ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

به دادم برس شیطان 98


دو تا کیر با هم همزمان منیره رو سرحال و سرپا نگه داشته بودند .  -اوووووفففففف پسرای گل و نازنین این یه مدتی رو که با هم نبودیم شما خیلی تیز کیر شدین . البته قبلا هم تحرک داشتین ولی حالا به نوعی تیز کیر تر شدین . کبری اومد جلو تر .. یه نگاهی به اندام منیره انداخت و در حالی که لبخندی از رضایت رو لباش نقش بسته بود خم شد وبا دو تا دستاش زد زیر سینه های درشت منیره .. -عجب چیزیه . آفرین منیره جون خوب تونستی حفظشون کنی . کار حلال جنس حلال رو هم با خودش داره . کمال : مامان این چه کاریه که داری انجام میدی . زشته خوبیت نداره . جمال : داداش راست میگه مامان ..-بچه ها ساکت باشین .من خودم خوب می دونم چیکار کنم . من و منیره جون این حرفا رو با هم نداریم . از شما هم خواهش می کنم در کار هایی که مربط به شما نمیشه و در کار های زنانه دخالت نکنین . .. بچه ها با این تشر رفتن مادر ساکت شدند و دلبسته به سکس به حرکات کیری خودشون ادامه دادند جاااااان .. جاااااااااان . این دیگه از هرچی حال کردنه با حال تره -اووووووووفففففف جمال اگه بدونی چه کون چسبونی داره .. -فقط اون داخلو زیاد خیسش نکنی که منم هستما -داداش مگه تو توی کسش آب نمی ریزی . تازه اگه من توی کونش خیس کنم و نم بدم تو راحت تر می تونی کیرت رو فرو کنی توی کون خیس خورده منیره جون .. در همین لحظه موبایل منیره زنگ خورد . خواست جواب نده .. ولی یه لحظه نگاهش افتاد به شماره و دید که شماره پسرشه .. دلش تنگ شده بود . مدتها بود که ازاونا خبری نداشت .  گوشی رو برداشت .. -الو سلام مامان .. -دخترم تویی . داداشت کجاست .. اینجا پیشمه .. دلم واست خیلی تنگ شده بود ..  من و داداش می خواستیم یه سری بهت بزنیم . -عزیزم الان نه . من الان خونه نیستم . باشه برای فردا شب من شامو در خدمت شما هستم .عزیزم خوبی ؟ آقات خوبه .. -ممنونم مامان . داداش می خواد باهات حرف بزنه . .. کمال و جمال ول کن نبودند . همین جور که منیره داشت با پسرش حرف می زد اونا در حال گاییدن منیره بودند . منیره حس می کرد که داره به اوج حشری شدن و هوس می رسه .. طوری که در صحبت کردن با پسرش حالت صداش عوض شده بود -آههههه عزیزم چطوری .. -مامان صدات چرا این جوری شده ؟/؟ حالت خوب نیست -نهههههه عزیزم خیلی خوبم . جمال کمر منیره رو محکم نگه داشته و کیرشو از زمین به هوا به سقف کس منیره می کوبوند . از اون طرف هم کمال شونه های منیره رو داشته و کیرشو می فرستاد به داخل کون زن و از تماشای اون وقتی که به عقب بر می گشت لذت می برد . با ضربات شدیدی که پسرا بر پیکر و سوراخهای منیره وارد می کردند زن یهو می رفت جلو و خودشو کنترل می کرد که به زمین نخوره .. کبری : پسرا یه چند لحظه وایسین امون بدین این زن حرفاشو بزنه . شما نا سلامتی مدتها مبارزه با نفس و جهاد اکبر می کردین . شما فرزندان مجتهد شریف هستید . مردی کتابدار که تا چند سال دیگه میشه رهبر این مملکت و ولی فقیه . نباید این جور خودتونو اسیر و بنده هوس نشون بدین .. منیره که داشت با پسرش حرف می زد یه حواسشم بود به صحبتای مادر و پسرا .. سرشو بر گردوند و دستشو گذاشت رو گوشی و آروم به کبری گفت -خواهر هیچ ایرادی نداره بذار راحت باشن . مهم نیست . من خودم حرفامو می زنم .. کمال : فدای مرامت .. جمال : این است اسلام مقدس و انقلابی .. جلوگیری از فحشا .. یه نگاهی هم به مادرش انداخت و گفت این است مادر مهربان که می تونه به درد بچه هاش خوب برسه . ..منیره همچنان گرم صحبت بود . کیر های کمال و جمال در اوج لذت دادن بودند ولی پسره همچنان تلفنی دست از سر مادرش بر نمی داشت . -مامان کسی اونجاست .-عزیزم من مهمونی هستم خونه یکی از دوستام . واسه همینه که گفتم امروز نمی تونیم همدیگه رو ببینیم و این جور شد که با هم خداحافظی کردند .حالا منیره موند و پسرا و ناظری به نام کبری . مادری نگران و دلواپس و دلسوز . دیگه اون خجالت اولیه رو نداشت . مثل یک دکتر زنان و زایمان داشت به زوایای کس و کون منیره نگاه می کرد . به این فکر می کرد که نکنه این زن ایدز گرفته باشه .. ولی از این فکرش خنده اش گرفته بود چون خواهر منیره همش با روحانیت مبارز و برادران جان بر کف پاسدار و بسیج سکس می کرد و اونا بهداشت رو رعایت می کردند ولی اگه بعضی از آخوندا اون جوری که میگن کونی باشن و ایدز گرفته باشن چی .. نه نه .. این شایعه ضد انقلابه . آخوندهای شرافتمند هیچوقت کونی نبوده نخواهند شد ..... ادامه دارد ... نویسنده .... ایرانی 

7 نظرات:

دلفین گفت...

داداشم عالی بود ای کاش کبری گوشیو از منیره می گرفت با بچه های منیره صحبت میکرد از منیره تعریف میکرد ولی دادشم خیلی حال کردم دمت گرم بقیه داستانها هم عالی بودن مرسی

ایرانی گفت...

ممنونم داداش دلفین .. البته اگه قبلا به من می گفتی این تیکه رو هم اضافه می کردم .. خلاصه همین دو سه هفته ای می خوام این داستان رو تمومش کنم و داستان سکسی خانوادگی رو شروع کنم . با درود : ایرانی

دلفین گفت...

داداشم منتظرم داستان سکس خانوادگی شروع بشه فقط داداشم کاری کن مامانه خانواده جلوی اشنا یا غریبه لخت بگرده مثلا جلوی دوستای شوهرش یا جلوی دوستای پسرش یا دادشم مثلا اگه مسافرتی میرن یا جای مهمونی میرن زنه عادت داشته باشه لخت بگرده داداشم برای زنه هم مهم نباشه که جلوی خانوادش سکس کنه دادشم یه زن سن دار باحال درست کن برای داستان مثلا اگه مغازه میره یا بیرون میره یا داداشم سوار مترو یا اتوبوش میشه زیر مانتوش لخت باشه تا مردا به بهونه های مختلفی بهش دست بزنن یا خودشونو بهش بچسبونن

ایرانی گفت...

سلام به داداش دلفین گلم .. ممنونم ازت به خاطر راهنمایی و پیشنهاد قشنگت .. البته من به طور ناگهانی یا از همون اول نمی تونم وارد این سیستمی که گفتی بشم ولی به مرور زمان و به تدریج به یکی از این جزئیات خواهم پرداخت چون اینایی که گفتی داستانو جذاب ترش می کنه . من باید اول فضای خونه رو ردیف کنم اوایل داستان کاملا در فضای خانه خواهد بود اول بین خانواده و اعضای آن که سعی می کنم دو تا مادر بزرگ هم در میان انها باشند سکس ها و صحنه هایی فانتزی بگذارم یک چند قسمتی که گذشت به فضای بیرون بپر دازم . چون داستان در همون فضای خونه با این سوژه خودش تخیلی و زیادی هم تخیلیه حتی در جامعه غرب هم چنین چیزی نداریم چه برسه مامان بخواد یهویی بره بیرون و ...البته همه اینها را یواش یواش خواهم نوشت و سعی خواهم کرد به نحوی باشه که حالا کمتر ایراد بگیرن و می دونم که در این داستان هم مثل به دادم برس شیطان همراه من خواهی بود . از پیشنهاد جالب و پر هیجانت هم حتما استفاده می کنم حالا ممکنه چند قسمت بعد از شروع داستان باشه . دست گلت درد نکنه . با درود : ایرانی

دلفین گفت...

داداشم میشه به جای دوتا مادر بزرگ دوتا مامان سکسی باحال سنشون بین 48 تا 50 باشه که این کارای سکسی انجام بدن داداشم اگه میشه یه داماد هم براشون جور کن که خانواده داماد مذهبی هستن داداشم منظورم اخوند نیست میخوام بگم مثلا پدر داماد حاجی بازاری هست که تو بازار همه میشناسنش که با این خانواده سکسی اشنا میشن که زن سکسی به حاجی میگه حاج اقا شما شرایط ما رو میدونستین که او مدین دختر مارو گرفتین ما خانواده راحتی هستیم پس بیا زندگی این دوتا جوونو خراب نکنیم که زن سکسی کاری میکنه همه با هم سکس کنن حتی زنو بچه حاج اقا دادشم میشه برای خانواده سکسی یه پسر درست کنی که از مامانش که تو خونه لخته عکس میگیره می بره به دوستاش نشون میده ولی واسه مامانه ههم نیست که پسرش عکسای لختشو به دوستاش نشون میده یا اینکه زنه توخونه لخته پسر دوستاشو به بهنو درس خوندن میار که مامانشو دید بزنن پسرم عکسای منو به دوستای صمیت نشون بده یا اینکه اگه دوستاتو برای درسخوندن میاری خونه مواظب باش هرکیو نیاری که برامون دردسر بشه چون ما تو خونه راحتیم جوری نشه که مامورا بریزن تو خونه همه مارو بگیرن حواستو جمع کن که با کیا دوست میشی

دلفین گفت...

ولی داداشم خوده زنه اصلا به این چیزا اهمیت نمیداد مثلا شوهر زن سکسی بهش میگه زن تو که انقدر به این پسر میگی مواظب باش کیو میار خونه با کی میگردی چرا خودت رعایت نمیکنی که زنه میگه مگه چی شده که شوهرش میگه اون روز که مامور اداره برق اومده بود شما داشتی لخت تو استخر شنا میکردی وقتی در زدن از استخر اومدی بیرون چادر حاج خانمو که دیشب اینجا جامونده بودو گذاشتی سرت رفتی درو باز کردی مامور اداره برق وقتی تو رو دید به بهونه کنتر برق یک ساعت اینجا بود چون تنت خیس بود چادر به تنت چسبیده بود تازه شما که چادر انداختن بلد نیستی چادر ننداز چون قشنگ سینه هات معلوم بود یا چادر انداختن یاد بگیر از حاج خانو یا مانتوتو بپوش اینجور موقع که زنه میگه من خودم میدونم دارم چیکار میکنم تازه جوون خوبی بود تازه به منم گفت چادر چقدر بهتون میاد که شوهر میگه بله این حرفو زد که بیشتر تو رو دید بزنه چو وقتی پشتتو بهش میکردی با التش ور میرفت که زنه میگه جوونن نمی تونن برن سکس کنن حداقل بزار خودشونو اینجوری خالی کنن تاز این پسر همسایه میاد رو دیوار وقتی من دارم افتاب میگیرم منو دیدی میزنه تازه دوستای پسرمو به بهاننه درس خوندن میان خونه میان خودشونو به من می چسبونن به هر بهونه ای منم خودمو میزنم به اون راه تا کارشونو کنن از پدر مادر شون می پرسم فکر کنن من حواسم نیست وقتی هم ابشون داره میاد به یه بهونه ای التشونو میگیرم تا خالی بشن تازه برای اینکه خجالت نکش تقصیرو میندازم گردن خودم که من باعث شدم شما تحریک بشید که زنه میگه باید به این جوونا کمک کرد جایی برای سکس که ندارن باید اینجوری کمکشون کرد که شوهره میگه چرا دوستای پسرمون لخت میشن که زنه میگه وقتی منو پسرم لختیم اونم باید لخت بشه دیگه تازه مگه یادت رفته این یکی از قانون های خونه ما هست که هرکی میاد بای لخت باشه داداشم میشه از این هام تو داستا ااستفاده کنی

ایرانی گفت...

سلام داداش دلفین عزیز .. خسته نباشی .. ممنونم از پیشنهاد های قشنگت .. البته از اون پیشنهاد های روز قبل که مامان میره بیرون و عشوه گری می کنه پس از گذشت چند قسمت حتما استفاده می کنم ولی در مورد بقیه شخصیتها .. باید کل خواننده ها رو هم در نظر بگیریم که داستان زیاده از حد فانتزی و اغراق امیز نشه . من در این داستان از یک مادراصلی استفاده می کنم .. و دو تا مادر بزرگ که یکی مادر شوهر میشه و یکی مادر زن .. داستانو زیاد بهش جنبه کلاسیک و کوچه بازی نمیدم یه حالتی بهش میدم که هم مدرنیزه باشه هم کمی از حال و هوای جامعه ایرانی رو داشته باشه .. زیاد هم شلوغش نمی کنم . حالا داستانو که شروع کردم حتما از نکات مثبت پیشنهاد ارزنده ات استفاده خواهم کرد . تا بخوام چند تا سکس بین اعضای این خونواده بذارم و صحنه پردازی کنم و مامانه رو برای اولین بار بفرستم بیرون حداقل ده قسمتی میشه . خانواده اصلی در این خونه یک خانواده هستند . ولی درشکم این خونواده چند تا خانواده دیگه رو هم میشه جا داد بیشتر دیگه شلوغ و بیمزه میشه حتما خیلی ها اعتراض می کنن .. در کنار این یک خانواده میشه مثلا دو تا مادر بزرگ گذاشت و یکی دو تا از بچه های مامان بزرگ که اونا هم به نحوی می تونن مامان باشن .. مثلا دختر مادر شوهر یعنی خواهر شوهر هم می تونه یک مامان باشه..عمه خانوم .. البته نقش اصلی رو زن خونه یا مامان اصلی داره ... صبر کن شروع بشه درستش می کنیم ولی در مورد شخصیت ها یه خورده باید با دقت بریم جلو و به من اطمینان کن . من نمیذارم بد در بیاد . با درود ...ایرانی

 

ابزار وبمستر