ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

ماجراهای مامان زبل 80

شریف حالا به کون احترام پیله کرده بود . -دستتو بذار جلو دهنم . نذار که جیغ بکشم . نذار .. -دردت هم میاد ؟/؟ -نمی دونم.ندیدم چه جوری ولی حالت کردن شریف طوری نشون می داد که داره به زور احترام رو میگاد اونم از کون . صدای ناله های احترام در گلو خفه شده بود . من کاملا متوجه زوزه های درونی این زن بودم .. یه خورده که چشامو تیز تر کردم و شریف هم یه حرکتی به خودش داد خیلی راحت می تونستم کیر کلفتشو ببینم که چه جوری داره کون احترام را می شکافه و حرکات خاص انفجاری خودشو انجام میده . کونم به خارش افتاده بود و هوس اینو کرده بودم که با منم حال کنه .. با کف دستاش تا می تونست به کون احترام می کوبوند . دیگه زن رو برشته کرده بود . دو آتیشه و سرخ شده بود . -بیا بیا جلو عزیزم خواهش می کنم .. بیا جلو تر احترام جون . این قدر از من فاصله نگیر  شریف همه این حرفا رو روحساب خاصی نمی زدآخه می خواست یه حرفی واسه گفتن داشته باشه و این جوری نشون بده که چقدر احترام رو دوست داره . عجب اراده ای داشتند دو تایی شون . شریف به خاطر خستگی ناپذیر بودنش و احترام هم به خاطر تحمل و صبرش که اونم ناشی از این بود که می خواست لذت ببره و حال کنه . . حلقه کون احترام رو هم تا حدودی می دیدم . چقدر مزه می داد . اون حسابی افتاده بود توی خط . می دونستم حالا که مزه کیر رو گرفته ایمانش حسابی تحت تاثیر قرار گرفته و می تونه خیلی کارا صورت بده . چه مزه ای می داد این جور یک زن مومن رو گاییدن . هر چند دلیلی نداره که  زنای مومن جنده هم نباشن . خیلی از جنده های شهر نو اوایل انقلاب  حزب الشیطانی و شلاق زن شده بودند و به رژیم پیوسته بودند .  البته من اشرف قصد توهین به این زنا رو نداشته  نمی خوام ارزش اونا رو پایین بیارم چون زنای هرزه شرف و اصالتی دارن که این شلاق زنهای پست و بی شرم چنین شرفی نداشتند . حالا بعضی از این جنده ها از روی ناچاری جهنم رو واسه خودشون خریدند دیگه . شریف همچنان داشت کون احترامو می کرد . دیگه نمی دونستم که اونا در کجای کار قرار دارند . فقط یه وقتی به خودم اومدم که حس کردم مایع سفید رنگی از کون احترام در حال برگشتنه .. شریف توی کون این زن هم آب خالی کرده بود  . احترام باز هم کیر می خواست . اون هنوز سیر نشده بود و شریف هم تا اونجایی که این زن دوست داشت باهاش حال می کرد و بهش حال می داد . بعد از اون شروع کرد به بوسیدن تمام تن اون و بعدش هم کیرشو فرو کرد توی دهن احترام . هر کاری که دوست داشت با این زن انجام داد . حال و روز احترام رو دگرگون کرده بود . طوری که زن دیگه افتاده بود وسط تخت و دستاشو به دو طرف باز کرده بود و تند تند نفس می زد و آروم آروم ناله می کرد . شریف زن میانسال رو بغلش زده و در حالی که روش دراز کشیده بود یک بار دیگه کیرشو توی کس احترام فرو کرد .. -تو دیگه کی هستی احترام جون . زن ندیدم مث تو حشری و فعال و جوندار باشه . اگه بگم حال کردن و حال دادن به این میگن که من و تو با هم انجامش دادیم شاید باورت نشه ولی می تونی از اونایی که حال نمی کنن و نمی تونن لذت ببرن بپرسی .. -پسر چی داری میگی .. از اونایی که حال کردن رو خوب وارد نیستن باید بپرسی یا این که باید میدونی رو واسه اونا خلوت کنی .. شریف ساکت موند . حس کرد که حق با احترامه . حالا کار به جایی رسیده بود که شریف از احترام پرسید که موافقه که برای امشب تموم کنن ؟/؟ چون هر لجظه ممکنه ایمان از راه برسه -ببینم شریف خان به همین زودیها از گاییدن من خسته شدی ؟/؟ -امکان نداره . من وظیفه امو به خوبی انجام میدم .. منظورم این بود که رسوایی نشه .. احترام که کیر خوردن و گاییده شدن و ارگاسم نشونش داده بود که زندگی فراتر از این حرفاست که بخواد با گیر دادن چند نفر به درجات اعلا برسه  درک کرد که شریف چی میگه .  به هر نون و ماستی بود اون شب شریف رفت به محل خواب خودش و احترام  تنها در اتاق خودش بود . من باید یه کاری می کردم که دیگه شک بر انگیز نشه و این جوری بتونم کارمو پیش ببرم  . خلاصه قبل از این که وضعیت عادی بشه  احترام ازم خواست که اگه امکان داره شبو پیش اون باشم و دلش می خواد که با من درددل کنه و ایمانو هم بفرسته به اتاقی دیگه بخوابه . .... ادامه دارد ... نویسنده .... ایرانی  

0 نظرات:

 

ابزار وبمستر