ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

زن نامرئی 186

-من که خیلی وقته از حال رفتم . -تو دیگه چرا آق پسر تو که رنگ و وارنگ کنارته .. می تونی خیلی ها رو بیاری همین جا و تورشون کنی . -ولی هر ماهی که ماهی نمیشه هر گلی هم  که به قشنگی تو نیست . -نگو زبونت قشنگه -پس لاپاتو بازش کن تا من بهت  نشون بدم قشنگی زبونتو . -ببینم این قشنگی به دردم می خوره ؟/؟ -به شرطی که زبونم با چی طرف باشه -اوخ نگو پسر . همش مال تو . ببینم خواهرت نیاد .. -می خوای بهش زنگ بزنم دیر تر بیاد . تازه ما با هم که این حرفا رو نداریم . -آخخخخخخخخ تو دیگه کی هستی . اون تا بیاد دو ساعت می کشه . ببینم کمته ؟/؟ -اگه کم آوردم میگم براش زنگ بزنی که نیاد . به شرطی که تو سیرم کنی . -اگه بشی . دستمو از پشت به طرفش دراز کرده تا کیرشو لمس کنم . دور از دستام قرار داشت . اونو آورد جلو تر تا من لمسش کنم . -حالا خوب شد . عالی شد . سرمو بر گردوندم . وااااایییییی از اون درجه یکاش بود . اصلا این دوره زمونه این جوونا نمی دونم چه دو پینگی می کنن که بیشتر کیرایی که با هاشون روبرو میشم همه شون جوندارن .. نمی دونستم داشتم به خودم چی می گفتم . آخه من که از دوره زمونه قبل و قدیم خبر نداشتم که داشتم این جوری واسه خودم تفسیر می کردم . سرشو گذاشته بود لاپام و به حالتی که می دونم گردنش درد می گرفت داشت کسمو لیس می زد . -آخخخخخخخ پسر شیطون تو یکی دیگه  دست هرچی پسر شهوتی رو از پشت بستی . -میگی من دختر حشری ببینم چیکار کنم ؟/؟ -انگشتاشو کرد توی کسم . -اوووووهههههههه نههههههههه این جوری که منو کله پا می کنی . الان اگه از هوس جیغ بکشم و مامورا بیان چی ؟/؟ -هر کی میاد بیاد فقط این شوهرت نیاد . -ببینم وجدانت ناراحت نیست که داری زن یک نفر دیگه رو می کنی .؟/؟ اگه یه روز یکی بیاد زن تو رو بکنه چه احساسی پیدا می کنی ؟/؟ -من واسه چی ناراحت باشم که دارم زن یکی دیگه رو می کنم . اتفاقا حال هم  میده . از این که اون زن ار ضا نمیشه و من ثواب می کنم . و اون با کیر من لذت می بره . -ای بد جنس .... حتما حالا خیلی هم به شوهرم حسادت می کنی که چرا منو می کنه .. -آخخخخخخ فدات این که مسلمه . چون من اون کسی رو که می کنم دلم می خواد مال خودم باشه . فقط مال  خودم . -چقدر خوشم میاد که مرد خود خواهی نیستی .. -منم لذت می برم که یک خانوم خوشگله منو به خوبی درک می کنه . دو تایی مون داشتیم با کلمات بازی می کردیم . و هر کی حرفی رو می زد یک پاسخ دندان شکنی بود به حرف قبلی نفر دیگه . -ببینم زبونتو می تونی مث یک تیغه شمشیر بیشتر فرو کنی توی کسسسم .. اون تلاششو کرد . چقدر خوشم میومد . همین جور ترشح هوس ازم خارج می شد و با لیس زدن اون خیسی کس من زیاد تر شده منم خودمو به بیشتر به طرف اون می مالوندم . زبونشو در آورد و هر یک از لبه های کس منو بین دو لبش قرار داد .. یه جوری با لبه ها بازی می کرد و میکشون می زد که حس کردم در این زمینه از تخصص باید بهش نمره بیست داد . وقتی دید من دو تا دستام رو سینه هامه و دارم با هاشون بازی می کنم  دستامو داد به کناری اول از جاش بلند شد رو پشتم قرار گرفت . کمرمو گرفته وقتی کیرو با یه حرکت نرم فرو کرد توی کسم دستاشو رو سینه هام قرار داد . -جااااااااان چه حالی میده . حالا وسط تنشو با کونم جفت و چفت کرده بود .. -اووووووییییییی بکن بکن بکن .. ولم نکن .. این چیه .. آخ سوختم .. کیر فقط کیر تو هر چی هست و نیست همینه . بدش به من . مال خودمه .. انگاری این جوری سیر نمی شدم از پشت بهش ضربه می زدم خودمو حرکت می دادم تا کیرش با دو طرف کسم تماس بیشتری داشته باشه . -نههههههه نهههههه پسر این چیه ... همین جوری داری آتیش میدی با آتیش انگاری  کسمو می کشی بیرون می بری داخل . اندازه کسم کوچیک میشه این جوری . آخه داره آب میره . چقدر با حاله ..نهههههههههه نهههههههههه کسسسسسسسم دارم می میرم خودمو آروم آروم حرکت می دادم تا رسیدم به یک متری دیوار . پا هامو ستون کردم . دو تا کف دستامو رو دیوار قرار دادم . -بزن .. بکن منو .. حالا هر جور دوست داری و هر اندازه .. بزن . بزن به زیر طاق کسم . کسم می خاره .. اون که شوق منو می دید کارشو تند تر کرده و منم جز نالیدن و فریاد زدن که کار دیگه ای از دستم بر نمیومد .... ادامه دارد .... نویسنده ..... ایرانی 

2 نظرات:

ناشناس گفت...

خوب بود اما آقا امیر اون داستانهای قبلی دارند دیگه بیش از حد کش دار میشند مثل انتقام میسترس /زن نامرئی و بقیه / لطفا داستانهای جدید بزار

ایرانی گفت...

سلام داداش ..من ایرانی هستم .. امیر مدیریت محترم سایت مدتیه که به علت در گیریهای شخصی کمتر بهمون افتخار میده ..بعضی از داستانها در حال به پایان رسیدنند . بعضی ها شرایطشون طوریه که فعلا نمیشه تموم کرد . انتقام میسترس رو سه چهار قسمت دیگه تموم می کنم . خانوما ساکت رو پتج شش قسمت دیگه .. هر جایی رو ده قسمت دیگه و هر کی به کرکی رو پونزده شونزده نایی جا داره ..عجب بله برونی و لز با دوست دخترم که اینا داستانهای کوتاه هستند و زود تموم میشن .. پسران طلایی و بعضی از داستانهای دیگه که حالا حالا ها ادامه داره زن نامرئی رو به این زودی تموم نمی کنم . فرصت فکر کردن ندارم وگرنه داستان زن نامرئی رو میشه هر داستانی به هر سبک و شیوه ای رو درش جا داد حالا من هی امروز و فردا می کنم اصلا فرصت نمیشه درست فکر کرد ولی من بازم صبر می کنم . ...با درود به تو آشنای نازنین ....ایرانی

 

ابزار وبمستر