ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

زن نامرئی 183

خلاصه با این مادر و پسر کلی حال کردم و از اون فضا دور شدم .. وقتی هم که بر گشتم خونه انگار کسی متوجه نشده بود که من کجا رفتم . در هر حال زندگی پیش می رفت و منم باید خودمو با این شرایط وفق می دادم . چند روزی رو استراحت کردم و دیگه داداش نویان و بابا ناصر هم هر کاری کردند این چند روزه رو به اونا راه ندادم . می خواستم خودمو همچنان تشنه و هیجان زده داشته باشم . دلم می خواست همیشه طالب کیر و در جستجوی اون باشم . آدم اگه یه چیزی رو خیلی راحت به دست بیاره شاید اون اهمیتی رو که باید واسش نداشته باشه . دور و بر خونه مون یه لباس فروشی بود که لباس زیر زنونه هم می فروخت . هم فرو شنده مرد داشت و هم زن . فروشنده مردش یه پسر جوون و خوش قیافه ای بود . بهش نمیومد زن داشته باشه . ازش خوشم اومده بود . یه جذابیت خاصی داشت . یکی دو بار به بهونه خرید رفتم اونجا و لی اون منو پاس داد به فرو شنده دختر و دیگه چاره ای جز این هم نبود . چون در حضور اون دختر نمی شد کاری انجام داد و من باید کاملا مراقب می بودم که باید چیکار کنم . خلاصه کلام متوجه شدم که موقع ظهر و دو ساعت اول بعد از ظهر دختره میره خونه اش و بعد برمی گرده . یکی از این روزا همین وسط روز رفتم اونجا -ببخشید آقا فرشاد ..فریده خانوم تشریف ندارن ؟/؟ از قرار معلوم باید خواهرش بوده باشه . شباهت فوق العاده ای با هم داشتند . -بفرمایید در خدمت شما هستیم .. -من می خواستم چند تا لباس زیر بگیرم . ازتون راهنمایی می خواستم . متاسفانه فر هنگ جامعه ما طوریه که اگه در محیط ایرانی یک زنی بخواد از یک فروشنده مرد یه همچه چیزایی بخره انگاری داره جرم می کنه و یا این که یک تابوهایی وجود داره که مانع از انجام این کار میشه . در حالی که مرد و زن از نظر خلقت و نیاز ها هیچ فرقی نمی کنند و همه اونا یکسان آفریده شدن . حالا اگه تفاوتهایی در ساختمان بدنی اونا وجود داره  رو اصل قضیه اثری نداره .. خفه شده بودم این جوری حرف می زدم . اون فقط داشت نگام می کرد . من یه چیزایی توی کله ام بود و می دونستم نباید انتظارشو می داشتم که این جوون خوش تیپ و خوش اندام که سه سالی رو ازم کوچیک تر نشون می داد بتونه به همین سادگی منظورمو درک کنه . نمی دونم خیلی کس خل شده بودم با این داستانی که می خواستم واسش تعریف کنم تا چه حد می تونستم روش اثر بذارم تازه دروغ گنده هم می خواستم بگم . مهم هم نبود . اون که نمی خواست بیاد از خونه و زندگی من تحقیقات کنه . . اون لحظه ای که وارد بوتیک شده بودم  خیلی رو خودم کار کرده بودم .. -امرتون رو بفر مایید .. -راستش شما پسر خیلی خوب و مودبی به نظر می رسید و می دونم که حتما هم همینطوره . من تازه ازدواج کردم . شوهرم مرد خیلی هوسبازیه .  با این مردا که نمیشه پیکار کرد و گفت این کار رو بکن و اون کار رو نکن . هر چه با این مردا بیشتر بپیچی و لج کنی اونا هم با تو بیشتر لج می کنند . انگاری مبارزه منفی می کنن . در عوض من می خوام رو بیارم به عواملی که اونو وادار می کنه بره دنبال زنای دیگه . می خوام براش تنوع ایجاد کنم . اومدم چند تا شورت و سوتین بگیرم . خواستم ببینم کدومشون ممکنه بیشتر توی دید یه مرد قرار بگیره . اونو دچار هیجان کنه ... یه جوری منو نگاه می کرد که انگاری از یه فضاو کره دیگه ای اومده باشم . یک ریز حرفامو زده بودم و این که دلم نمی خواست فراموش کنم و نکته ای رو جا بذارم هنوز یه جمله رو تموم نکرده می رفتم رو جمله ای دیگه .-می خواستم شما در این مورد نظر خودتون رو بفر مایید تا من بدونم و انجامش بدم . -ببخشید اینی که شما می فر مایید خیلی سخته .. من باید این شورت و سوتین ها رو روی بدن طرف ببینم و اون رو با بدن طرف مقایسه کنم که می دونم این از نظر اصولی و اخلاقی و عرفی و شرعی درست نیست -آقا فرشاد این روزا کسی که به شرع اهمیتی نمیده . دین رو سکه یک پولش کردن و صحبت از شرع کردن یعنی صحبت از دوره پارینه سنگی و ارتجاع .. ولی از نظر عرفی هم وقتی که همه چی بر مبنای احترام و ادب باشه اونم دیگه چیزی رو عوض نمی کنه .. -خب اینو هم باید در نظر گرفت که شما اگه بخواهید مثلا پنج تا شورت رو هم واسه امتحان پاتون کنین  درست نیست که من همونو واسه مشتری دیگه کنار بذارم .نمی خوام جسارت کنم و بگم خدای نا خواسته شما بیمار هستید . من اینو دارم از نظر اصولی می گم . که برای همه هست -متوجهم چی می فر مایید .  شما اول چند تا شورت و سوتین رو که با هم ست باشن به من معرفی می فر مایید و من همه رو می خرم . بعد دونه دونه اونا رو رو خودم آزمایش می کنم و نظرتون رو بفر مایید .. حسابی مخشو کار گرفته بودم . حتما فکر می کرد گیر چه زن کس خلی افتاده . ... ادامه دارد .... نویسنده .... ایرانی 

0 نظرات:

 

ابزار وبمستر