ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

یک عروس و هزار داماد 16

واییییییی مانی .. ببینم این زبونه یا فندکه .. -فعلا که با گاز کوست روشن میشه .. -پسرا معطل چی هستین از مانی آتیشپاره یاد بگیرین حالا یه خانوم خوشگل بهتون تعارف می کنه این قدر مثل خجالتی ها یه گوشه کز نکنین دیگه . جون خودتون خیلی محجوب وخجالتی هستین . من که تو جریان قضیه شما هستم . این قدر واسه من ناز نکنین . دلم می خواست سه تایی شون یک زمان بهم حال می دادن . هوس من در اون لحظه گل کرده بود . سه تا دانشجو یکی از یکی باحال تر . جسارت مانی شرم جابر و اعتدال بهمن هر سه رو دوست داشتم و می تونستم با هر کدوم از اونا یه حال مخصوص بکنم و تر کیب سه تایی که نور علی نور می شد . سر مانی رو گرفته به کوسم فشارش دادم و از اون طرف بهمن هم شلوارشو کشید پایین و کیرشو گذاشت تو دهنم . چقدر لذت می بردم از ساک زدن کیر بهمن .. جابر هم اومد جلوتر دستمو گذاشتم رو صورتش و نوازشش کردم تا یه خورده اون حالت حیاش از بین بره سرشو به طرف سینه هام نزدیک کرده تا اون دو تا رفیق همیشگی اون سینه های پر هوس منو بی نصیب نذاره . اونم شروع کرد به مکیدن سینه هام . اون دو تایی که داشتن منو می لیسیدند طوری بی حسم کردند گه کیر بهمن تو دهنم ثابت موند و هر چند لحظه در میون واسه این که حوصله شو سر نبرم و دلخورش نکنم یه میکی بهش می زدم . البته از ساک زدن بدم نمیومد و لذت هم می بردم ولب مانی و جابر سست سستم کرده بودند . -بچه ها بغلم کنین منو آروم ببرین اتاق خواب طوری که بهم فشار نیاد به همین صورت بذارین رو تخت .. سه تایی شون مثل غلامان حلقه به گوش اطاعت امر کرده و منو بردند رو تختم . پس از این که چند دقیقه ای رو به همون صورت مشغول بودند دیگه بد جوری هوس کیر کرده بودم . اولش خواستم یه مزه ای از همه بگیرم . نمی شد گفت کیر کدوم بهتره و درشت تره .. مهم این بود که کدومشون می تونن با قدرت وتوان و شور و حال بیشتری بهم حال بدن . اول مانی کیرشو تو کوسم فرو کرد -آخخخخخخ پسر پسر .. زبونت که آتیشم زده بود و این کیرت هم که دیگه داره خاکسترم می کنه بکن بکن .. اوووووفففف ولم نکن . بچه ها شما بیکار نشینین .. جابر و بهمن چهار دستی روی بدن منو از سر تا نوک پا می مالیدند --اگه بدونین چقدر خوشم میاد و لذت می برم .. فدای دستتون قربون کیرت مانی . -مانی جا عوض کن .. نذار بقیه کیر ها خاک بخوره و زنگ بزنه .... مانی کیرشو کشید بیرون و بهمن اومد جاش قرار گرفت -شکوه جون من نمی ذارم کیرم زنگ بخوره -پس اونو با فشار بکش رو کوسم . حال بده و حال کن . جابر شونه هامو داشت و مانی هم سینه های منو می مکید و من تکون بخور نبودم و بهمن هم که با فشار کیرشو می فرستاد تا ته کوسم و وقتی که اونو بیرون می کشید و بیشتر قالبشو مینداخت تو ی دید یه حالی بهم دست می داد که دوست داشتم هر سه تا کیر در آن واحد بره تو کوسم . -جابر تو بیا بیا نترس .. یه دستی به کیرش زده و گفتم خوبه . قبراق و سر حال و چاق وچله هست . کیر باحالیه . خوب می تونه حریف کوسم شه . جابر وقتی می خواست کیرشو فرو کنه تو کوسم بهم نگاه نمی کرد صورتش یه خورده داغ کرده بود و انگار یه شرم خاصی داشت . -پسر تو باید به من حال بدی . از چی خجالت می کشی تو چشام نگاه کن . ما امشب داریم با هم عشق می کنیم حال می کنیم صفاییه . جابر !بهمن ! این جوری هوای دوستتونو دارین ؟/؟ این چه وضعشه . یه خورده این دور و برو خلوت کنین ببینم دنیا دست دیگه .. کیر به این خوبی داری جابر داری از من دریغش می کنی ؟/؟ با این حرفا می خواستم اعتماد به نفسشو زیاد کنم . البته خوش تیپ و سر حال و با یه کیر قابل قبول بود . اونو بغلش کرده و فقط بهش گفتم که رو من فشار نیاره . کاملا رو من قرار گرفت . -عزیزم تو چشام نگاه کن . نگاه کن که منم مثل تو هوس دارم از اون زیر دستمو گذاشتم رو کوسم و یه ناخنکی به کیرش زدم و گفتم ببین هر دو تاشون نیاز دارن یکیش مال زنه و یکیش هم مال مرد . هر دوی ما انسانیم . تو چشام نگاه کن ..بذار من تو چشات نگاه کنم .. فقط هوس می بینم و این که کوس منو می خوای و می خوای که با من حال کنی ومنم دوست دارم امشب واسه اولین بار تو منو ارگاسمم کنی .چون می دونم که می تونی . تو چشای هم نگاه کردیم . متوجه شده بودم که حرفای من درش اثر کرده و دیگه اون بیحالی قبلو نداره . چقدر خوب می گایید . چقدر سرعتش خوب بود . هم تند گاییدنش و هم نرم کردنش خوب بود . می دونست کجا گازو زیاد کنه و کجا کم و کجا دنده عوض کنه .. دستمو گذاشتم رو کمرش و نوازشش می کردم بعد از اون دستامو لای موهاش فرو برده و طوری نوازشش کردم که با این که حس کردم داره خوابش می بره ولی دست از فعالیت بر نداشت .  -اووووخخخخخخ دوستت دارم عزیز .. ادامه بده . خیلی باحالی . دمت گرم پسر . تو دیگه آخرشی . اون دو نفربیکار مونده بودند . چون پشت من رو تخت قرار گرفته بود و کل بدن جابر هم رو من قرار داشت ... ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 

0 نظرات:

 

ابزار وبمستر