه اومدني باشه(خيلي بلند)ازت كمال تشكر رو دارم

ایرانی گفت...

سلام به آقا رضا بمب عزیز و گلم .. اگه فرصت بشه حتما طولانی ترش می کنم . حالا یه خورده کم و زیادشو حلالمون کن . خیلی خیلی از همراهی وپیامهای گرمت ممنونم . شاد باشی و درود بر تو ...ایرانی

رضا بمب گفت...

ايراني جون قابليت تغيير نام وبلاگ وجود داره؟

ایرانی گفت...

سلامی دوباره به آقارضای عزیزم ..امیر نازنین و دوست داشتنی هنوز هم مدیر و مسئول این سایت دو نفره ماست . هنوز هم با درگیریهای شخصی دست به گریبانه و امید وارم مشکلاتش هرچه زودتر حل شه و اون صاحبخونه و مدیر با مرام و با معرفت ماست و اختیار هر کاری در این زمینه در دست اونه . نامها مهم نیستند . مهم دلهای ما هستند که به هم نزدیکه این که خواسته های همو و همو درک کنیم . به هم احترام بذاریم و حتی در لابه لای بیانهای سکسی اخلاق و نزاکت را رعایت کنیم . آقا رضا همیشه شاد باشی و همیشه با مرام و دوست داشتنی مثل حالا . ممنونم از محبت و لطفت ....ایرانی

ایرانی گفت...

پیروزی تیم ملی فوتبال ایران بر کره جنوبی را به تمامی هم میهنان عزیز تبریک عرض نموده به امید پیروزیهای دیگر و راه یابی تیم فوتبال ایران به جام جهانی برزیل ..ایرانی

ناشناس گفت...

آقا عالی همونی که می خواستم توووووووووپ بود
در جواب آقا شهرام گل بگم که اتفاقا مادرزاد اینطور هستند ولی از یک سنی به بعد کاملا نشون داده میشن، از نظر کروموزومی پسرند ولی از نظر فنوتیپ(ظاهری) دخترند...اینها به توصیه ی پزشک دختر تربیت میشوند که بتونن توی جامعه راحت زندگی کنند...فقط یک اختلال کروموزومی هست...البته زیادند ترنسکسوالهایی که در هم راهی با هایپر سکسوالیتی رو میارن به تغییر جنسیت که اونها گرچه آزدند در انتخاب ولی خوب معمولا مشکلات اختلال شخصیتی دارند! در آخر از زحمات ایرانی عزیز سپاسمندم :)

ایرانی گفت...

دوست خوب و آشنا و نازنینم با این که امشب به جای ساعت سه می خواستم یک و نیم بخوابم ولی پیام گرم شما دلگرمم کرد از این که ناراضی نبودی وباز هم از اطلاعاتی که در این خصوص در اختیارمن و دوستان گذاشته ای ممنونم . البته همان طور که در آخر داستان هم گفته ام طوری آن را بسته ام که بتوام در آینده ادامه اش دهم با همین قهرمانان و رشد سنی و بزرگ شدنشان و ورود چهره های جدید در درجه اول غیر شی میل و هر جا که ضرورتی باشد شی میل دیگر اما شیدای شی میل تا به آخر همچنان یکه تاز این ماجرا خواهد بود . در هر حال در فرصتهای مناسب خواهم اندیشید و خواهم نوشت و خواهم منتشر کرد به شرطی که بعضی ازاین داستانهای کلیشه ای بگذارد تا یک تنوعی هم به این گونه فعالیتها بدهم . من هم از همراهی شما سپاسگزارم ..فردایتان بهتر از امروز ..پاینده باشید ...ایرانی

 

ابزار وبمستر