ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

زن نامرئی 21

ببین عزیزم دوربینو یه جوری تنظیمش کن و یه جای امن بذار و یه خورده بیا طرف من .. دست و بالش می لرزید . فکر نمی کرد که یک بهشتی اونو مرهون لطفش قرار داده باشه .. -ببینم این طرفا یه جایی نیست که راحت باشیم ؟/؟  تنم از بس رو زمین قرار گرفته درد گرفته .. درحالی که تته پته می کرد و از خوشحالی نمی دونست چی بگه گفت چرا من تو اتاق خودم یه تخت دارم . پس از ردیف کردن دوربین و قرار دادنش در جای مخصوص بهش گفتم که برو اتاقو آماده کن من یه کاری دارم بر می کردم . سراغ دستشویی رو گرفتم . -ببخشید حوریا ادرارهم می کنند ؟/؟ -اگه پاشون به زمین یعنی کره زمین برسه آره ؟/؟ اون که رفت من یه فکری به ذهنم رسید . اصلا فیلم چرا دست این باشه .. بهترین کار اینه که خودم دور بینو بردارم و ببرم . برای اولین بار یه تکنیکی رو آزمایش کردم و وقتی دیدم که حدسم درسته از خوشحالی نمی دونستم چیکار کنم . دوربینو گرفتم دستم خودمو غیب کردم و بعد  اونو بردم قرار دادم یه جایی که زیر دست و پای این جمعیت نباشه  که به طور خودکار فیلم بگیره . دوربین نامرئی بود . خودمو که ازش جداکردم و مرئی شدم دوربین به همون صورت مخفی بود . وای چقدر باحال . پس باید وسیله ها همونجوری که تودست من و همراه با من غیبشون می زنه باید تو دست خودم باشن که دوباره مرئی بشن .  بعد از گاییده شدن توسط آبدارچی خوش تیپ و خوش بدن می تونستم برگردم و با خودم ببرمش . یه فیلم باحالی می شد  . خیلی جالب درمیومد . چه عشقی می تونستم با این فیلم بکنم .. ولی اگه یه زمانی با همین قیافه می خواستم بیام و یه جورایی از این عوضی ها امتیاز بگیرم حتما منو می شناختند ولی اگه کار به اونجا می کشید واسه اونجاشم یه فکری کرده بودم و می دونستم که این کوس خلا رو می تونم با حرفام فریب بدم .. اوخ چه افکاری .. نادیا شیطون .. نادیا شیطون دست شیطونو هم از پشت بستی . چقدر هیجان زده بودم . همین هوس منو اونقدر زیاد کرد که وقتی تیمور آبدارچی رو دیدم که رو تخت دراز کشیده و پاهاشو به دوطرف باز کرده منم پاهامو قالب پاهاش باز کرده و رو کیرش نشستم . بیچاره نمی دونست که فیلمش نصیب من میشه . تازه داشتم در حقش لطف می کردم . اگه گند کاری می کرد و خودشو رسوا ممکن بود به خاطر فیلم بزنن بکشنش ولی نادیا ساربون بلد بود شترو کجا بخوابونه .. تخت تیمور همچین نقلی و جمع و جور بود که اون نمی تونست کیرشو مثل موشک زمین به هوا به کوسم بکوبونه . در عوض من از هوا به زمین کار می کردم . کونمو دور کیرش می گردوندم و فشار حلقه بالای کوس رو کیرش طوری لذت منو زیاد می کرد که هر لحظه فکر می کردم دارم ارگاسم میشم . تیمور گردنشو کج کرده بود و منم سینه هامو  به دهنش چسبونده بودم و اون نوک هر کدومو به نوبت میذاشت دهنش و واسم میک می زد . -تیمور تیمور جووووووون .. -جون حوری بخورم همین جوری ؟/؟ -آرررررره بخوررررشششششش بخوررررشششششش .. کیر تیمورو داشتم از جا در می آوردم و تاب و تحملو ازش گرفته بودم . با این حرکات انفجاری خودم دیگه نمی دونستم دارم چیکار می کنم . حس کردم که نزدیکه ار گاسم شم ولی در همین حین حس کردم که آب کیر تیمور داره تو کوسم خالی میشه . -حوری جون داره می ریزه .. -دندونا رواز هوس رو هم فشار می داده و می گفتم بذار بریزه تا مال من نریزه کیرتو ول نمی کنم و ولش نکردم تا آب منم اومده بود . نمی دونم فشارو من آورده بودم اون چرا از حال رفته بود . بیچاره کوس ندیده . واقعا ثواب کرده بودم . واسش واجب بود . .ظاهرا زن هم نداشت . رفتم اونو بوسیدم و بهش گفتم تو این حوری رو راضی کردی من که برگشتم اون طرف سفارش تو رو به صد تا همجنس خودم می کنم .. فعلا رو همین تخت استراحت کن تکون نخور تا من بر گردم . بیچاره طوری حرف شنوی داشت که اگه می گفتم برو بیفت تو چاه می رفت . به محض خروج رفتم لباسامو پوشیدم و خودمو غیب کرده و دوربینو بر داشتم . به اندازه کافی فیلم ردیف شده بود البته فیلمشو در آورده و دوربین رو یه گوشه ای زیریکی از میز ها مخفی کردم .  مجبور شدم یه حرکت مرئی نامرئی انجام بدم که در این فاصله دوربین دوباره آشکار شه .. یه پنج دقیقه ای هم به خودم استراحت دادم تا ببینم این برادرا خواهرا چه جوری به هم حال می دن . جالب اینجا بود که در حال سکس هم این الفاظ برادر خواهر رو ول نمی کردند -خواهر عجب کوسی داری . بیایه خورده چاک کونتو باز کنم تا کیرم وقتی داره میره داخل و میاد بیرون با یه تماس بیشتری حال کنه -اوووووففففف برادر هر چی صلاح میدونی همونو بکن . بکن بکن .. همه شون لخت لخت شده بودند و افتاده بودن به جون هم . دیگه آخوند و غیر آخوند معلوم نبود . یه خورده از سر رو ریش بعضی ها می شد فهمید . بیشتر آخوندا کچل بودند با ریش هایی پر پشت . یکی از اونایی که می دونستم آخونده و پیر مرده کیرش بلند نمی شد . از در و دیوار کمک می خواست روحیه اش ضعیف شده بود . دست به دامن چند تا زن شد . رفت طرف یکی از این زنان که یه کیر رفته بودتو کوسش و یکی تو کونش و با خواهش و التماس ازش خواست که کیرشو ساک بزنه .. -برو بابا دلت خوشه این همه کیر جوندار اینجا هست من بیام کیر تو رو ساک بزنم ؟/؟ -خواهر حالا ما رو پشم کوستم حساب نمی کنی ؟/؟ -هه .. هه ..هه.. برادر کوس ما تمیزه و تمیزه پشم نداره .. آخوند پیر دستشو گذاشت رو کیرش وبا کیر شل شغالی خودش جلق می زد و یه خورده سرشو خم کرده نوک سینه های اون زنه رو می مکید . یه قسمت دیگه هفت هشت تا مرد افتاده بودند رو یه زن خوشگل و دونه دونه پس از این که زنه رو در کل به ارگاسم رسوندندتوی کوس و کون و سر و صورت و رو سینه های اون زنه خیس کرده و از اون خانومه یه سپبد برفی درست کردند .... ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 

4 نظرات:

ناشناس گفت...

ایرانی ممنون داداشی.فردین

ایرانی گفت...

منم ازت متشکرم داداش فردین گل و نازنینم ! شادکام باشی ..ایرانی

دلفین گفت...

داداشی این یه تیکه باحال بود هفت هشتا مرد افتاده بودن رو یه زن عالی بود در کل داستان عالی پیش میره

ایرانی گفت...

ممنون دلفین عزیزم ..البته صحنه مجلس آخراشه و نادیا میره منزل و ..این نامرئی شدن می تونه کلی سوژه به دنبال داشته باشه ..ایرانی

 

ابزار وبمستر