ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

لز با دوست دخترم 4

با این دختر نمی شد به آرومی  و متانت حرف زد . وقتی اومد و منو اون جور ناراحت دید حدس زدم که باید حدس زده باشه جریان از چه قراره .. با این حال ازم پرسید موضوع چیه -ببخشید اتفاقی واسه شعله جون افتاده ؟/؟ -نه قراربود که بیفته ولی دیگه نمیفته .. اون از رو نرفته بود ..یادم نمیومد به اون گفته باشم که شعله خونه نیست ولی با همه اینا طوری خودشو آراسته بود و لباسای تنگ و چسبون پوشیده بود که من از تماشای بدن و هیکلش لذت می بردم ولی نوعی نفرت خاص هم بهش داشتم از این که ممکنه دختر منو از راه به در کنه و روی فکرش اثر بذاره . این جورآدما کارشون معلوم نیست .خیلی نگران بود کمی نفس نفس می زد .. حس می کردم از امروز تا دیروز حتی باسنش هم بر جسته تر به نظر می رسه .. تصورشو می کردم که اون و شعله ممکنه تا حالا با هم لز کرده باشن مثل خوره به جونم افتاده بود . ریموت رو گرفتم توی دستم و فیلمو از اول گذاشتم تا این خانوم خانوما مشاهده بفر مایند .. -لیدا جان این همون نواری نیست که داشتی دنبالش می گشتی ؟/؟ -نه شهناز خانوم .. این ربطی به من نداره . -من اونو لای دی وی دی هات دیشب روی تخت پیدا کردم . -مال من نیست شهناز خانوم . من این جوری نیستم .-شعله این جوریه ؟/؟ می خوای بگی این نوارا مال اونه ؟/؟ متاسفم برات .. لبخند تلخی  زد و گفت مال من نیست . چند بار باید بهتون بگم . چرا این قدر سر کوفتم می زنین .. شما هم گاهی وقتا مث مامانم میشین .. -کدوم مادر .. همینی که دیشب قرصاتو آورد دم در ؟/؟ یا اون مادری که وقتی شیر خواره بودی ولت کرد به امون خدا . به خودت بیا .. هرزه ها و فاحشه ها این جوری تولید میشن دیگه . نمیشه از اونا انتظاری داشت . ما باید مراقب خودمون باشیم . دختری که پدر و مادر اصلی بالا سرش باشن خیلی راحت تر و سالم تر تر بیت میشن . هر چند تر بیت کردن یا تر بیت شدن کار ساده ای نیست ..-شما اصلا معلومه چی دارین میگین ؟/؟ ..اگه خوشت نمیاد که من با شعله باشم خب بگین . با این تربیتی که شعله شده اصلا نمی تونه در جامعه فرد موفقی باشه ..گوشه گیر و منزوی و خجالتی .. تربیت نادرستی داشته .. در همین لحظه عصبی شدم و دستمو آوردم بالا و با آخرین زوری که داشتم گذاشتم زیر گوشش . -خفه شو بی پدر و مادر بی تربیت .. معلوم نیست از زیر کدوم بته در اومدی داری این چرت و پرت ها رو تحویلم میدی .. فیلم داخل دستگاه همچنان در حال پخش شدن بود اشاره ای به اون کرده گفتم ببینم به این میگی تر بیت ؟/؟ می خواستی دخترمو این جوری به راه راست هدایت کنی ؟/؟ می خواستی این جوری اونو وارد اجتماع کنی ؟/؟ اشک از چشای لیدا جاری شده بود . برای لحظاتی محو فیلمی که در حال پخش شدن بود قرار گرفته بودم .. لیدا داشت اختیار داری منو می کرد . حسابشو نمی کرد که من هم یک مادر هستم و به تر بیت فرزندم اهمیت زیادی میدم . -فکر کردی این آدمای مهربونی که منو زیر بال و پر  خودشون گرفتن و ازم دارن مراقبت  می کنن از شما پایین ترن ؟/؟ از شماهایی که احساس ندارین . نمی دونین با شعله چیکار کنین .. من اجباری ندارم باهاش دوست باشم .. دلم برای خودش می سوزه . -ببینم این جوری واسه من ادای دوستای دلسوزو در نیار .. پس این فیلمها چیه .. بغل زدن  های بی رویه همدیگه .. حرکات زننده و  تماشای این فیلمها ...  -شهناز خانوم .. کاش اون وقتی  که منو سرراهم میذاشتن زبون می داشتم و می گفتم که نکنین این کاررو . منم دلم می خواد مثل هر کوچولوی دیگه  بابا مامانمو کنارم داشته باشم . وقتی که می خوابم بوی مامانمو کنارم احساس کنم . حس کنم بوی تن خودمو . همون جسمی که ازش کنده شدم . کاش به جای  امروز اون روز فریاد می زدم .. آخه گناه من چی بوده . با این که می دونستم داره مارمولک  بازی در میاره ولی از اونجایی که خیلی احساساتی بوذم به شدت تحت تاثیر قرار گرفتم . نمی خواستم روشو زیاد کنم و با نوازش کردنش پرروشه ولی می دونستم که اگه اون با همین حالت از اینجا بره من نمی تونم این صحنه ها و ناراحتی های اونو فراموش کنم . رفتم طرفش .. منتظر بودم وقتی که دستشو میذارم رو سرش و صورتش اون پس بکشه ..قهر کنه ولی خودشو انداخت توی بغلم و با شدت بیشتری می گریست .. بر شیطون لعنت این چرا داره این جوری می کنه . حس کردم مث یه شیطون داره عمل می کنه .... ادامه دارد ..... نویسنده .... ایرانی 

0 نظرات:

 

ابزار وبمستر