ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

به دادم برس شیطان 25

منیره لذت زیادی رو در سر تا سر بدنش احساس می کرد . دستای زندگی بخش سلمان رو پوست بدنش یه لرزش خاصی رو ایجاد کرده بود . قلب زن به شدن می تپید . سلمان کوس منیره رو هم کف مالی کرده بود . وقتی هم که دستشو گذاشت رو کوس صابون مالی شده اون حس کردبا دو تا کیر افتاده به جون کوس  -سلمان جون همین جوری کوسمو بمال . بمالش -دیگه کیر نمی خوای ؟/؟ -اونم میخوام .هم دستتو می خوام هم کیرتو . یه مشت و مال دبش و جانانه اونو حالی به حالی تر از اونچه که فکرشو می کرد کرد . -سلمان دوباره دستشو رو بدن صابون مالی شده منیره می کشید و کیرشو فرو می کرد تو کوسش و درش می آورد اگه تا صبح هم به این کارش ادامه می داد منیره جیکش در نمیومد . -عزیزم عشق من ببینم چقدر دارم حال می کنم . بگو بگو با کوس من چیکار کردی . چقدر زود تو کوسم آب ریختی ولی خیلی خوشم میاد و دارم عشق می کنم .-منیره من که هنوز تو کوست چیزی نریختم -پس این چیه که تو کوسم داره حرکت می کنه ..اییییییی چرا این قدر خنگ شدم عزیزم ولم نکن خودم دارم خالی می کنم . ببین چقدر بهم کیف دادی حالیم نبود مال خودمو . سلمان کیرشو فرو می کرد تو کوس منیره و منیره هم کونشو در جهت مخالف به طرفش حرکت می داد . این بار دیگه احساس منیره اشتباه نکرده بود . اون که دو سه دقیقه قبلش ارگاسم شده بود . حرکت آب کیر سلمان رو تو کوسش به خوبی حس می کرد . -خیلی منتظر این لحظه بودم حال کردم . آخوند زیر لب داشت یه چیزایی می گفت . هر کی اونو می دید فکر می کرد این از اون ملاهای کوس ندیده ایه که داره شکر گزاری می کنه . -سلمان جون بیا برات استبرا ء بکنم . مستحبه -منیره جون تو این اصطلاحات مردونه رو از کجا می دونی -درسته که مثل شما شیخ نیستیم ولی اطلاعات دینی ما که باید زیاد باشه . استبرا حالتیه که بعد از ادرار کیررو می گیرن بین دو تا انگشت بزرگتره سمت چپ و از ته کیر تا سر کیر رو در یه حرکت مستقیم می کشن تا هر چی اون داخله خالی شه و رسوب ایجاد نشه . پس از عملیات هم یه کاری شبیه به این بکنی بد نیست . منیره کیر سلمان رو میون دستای خودش گرفت و این کارو واسش انجام داد و دهنشو هم گذاشت روبروی کیر و هر پس مونده ای که میومد بیرون می خورد . .سلمان طوری خوشش اومده بود که چند تا قطره تازه هم ریخت تو دهنش .... در هر حال دو ساعتی رو با هم خوش بودند . طوری آخونده کیف کرده بود که  از یادش رفته بود منیره رو یه روزه صیغه کرده یا یه هفته ای . هر چند براش مهم نبود و اینا همش کوس کلک بازی بود ولی واسه این که پیش منیره سوتی نداده باشه و غافلگیر نشه گفت راستی عزیزم من تو رو یه روزه صیغه کردم یا هفت روزه ؟/؟ -حاج آقا هر چی که نیتت باشه همون درسته . شک بین یک و هفت صیغه رو باطل نمی کنه و معمولا این جور مواقع دو تا عدد رو جمع می کنند و تقسیم بر دو می کنن . حداقل تا چهار روز دیگه در صیغه شمام ولی فکر کنم همون که نیت کنیم کافیه -منیره جون واقعا که شما خیلی بهتر از خانومای ما و این زنای پر مدعایی که حتی روشونو به خروس نشون نمیدن بیشتر می فهمین و جا داشت که آیت الله و مجتهد اعلم بشین . از اونایی که دارن خودشونو واسه حق و حقوق مردم می کشن و ما نباید بذاریم همچین فداکاران از جان گذشته ای از دست ما در برن . .. درهر حال اون روز سلمان رفت و به محض رفتن اون سر و کله کبری پیدا شد . -چیکار می کردی منیره جان چه خبر بود . بدهکاری داشتی ؟/؟ -من بدهکاری نداشتم این سلمان خان شما طلبکار بود انگار کوس ندیده و کوس نکرده بود . -منیره جون با من این مدلی حرف می زنی اشکالی نداره . فقط حواست باشه اگه رفتیم تو یه مجلسی و محفلی که ما دوستان خانوادگی دور هم نشستیم  تند تند از کیر و کوس و کون نگی اونا یه خورده بعضی معذورات رو رعایت می کنند . حالا من تو رو می شناسم و می دونم چقدر صاف و ساده و صادقی و بی شیله پیله هستی ولی همه که این جوری نیستن و ممکنه بر داشت بد بکنن . تو که می دونی من چقدر دوستت دارم و دلم می خواد هر طوری که شده تو رو به مجلس خونوادگی خودمون دعوت کنم . البته  مجالس ما درواقع محفل دوستان مذهبیه . ولی نه مثل اونایی که حرام می کنند و زن و مرد مختلط کنار هم قرار می گیرن نیستن . در این مجالس که هرچند وقت در میون معمولا هر 15 روز خونه یه نفر بر پا میشه زنا میرن یه اتاق و مردا یه اتاق دیگه . از هر دری صحبت میشه . بیشترش مسائل اجتماعی و راهکار هایی برای چگونگی مبارزه با مفاسد بیان میشه . من باید تو رو به این خانوما معرفی کنم وضعیتتو واسه اونا تشریح کنم و حتما دست اونا هم خیلی بازه . آدمای خوبین . البته در این باره بازم بیشتر صحبت می کنیم . .فقط یه مشکل دیگه این که این جمال و کمال میگن مامان ما درسا داره از یادمون میره . باید بریم منیره جون دوباره یه آموزش به ما بده . یه هدیه ارزون قیمت هم واست گرفتند که عشقشونو نسبت به تو خواستن نشون بدن . ولی من بهشون چی بگم بگم شوهر موقت کرده ؟/؟ از غصه دق می کنن . راستی این سلمان چقدر تو رو صیغه کرده . منیره دید بهترین موقع واسه چاخان کردنه . -کبری جون فقط به سلمان چیزی نگی ها . اون امروز به جای یه هفته  برای یه سرویس منو صیغه کرد و قراره فردا دوباره بیاد منو واسه چند روز صیغه کنه . الان آزادم می تونی بچه ها رو بیاری یه دوساعتی رو مشغول باشیم . فقط من یه دوشی بگیرم .. کبری صورت منیره رو غرق بوسه کرد .-ممنونم ممنونم . نمی خواستم بچه هام اول جوونی مرتکب گناه شن . آخه اگه گناه زیاد شه صحیفه قلب آدم سیاه میشه و عادت به گناه زشته . من جبران می کنم منیره جون . تو به فکر بچه هامی منم تا دلت بخواد واست شوهر لحظه ای جور می کنم . راستش منیره پس از حال کردن با سلمان حس کرد خوش اشتها شده دوباره بد جوری هوس کیر بچه های کبری رو کرده بود ... ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 

0 نظرات:

 

ابزار وبمستر