ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

ضربدری همون جمعه 1

پری وپروا خواهران دو قلویی بوده که دیوونه وار عاشق هم بودن . دو تایی شون شباهت فوق العاده ای به هم داشتن . طرز لباس پوشیدن و آرایش و .. مدل موها و طرز آرایششون هم در موارد زیادی شبیه به هم بود . اونا حتی در دانشگاه هم هم رشته بودند . اونا با دو تا برادر از دواج کردند به نامهای سعید و حمید . سعید که یک سال از حمید بزرگ تر بود با پری از دواج کرد و حمید هم با پروا . و اتفاقا دو تا زوج در یک طبقه از یه واحد مسکونی و روبروی هم زندگی می کردند .. برادرا هم با هم یه سوپری بزرگ رو اداره می کردند و کلا طوری بود که بیشتر وقتا رو با هم بودند . پری و پروا  هم وقتی که کارای خونه رو می رسیدند بعدش با هم می نشستن و می رفتن  به سایتای سکسی ودیدن  تصاویر وخوندن  داستانهایی  که از سکس محارم و نزدیکان می گفت .. خوندن این داستانها و تصور سکس فامیلی در آغاز واسشون سخت بود .. ولی خوندن داستانهای سکس ضربدری یواش یواش و به مرور زمان دو تایی شونو به این فکر فرو برد که یه جورایی همین کارو در مورد خودشون پیاده کنن . از اون جایی که دو تا خواهر عاشق هم بودند و به هم حسادت نمی کردند و با عشق هم از دواج نکرده بودند یه جورایی می تونستن مسئله رو حلش کنن  که هر کدوم بره و با اون شوهر باشه ..
پری : به نظرت حمید و سعید قبول می کنن ؟
پروا : من که این طور فکر نمی کنم . مردای ایرونی فکر کنم کلا با این سیستم مخالفن . حرفشو زیاد می شنویم . ولی کلا  فکر  نکنم پیاده شه
 پری : من یه فکری دارم پروا ...
پروا : چیه می خوای لباسای تحریک آمیز تنمون کنیم ؟
پری : نه بابا ... این کار یه خورده طول داره و دنگ و فنگ .. تازه اکثرا باید به پیشونی ما نگاه کنن .. صدامونم که شبیه به صدای همه .. میگم من یه نقشه ای دارم . .. فقط خودت رو ببین . می تونی با شوهرم باشی ؟
 پروا : تو چی . تو بعدا گیر نمیدی و نمیگی که در حق خواهرم نامردی کردم ؟
 پری : دیوونه من که خودم دارم این پیشنهاد رو به تو میدم . ببین عزیزم اونا عاشق شرابن .. تا یه حدی اونا رو مستشون می کنیم صدای ما هم که کاملا شبیه به همه ...
خلاصه پری یه مطالبی رو واسه پروا بیان کرد و اون دیگه حسابی خنده اش گرفت و گفت خیلی هیجان انگیزه پری . ولی می دونم که مو لای درزش نمیره . اون شب دو تایی شون موهاشونو کوتاه کرده و در یه حالت چتری قرار دادند . و اونو تا جلو پیشونی آوردند . البته شوهرا می تونستن زناشونو حس کنن .. اما پری و پروا یه لباس قرمز یکسره و از رو سمت پایین چاک دار تنشون کردند . دو تا خواهر هم قد و هم هیکل ... مردا حسابی مست کرده بودند .. شایدم نیازی به مست کردن نبود ولی کار از محکم کاری عیب نمی کرد .. دو تا خواهر انگشترای دستشونو هم با هم عوض کردند .. در کنار شوهراشون مثلا خواستند برای اولین بار مشروب بخورند .. ولی بدون این که اونا متوجه باشن شرابشونو توی گلدون بغلی خالی  کردند ..  مردا با این که مست هم بودند ولی دیگه  بازم هوشیاری کمی داشتند . .. هر کدوم از زنا در آغاز کار کمی سختشون بود اما هیجان زده بودند . حمید و سعید هم مثل اون خواهرای دو قلو شباهت زیادی به هم داشتند و یک سال بزرگتر بودن سعید زیاد مشخص نبود . سعید کمی ورزیده تر نشون می داد . چهار تایی شون بودن خونه سعید و پری ..  پروا سعیدو به سمت کاناپه برد .. و حمید و پری هم رفته بودن روی تخت .. دو تا خواهر سه سوته لخت شده شوهر خواهر خودشونو  هم بر هنه کرده بودند .. حمید : پروا  جون سرم گیج میره .. بذاریم واسه صبح ..
پری در حالی که از این اشتباه دامادش خنده اش گرفته بود گفت
- چیه مرد تا بوق سگ نشستی با با جناقت عرق می خوری خیالت نیست حالا که به ما رسیدی غرغرت شروع شد ؟ .. پری هیجان زیادی داشت . با کیر دامادش بازی کرد .. به این فکر می کرد که خواهرش هم در همین لحظات داره  همین کارو با شوهرش انجام میده . یه نگاهی به کیر دامادش حمید انداخت . دستشو گذاشت زیر بیضه هاش .. تقریبا کیرای دو تا برادر مثل قد و قامت خودشون یک اندازه بود هر چند سعید کمی ورزیده تر نشون می داد .  پری حالا جز به سکس و هماغوشی با دامادش به چیز دیگه ای فکر نمی کرد . با التهاب و هیجان خودشو به آغوش حمید مست سپرده بود .  با سینه هاش بازی می کرد .. یه دستشو گذاشته بود روی کسش و دست دیگه شو هم گذاشته بود روی کیر حمید . و در اون سمت هم روی کاناپه ..پروا و دامادش سعید مشغول بودن ... پروا در اتاق خوابو به آرومی باز کرد تا در فرصت متناسب بشه اون داخلو دید . پری رفته بود روی کیر حمید .. انگاری دلش می خواست از سینه در بیاد .. پروا از اون دور به خوبی شاهد صحنه بود . اونم پا های سعید رو به دو سمت باز کرد و بدون کمترین تردیدی رو کیر سعید نشست . حس کرد که بدن سعید تکیه گاه بهتریه .. با این حال دستشو از زیر رسوند به کیرسعید و اونو با کسش تنظیم کرد .. ... ادامه دارد ... نویسنده .. ایرانی 

0 نظرات:

 

ابزار وبمستر