ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

خانواده خوش خیال 79

فیروزه استرس عجیبی پیدا کرده بود . قلبش به شدت می تپید . اون پسر کمی قد بلند تر از سهیل و عرفانی بود که در این چند روزه با هاش سکس کرده بودند . خیلی هم خوش تیپ بود . خیلی دلش می خواست که بتونه با هاش باشه .. ولی در این محیط واقعا خجالت می کشید .. هم از خودش .. هم از امیر و هم از زنای این جا غیر از سحر .. انگار با سحر احساس راحتی می کرد . و تا حدودی هم با سپیده .
 سحر :برو داخل .. برو ببینم چیکار می کنی .. منم امیر رو این دور و برا نگه می دارم . این منیژه رو هم به جوری سرشو گرم می کنیم که این قدر گیر نده . دختره خیلی کنه شده . ول کن هم نیست . دست از سر کچل ما هم ور نمی داره ..
فیروزه به همون نسبتی که ضربان قلبش شدت یافته بود یه پرشها و لرزشهای خفیفی رو هم در قسمت بالای کس و نقطه هوس بدنش حس می کرد  .. دوست داشت با دستمال لاپاشو خشک کنه ..
فیروزه : سحر جون دستمال داری ؟
 سحر : تو که هنوز هیچی نشده خیس کردی .. چرا این قدر ناز داری .
 فیروزه : تو از کجا می دونستی که من واسه چی  می خوام ..
سحر : آخه همچین حالتی واسه منم اتفاق افتاده بود . ترجیح میدم از اون استفاده نکنی . این طوری بهتره . می دونی چرا ؟ واسه این که اگه دست پسره برسه به اون جا یه حس خوبی بهش دست میده . یه وقتی فکر نکن که مثلا خودشو بگیره چون فرصت این کارا رو نداره . فیروزه جون بر خودت مسلط باش . تو که با پسرت حال کردی دیگه نباید این قدر نگران باشی ... من این طرفم مراقبم که امیر دور نشه ..
امیر هم منتظر بود ببینه که سلنا چه عکس العملی نشون میده ... سارا و ساناز هم یه جورایی توجهشو جلب کرده بودند . ستاره و سوسن 65 ساله هم که دست بردار نبوده و مدام با تیکه پرونی سعی داشتن یه جوری جلب توجه کنن .. فیروزه رفت توی اتاق پروو . یه شورت به پا کردن دیگه این قدر مقدمه چینی نداشت ولی این خانوما بازیشون گرفته بود .. مانتوشو آویزون کرد . یه نگاهی به سینه هاش انداخت . اون یه شورتی رو انتخاب کرده بود که  خیلی فانتزی و نازک بود و قسمت پوشش کسش اون قدر کم عرض بود که دو طرف کسشو به خوبی نشون می داد و در قسمت بالا هم فقط یه خط نازکی روی باسنشو پوشش می داد . یه نگاهی به هیکلش انداخت و سینه ها و باسنشو وارسی کرد ... حالت شورت سحر طوری بودکه  وسط  روی کسش و قسمت شکاف خیلی کم عرض  بود ولی در این جا کناره های کس و قسمت زیادی از اون زده بود بیرون ..  قلبش به شدت می تپید . این چه بازی بود که سحر راه انداخته بود ... تازه از اون انتظار داشت که به این پسره حال هم بده و اگه می تونه یه دستی هم به کیرش بکشه .
 سحر : فیروزه جون ..امیر خان منتظره ها . جای دیگه ای هم کار داره . خانومای دیگه هم هستن ..
 فیروزه : بیاد ..
فیروزه حس کرد که درسته که پشت کردن به امیر ممکنه بی ادبی باشه ولی در حالتی قرار داره که اون اصلا حواسش به این چیزا نخواهد بود .. از طرفی اون قسمت پشت بدنش رو یکدست تر و خوشگل تر حس می کرد و هوس انگیز تر . همون چیزی که ممکنه یک جوون رو به هیجان بیاره ...   با این حرفایی که خانوما می زدند امیر همون بیرون کیرش شق کرده بود .. بر شیطون لعنت .. اگه حریف همه بشم حریف این منیژه نمیشم . این چه کاری بود که توی دامن من انداختی پدر جان ! تو که اخلاق منو می دونستی . نمی دونستی ؟ حالا من باید چیکار کنم ؟ وارد اتاقک شد ..نتونست جلوی باز شدن دهنشو بگیره .. مات و مبهوت به  پشت بدن فیروزه نگاه می کرد .. دهنش وا مونده بود و نمی تونست حرفی بزنه .. یه خورده خودشو کنار کشید و صورت و چشا و قسمتی از جلو بدن فیروزه رو توی آینه دید .. ..  زن یواش یواش بر خود مسلط شد . به خصوص این که می دید تونسته دل اون پسر رو ببره و تا حدود زیادی روش اثر بذاره . حالا می تونست با اعتماد به نفس بیشتری اونو داغش کنه .. با این حال سر در نمی آورد که چرا این زنا باید این قدر اهل حال کردن این چنینی و شوخی و تفریح باشن .. دیگه وقتی  کار و کاسبی نداشته همه چیزشون فراهم باشه همینه دیگه . فیروزه نمی دونست چیکار کنه .. زن  دستشو گذاشته پشت سرش موهاشو از همون پشت داد بالا ..
فیروزه : چطوره ؟ خوبه ؟
 امیر : از کدومش حرف می زنی .. از شورت ؟ یا از زیر شورت .. از سینه ها ؟ یا از شونه ها ؟ یا از اون موهای قشنگی که دادیش بالا ..
امیر دستشو گذاشت رو دست فیروزه و گفت اگه میشه موها رو دوباره پخشش کن رو کمر و پشتت .. خیلی ناز ترت می کنه ..
 فیروزه حس کرد که از حشر زیاد داره از حال میره .. دستشواز کناره های پاش رسوند به شلوار امیر .. پسر پیشدستی کرده کیرشو در آورده بود .. دیگه زده بود به سیم آخر ... ادامه دارد ...نویسنده ... ایرانی 

3 نظرات:

دلفین گفت...

داداش عالی عالی عالی بود دمت گرم خیلی باحال شده

دلفین گفت...

داداش عالی عالی عالی بود دمت گرم خیلی باحال شده

ایرانی گفت...

ممنون داداش دلفین گلم .. دستت درد نکنه .. خوش باشی .. ایرانی

 

ابزار وبمستر