ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

هرجایی 11


رفتم تواتاق خودم نشستم . دیگه جای اشک و لبخند نبود .. چشامو به حموم دوختم . امیر و مادرش با شورت از حموم اومدن بیرون . به دیدنم کمی یکه خوردن . -سلا م شقایق جون . دخترم ! امیر اومده بود حموم پشتمو لیف و کیسه بکشه . -چرا! متوجه شدم . یه ساعت پیش هم تو اتاق داشت شمارو شیاف می کرد من از یه گوشه ای همه چی رو می دیدم -پس دیگه همه چی رو فهمیدی . راستش دیگه مخفی کاری فایده ای نداره . امروز مهمونا ت اومدن ؟/؟ خوب تونستی ازشون پذیرایی کنی ؟/؟ باید خیلی خوش اخلاق باشی که خوب مشتری جلب کنی . تا گوشتت خریدار داره باید تلاشتو بکنی . امیر لالمونی گرفته بود و یه خورده هم که شده خجالت سرش می شد ولی این بتول جنده , رو که نبود سنگ پای قزوین بود . یواش یواش داشتم خیلی چیزارو می فهمیدم . دیگه بین ما رابطه بزرگی کوچیکی مفهومی نداشت . همه چی رو فقط پول تعیین می کرد .. می دونستم که به این سادگی دست از سرم بر نمی دارن . من باید جوونی و خوشبختی خودمو تباه می کردم و یه چیزی کاسب می شدم و حداقل نصف این مبلغو به اونا می دادم . در حالی که پول اجاره یه اتاق به اندازه یکی دو وعده جندگی هم نمی شد . باید عقده هامو خالی می کردم -پست فطرتا شما از انسانیت هم بویی بردین ؟/؟ آدمایی که همه چیزو تو پول می بینن . رحم و مروت تو وجودتون نیست . به یه بچه یتیم هم رحم نکردین .. مگه چند روزه که من بابا ننه امو از دست دادم . من که از شما چیزی نخواسته بودم . پس چرا بهم گفتین که من عروس شما م . چرا فریبم دادین .. امیر ! من از تو انتظار نداشتم . تو دیگه چرا . زندگی یعنی پول ؟/؟ یعنی فریب ؟/؟ که آدماش مث یه کالا از این دست به اون دست بشن ؟/؟ شماها به چی اعتقاد دارین ؟/؟ امیر واسه چی گولم زدی ؟/؟ من که از اولش دوستت نداشتم . وقتی که ناامید از همه جا دیدم کسی رو ندارم گفتم باشه عیبی نداره تو تکیه گاهم باش .. خودمو تقدیمت کردم .. نمی دونستم که از تو هم باید پول بگیرم . ببین دیگه حتی گریه هم نمی کنم . چون میدونم خدا می خواد من این طور عذاب بکشم . شاید این خواست اونه که من این طور در مانده باشم . بتول آشغال شروع کرد به حرف زدن . -این قدر منت نذار . برو خدا رو شکر کن که یه جنده دربستی . واسه خودت اتاق اختصاصی داری . خیلی دلم می خواد ببرمت یه شهر نو رو نشونت بدم . اونجا دوست و آشنا زیاد دارم . هنوز خیلی از دوستای قدیمم اونجا مشغولن . فقط دوست دارم بیای هیکل منو با اونا یعنی با همسن هام مقایسه کنی . دوست داری بری شهر نو ؟/؟ اینجا کوس و کونت تا چند سال واست سکه جمع می کنه ولی تو قلعه که رفتی همون سال اول لاشی میشی . اونجا واسه نوبرایی مث تو سر دست میشکنن . تازه ما این جا هواتو داریم . نصف پولو میدیم به تو . اونجا نون خور زیادن . این کوس بدبخت باید جور چند نفرو بکشه ؟/؟ می خوای بری جایی باید دم خیلی هارو ببینی . جنده های لاشی شده قدیمی یه خورده راحت ترن ولی خوشگلاش وای وای اگه یه موقع بخوان فرار کنن و گیر بیفتن  دیگه خدا بیامرزتشون . پس قدر مارو بدون .. وقتی داشت این حرفارو می زد دوست داشتم با دستای خودم خفه اش کنم . دیگه از در و دیوار خونه بوی تعفن و لجنو احساس می کردم .. می خواستم بمیرم ولی از مرگ می ترسیدم . می خواستم فرار کنم ولی نمی دونستم کجا برم .. خیلی تنها بودم . روحم تنها بود . جسمم تنها و دلم تنها . حتی خدا هم با من نبود . خدایا من مگه چیکار کردم . من که یادمه از بچگی عبادتم تر ک نمی شد . حتی اون موقع که پریود هم نمی شدم و بالغ نبودم نماز صبحم ترک نمی شد . روسری سرم میذاشتم . بعدشم که معلوم بود . خدایا منو این جوری حفظ کردی ؟/؟ من چقدر تنهام . خدایا تو که نمی خواستی با من باشی واسه چی پدر و مادر منو ازم گرفتی . نمیدونم کی خوابم برد . ولی هر یکساعتشو ده دفعه بیدار می شدم . یه بار باتماس دستهایی که روی سرم بود و موهامو نوازش می کرد از خواب پریدم . -برو گمشو امیر چیه کیرت بلند شده ؟/؟ دیگه فرهنگ کلامی منم داشت مثل اونا می شد . برو گمشو . اگه پول داری بیا جلو آشغال . تازه بابت دفعه قبلتم بدهکاری .. برو گمشو این ورا پیدات نشه . کثافت بی غیرت برو بیرون . گورشو گم کرد و لی اشکهای چشام دوباره پیداشون شد . حتی موقع خواب هم امون ندارم . یعنی از فردا باید تو همین خراب شده بشینم و منتظر مشتری باشم ؟/؟ من این دوتای امروزو نتونستم تحمل کنم . خدایا دیگه تو صحرای محشر نباس جلومو بگیری و بگی که من گناهکارم . میگی اگه من برم خودمو بکشم میرم جهنم . پس خودکشی هم هیچی . به کی بگم بهم کار بده ؟/؟ برم وسط کوچه داد بزنم و بگم ملت اگه رختشور می خواهین من هستم اگه یکی رو می خواهین که خونه تونو جارو بکشه و بیست تومن بدین دستش من هستم . حاضرم شرافتمندانه کار کنم ولی حاضر نیستم هرزه بشم و ده برابرش در آمد داشته باشم . ولی کجا برم . توی این کوچه ها ؟/؟ میون این مردم ؟/؟تو هر گوشه ای یه معتادی افتاده و هر صدمتر یه جنده دور می زنه و تو خیلی از خونه ها هم هرزه ها دارن کاسبی می کنن و اونا دیگه باید یه سری مشتریای تقریبا ثابت داشته باشن . نمیدونم شبو چه جوری خوابیدم تا این که صبح با صدای در اتاق از خواب بیدار شدم . دیدم بتول خانوم خیلی مهربون شده تو یه سینی واسم چایی ریخته و نون و پنیری آماده کرده و گفته دخترم صبحانه اتو بخور می خواهیم بریم یه دوری بزنیم و قلعه یا شهر نو رو بهت نشون بدم ببینی تا قدر اینجارو بدونی و متوجه شی که داری تو بهشت زندگی می کنی ... ادامه دارد .. نویسنده ... ایرانی 

4 نظرات:

ایرانی گفت...

واما اگه اهل ذوق و هنر و در کنار سکس طرفدار مسائل اجتماعی و واقعیات روز باشید این داستان را از نظر ماندگاری و تازگی و کوبندگی بر سایر داستانهای فعلی ترجیح خواهید داد . هرچند مثل زن نامرئی و فقط یک مرد و هرکی به هرکی و... تخیلی قوی ندارد ولی آینه ای از واقعیات و درد های اجتماعی جامعه ایست که با وجود این که از نظر منابع جزو هفت هشت کشور ثروتمند دنیاست ولی طوری رفتار می شود که تا مدتی دیگر از آخر و ته که بشمریم جزو هفت هشت کشور ثروتمند جهان می گردیم .شاد و خندان و تندرست باشید ..ایرانی

دلفین گفت...

داداشی من که دارم دنبال می کنم اگه اونروز هم پیغام ندادم ندیدم داستانو ولی دادشی اداومه بده

ایرانی گفت...

حتما دلفین محبوبم .برقرار باشی ..ایرانی

ایرانی گفت...

حتما دلفین محبوبم . برقرار باشی ..ایرانی

 

ابزار وبمستر