ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

زن نامرئی 59

نههههه نههههه این کارو باهام نکنین .. نامردیه . من دوست دختر مهران هستم .. نکنین .. یه نیم نگاهی هم به مهران داشتم که ببینم چیکار می کنه -مهران عزیزم من مال تو هستم .. اینا به زور دارن باهام حال می کنن . مهران می خواست به طرف اون سه نفر حمله کنه .. انگاری که داشتن زنشو می کردن و اون غیرتی شده بود که فکر کنم اگه زن داشت و زنشو هم جلو چشاش می گاییدند این جور عکس العمل نشون نمی داد . نمی دونم چرا دوست داشت  مالک من باشه . من فقط مال اون باشم . جلیله آرومش کرد جلو شو گرفت .. -عزیزم بریم .. بریم من خودم یه جوری ردیفت می کنم . این صحنه ها رو نبینی بهتره .. اون دو نفر رفتند و من و سه تا گردن کلفت گرسنه که مثل گرگهای وحشی و سگهای هار افتاده بودن به جونم تنها موندیم . یه خورده واسشون ناز کردم و از چنگشون در می رفتم . خیلی آروم صحبت می کردم که صدام به گوش مهران نرسه .. ازشون خواستم منو ببرن به یه اتاقی که از اتاق مهران و جلیله فاصله داشته باشه و سی دی رو هم روشن کرده صداشو ببرن بالا .. .هر چند خیلی حریص و پر هیجان بودند و هر لحظه امکان داشت با این هوسی که داشتند تیکه پاره ام کنن ولی عین موم تو دستای من اسیر بوده و در حرف گوش کنی عین یه بچه بودند . حالا خیلی راحت می تونستم باهاشون حال کنم و هر جوری که می خوام عشق و کیف و حالمو بریزم بیرون .. چه لذتی .. چه دنیایی .. سه تایی منو بلند کردند . یکی شون اضافه نشون می داد و نزدیک بود همون باعث شه که سه تایی مون بخوریم زمین . افتادن به جون من و هرکدوم یه گوشه ای از بدن منو غرق بوسه کرده بودند . .. اوخ چه جوری راضی شده بودند باهم  در کنار هم منو بگان .  من که سختمه در کنار دو تا زن دیگه سه شریکه بخوام با یه مرد حال کنم . حداقل آدم موقع سکس با اونی که داره حال می کنه یه تعلق خاطری باید نسبت بهش احساس کنه . حالا من نسبت به سه تا مرد خوش تیپ و خوش هیکل احساس مالکیت می کردم در حالی که اونا به طور مشاعی منو در اختیار خودشون داشته بودند . چند تا تشک انداخته بودند رو زمین و منو رو یکی از اونا دمر کرده بودند . خودمو داده بودم دست اون سه تا جوون . زینال کونمو می مالید . جاسم شونه هامو و عماد هم با سینه هام ور می رفت . -آهههههه بچه ها بچه ها دستای جادویی شما جادو می کنه . جادو .. من از اون زنایی هستم که به این سادگی تشنگی و گشنگی من رفع نمیشه . ببینم شما چیکار می تونین بکنین .. زینال که چشاش از هوس زیاد گرد شده بود و یه سرخی خاصی پیدا کرده بود گفت البته تک تک ما هم مثل پلنگ گرسنه ایم و هر چی می خوریم سیر نمیشیم . شاید جاسم و عماد یه جورایی سیر شن اما من سیر شدنم کار حضرت فیله -پس معلومه که مثل فیل می خوری .. ولی تا حالا نیومده کسی که حریف نازیلا بشه . نازیلا کن فیکون می کنه -زینال کون می کنه .. اسم کونو که آورد راستش یه جوری شدم . اونا معلوم نبود از چه نژادی هستند که کیرشون  کلفتی خاصی داشت که حس می کردم باید پدر کون آدمو در بیاره .  نادیای کوس خل نونت نبود آبت نبود این چه حسی بود که یهو گل کرده هوس مبارزه با قاچاقچیان مواد مخدر به سرت افتاده بود ؟/؟! بااین که صدای ضبط تا آخر بالا بود و داشت آسمون بیابونو می ترکوند ولی من این جوری راضی تر بودم . طوری از هوس جیغ می کشیدم که تا به حال این جوری فریاد نکشیده بودم . اون سه تا مرد هم وقتی می خواستند یه چیزی بگن میومدن دم گوش من و فریاد می کشیدن . یه خورده صدای ضبط رو هم کمتر کردیم زیاد فرقی نکرد . در هر حال عماد کیرشو فرو کرده بود تو دهنم و اون چیزی رو که ازش می ترسیدم و گریزی هم ازش نبود دامنگیرم شد . یعنی کون دادن به این جماعت گرسنه و وحشی . مجبور شدم در یه حالت سگی قمبل کنم . جاسم رفته بود زیر تا کوسمو بکنه و زینال هم سوار بر کونم شده بود . خدا پدرشو بیامرزه که یه قوطی کرم هم تو دستش گرفت  و اونو به سوراخ کونم مالید و با دو تا انگشتاش اونقدر داخل سوراخ کونمو لغزنده اش کرد که حس کردم دیگه آمادگی کون دادنو دارم .  جاسم یکی دو دقیقه ای می شد که کیرشو از زیر کرده بود تو کوسم ولی زینال همچنان داشت کیرشو به  سوراخ کونم می مالید تا اونو روونترش کنه . دلم می خواست زودتر کیر زینالو هم تو کونم ببینم چون دیگه وحشتی نداشتم . دو تا انگشتامو به سوراخ کونم مالیده و کردمش تو کون خودم و چند بار حرکتش می دادم تا یه نرمشی داده و کسب آمادگی کنم . انگشتو که از کونم بیرون کشیدم زینال دوباره سر کیرشو به سوراخ کونم مالید و این بار یواش یواش کرد تو کونم . نفسم داشت بند میومد -آخخخخخخ چقدر درد داره .. پاره شدم زینال .. -جاسم کوسشو تند تر بکن .. حواسشو مشغول کن .. تا من این طرف راحت تر کونشو بگام .. گلوی همه درد گرفته تغییر صدا داده بودند از بس تو اون هیاهو جیغ می کشیدن ... ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 

2 نظرات:

دلفین گفت...

مرسی عالی بود دادشم

ایرانی گفت...

متشکرم داداش دلفین ! شب خوش ...ایرانی

 

ابزار وبمستر