ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

زن نامرئی 27

بابا بابای قشنگم . این دفعه رو دیگه بجنب . نشون بده که شیری و می تونی که منو به اون چه که می خوام برسونی .. بابا بابای نازو کیر درازم . فقط تو می تونی به داد من برسی . چهره هوس آلوده اشو که رو من سوار بود می دیدم ودستامو لای موهای سرش فرو می کردم و صورت بابایی رو نازش می کردم . این چند روزه خیلی کیر خورده بودم ولی کیر بابایی حال و هوای دیگه ای داشت . وقتی که وارد کوسم می شد حس می کردم یه چیزی از وجود خودم دوباره به وجودم رسیده . احساس بیگانگی باهاش نداشتم . همون اصل وجودی خودم بود . چشامو بستم و با تمام وجود و حسم رفتم تو این لذت که زیر کیر پدر بودن بالاترین لذتها روداره . بابا من مال توام مال خودتم . کنیزتم . دخترتم . حق داری باهام هر کاری بکنی . راضیم کن . بذار زیر کیر تو آروم بگیرم .. -دختر تو داری باهام چیکار می کنی . حس می کنم دوباره دارم به سالهای اول ازدواجم بر می گردم . نادیا خوشگل من تو همون روحیه رو داری بهم میدی داری منو به زندگی امید وار می کنی -پدر چی داری میگی تو که خودت امید وار امیدوار و اهل تفریحی . منو دیگه بهونه نکن . کوس دخترتو بکن . -دوستت دارم دخترم -مگه تا حالا نداشتی -ولی حالا یه احساس صمیمیت دیگه می کنم . دستامو رو دو لبه کوسم قرار داده اونا رو به پهلوها بازترشون کرده تا از رفت و بر گشت های کیر لذت بیشتری ببرم . -پدر جونی قربون اون کیر و کوس بشم من که صمیمیتها رو زیاد می کنه کی میگه که اینا مایه خجالته .. بابا تند تر . بابای جوون من که جوون ن ترشدی . عمل کن . نادیا منتظره .. -ناصر فدای نادیا جونش شه . -خدا نکنه پدر جونم . .بابا همین جور که کوسمو می کنی به بالاش هم چنگ بنداز هوسمو زیاد می کنه . حس می کنم که دارم یه جورایی به آخر خط نزدیک میشم . شلیک کن بابا ..اون موشکت دیگه منو منفجر کرد . پدر با کف دستش بالای کوسمو به چنگ خودش در آورده بود و منم سینه هامو این طرف اون طرف می کردم و سرمو از سمتی به سمت دیگه بر گردونده و با افشون کردن موهام به ناصر جونم نشون می دادم که چقدر هوس دارم . دیگه کار داشت تموم می شد ..-بابا بیا پایین تر بیا بهت بچسبونم ولم نکن . کمکم کن .. جوووووون جوووووون دارم حال می کنم . دیگه رسیدم به آخر هوس بذار بهت بچسبم خودشو رو من سوار کرد . دیگه هیچ فاصله ای بین ما نبود . آبم داشت فضای زیر کوسمو داغ می کرد و می ریخت بیرون و تمام تنموداشت می لرزوند و لذت منم وقتی زیاد تر شد که حس کردم بابا هم داره آب کیرشو می ریزه تو کوس من . موقعی که داشت تو کوسم خالی می کرد دچار رقص کیر شده بود و کیر ناز و درازش تو کوسم داشت می رقصید . -بابا بغلم بزن . بغلم بزن گرم شی .. خودم از این حرف خودم خنده ام گرفته بود . خیس عرق شده بود و از گرما داشت می پخت . یه خورده که خنک شدیم ازش خواستم که بریم حموم و یه صفایی هم اونجا بکنیم . بیچاره دیگه نه حالی داشت و نه نوایی . من هنوز اشتها داشتم و جا داشتم که بیفته رو کوس و کونم و منو بلیسه ولی اون دیگه حس گاییدن نداشت . بااین حال دوتایی مون رفتیم زیر دوش و یه خورده که خنک شدیم من کف حموم دمرو دراز کشیدم و ازش خواستم که پشتمو با دستای خودش صابون مالی کنه واز لیف استفاده نکنه . این جوری بیشتر حال می کردم و بهم کیف می داد . بابا وقتی به کون قمبل کرده ام می رسید طوری چنگشون می گرفت و از وسط بازشون می کرد و دستشو رو لاپام می کشید که نزدیک بود از جام پاشم و بیفتم گردنش . یه لحظه که از پشت رو من خم شد کیرش به کونم اصابت کرد و دوباره اون کلفتی و تیزی اونو احساس کردم .نفسهام به شماره افتاده بود -نادیا تازه خوب به استیل پشتت دقت نکرده بودم . خیلی کار درستی دختر -هر چی باشه دختر توام بابا . هر چی دارم از تو دارم . من جات بودم تا اونجایی که می تونستم از این نعمت استفاده می کردم . حیف و میلش نمی کردم . چدر خوشگله من می دونه که اسراف حرامه . -منم نمی خوام اسراف کنم . کونمو از وسط بازشون کرد و کیرشو به سوراخ کونم فشرد .. -بابایی میخوای بذاری تو کونم ؟/؟ -نادیا دوست دارم . نمیدی به بابات ؟/؟ خیلی می چسبه .-به شرطی که بازم کوسمو بکنی -نادیا تو خسته نشدی . این قدر حشری بودی من نمی دونستم ؟/؟  لااقل به این یکی دو تا خواستگاری که واست اومده بود جواب مثبت می دادی . -بابا می شد به هر دو تا جواب داد ؟/؟ -نه همون یکیشون بس بود -اون وقت می تونستم امروز روز زیر کیر تو باشم ؟/؟ -نادیا نادیا من حریف تو و زبونت نمیشم . راست میگی اون وقت به یه همچین روزی نمی رسیدیم که من کیرمو بکنم تو کوست و حالا هم تو کونت .-مجوز گرفتی بابا ؟/؟ -دخترم بهم نه نمیگه .. از -چشات معلومه . -بابا کنیزتم کیرتو بفرست به هر جا که دلت میخواد ... ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 

0 نظرات:

 

ابزار وبمستر