ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

به دادم برس شیطان 101

 راست میگه این کبری . مگه اینایی که به جایی می رسن خودشون کی هستن .... شب بعد منشی خبرگان سالارخان اومد به خونه منیره .. قبلش کبری به منیره گفت که نگران نباشه اون خودش صیغه نا مه رو می خونه و اونا به هم حلال میشن .. فقط یادت نره این شرط رو بذاری که  اون برای شریف تبلیغ کنه و خودت هم  به صیغه هر کی از این برادران با ایمان در میایی  با اونا در این مورد حرف بزنی .. خلاصه یکی شون می تونه بگه که خواب نما شده .. یکی شون یه دروغ دیگه بسازه . می دونم تو می تونی منیره ..-کبری جون تو برای خودت پست نمی خوای ؟/؟ -نه من همون که بشم بانوی اول این مملکت برام از همه چی مهم تره . منیره و سالار تنها شدند . کبری که رفت منیره مانتو شو در آورد و با حالت نیمه بر هنه و شورت و سوتینی کنار سالار خان ایستاد .. سالار استغفر استغفر می کرد .. منیره دیگه خونش به جوش اومده بود . -از دست شما شیاطین دیگه خسته شدم . صد رحمت به اون شیطان کل شما .. کجایی شیطان به دادم برس .. این قدر فیلم بازی نکن .. برو بیرون از این جا .. نمی خوام بهت حال بدم .. سالار که دید منیره عصبی شده .. فوری عبابه و عمامه شو انداخت و گفت غلط کردم خواهر .. از اون چیزا خوردم . من کی جسارت کردم .. -از این صیغه بازی و این کس شرات رو هم میذاری کنار .. حتما می دونی کبری بهت چی گفته .. منو با تمام خبرگانی که اهل خانوم بازی هستند آشنا می کنی -همه شون هستن همه شون زن باز و دختر بازن .. ولی هیکل توپی مثل تو رو کشته مرده شن .. -اونا که دارن می میرن .. عین موشای آب کشیده و جوجه های مریض در حال چرت زدن و جون کندنن .. -ولی می دونم شما رو ببینن جون می گیرن -ببین این شریف اگه رهبر شه نون همه مون توی روغنه .. سالار آب دهنشو به زور قورت می داد . خسته شده بود از بس زن پیر پاتالشو گاییده بود .  با این که حدود بیست سالی رو از منیره بزرگ تر بود ولی خیلی جون دار بود و می تونست کاری کنه .. -ببینم جناب منشی خبرگان..  بقیه هم مثل تو قلچماق هستند ؟/؟ -نه همه شون زوار در رفته و مردنی هستند .. فقط می تونن بیان ببینن و یه دستکاری کنن و برن . فقط دو سه نفری یه جونی دارن . -تو که تازه می گفتی همه شون زن بازن باشه حالا بیا جلو ببینم چیکار می کنی . سالار خان همون وسط پذیرایی طوری به طرف منیره هجوم برد که با مخ افتاد زمین -وای بمیرم برات .. سر فدای کس نکن که بهشت رو با جهنم عوض می کنی .. سالار دستشو رسوند به رون پای منیره .. دهنشو گذاشت رو شورتش و شورت و کس رو با هم میک می زد .. -اووووووههههههه چقدر تو بی طاقتی . چقدر تو حریصی .. تو که این جوری منو کشتی . سالار خان خودشو لخت کرده بود . یه دستش رو کیرش بود و باهاش بازی می کرد . انگاری می ترسید که پیشروی کنه . منیره هم با این که هوش از سرش پریده و دلش می خواست زود تر از وجود کیر این مردک بهره مند شه ولی به خاطر این که سیاستشو حفظ کنه هوس خودشو کمتر نشون می داد .. با این حال همون وسط پذیرایی دراز شد خودشو سپرد دست پیرمردی که خلاف خیلی از آخوندا کچل نبود و موهاش کاملا سفید شده بود . اما هیکل درشت و شکم گنده اش نشون می داد که یک آخوند اصیله  . .. کیرشو وقتی گذاشت سر کس منیره از همون ابتدای دخول  فریاد زن به فلک رفت .. دردش گرفته بود ولی وقتی که راه کس باز شد دیگه همه چی واسش عادی و لذت بخش شد . سالار حس می کرد که وارد بهشت شده .. کس منیره رو خیلی تنگ و آبدار احساس کرده بود . -جاااااااان .. خواهر منیره .. خواهر .. -کوفت ..کوفت تو که همین الان آبتو خالی کردی .. خفه شی ... مرد من دیگه از دست تو چیکار کنم . تو تا منو به ار گاسم نرسوندی  من دست از سر کیرت بر نمی دارم . مرد این قدر نامرد ؟! -منیره من فدات شم تا کی دوست داری من تلنبه بزنم -تا وقت گل نی . یادت نره چی بهت گفتم . اگه دوست داری که همیشه منو داشته باشی و من یک امتیاز ویژه برات قائل شم باید که  هوای ملا شریفو داشته باشی . از اون شایسته تر وجود نداره . تو حالا چشم راست شخص اول مملکتی .. فردا که به امید خدا  سرشو گذاشت زمین و به دیدار حق رفت میای مجلس و چند تا از این کس شراتی که اون  هم ردیف قبلی توآخوند بی ریش  در دوره قبل همچین مجلسی بلغور کرده بود بلغور می کنی و سر بقیه رو شیره می مالی .. -ولی مردم مثل اون وقتا نیستن که به راحتی گول بخورن ..-نیازی به فریب اونا نیست . همین قدر که ایمان قوی شما رو ببینن کار تمومه . .... ادامه دارد .... نویسنده .... ایرانی 

0 نظرات:

 

ابزار وبمستر