ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

بابا می دونم چی می خوای

من اسمم شهلاست و هنوز بیست سالم تموم نشده . یه خواهرم دارم که 14 سالشه و اسمشم شهنازه . فکرای بد نکنین  . من و خواهرم لز بین نیستیم . بابام از بچگی عاشقم بود و خیلی لوسم می کرد . وقتی که خواهرمم دنیا اومد بازم منو بیشتر دوست داشت . نمی دونم واسه چی . شایدم به خاطر این که دوست داشت یه پسر باشه .. هرچند بعدا به اونم توجه می کرد . منم  بیشتروقتا کنارش می خوابیدم و خوابم که می برد منو می بردند سر جام . هنوز یادمه تا وقتی که برم دبستان بابا جوجومومی خورد و منم خیلی خوشم میومد . مدرسه راهنمایی که رفتمبه  سینه هام  دیگه کاری نداشت بلکه بغلم می کرد و به پشتم دست می کشید . تا این که یه بعد از ظهری که اون وقت 14 سالم بود و مامان شهین و شهناز رفته بودن مهمونی من میرم کنارش و دلم میخواد کنارش دراز بکشم . هنوز اون تمایل بچگی تو سرم بود . بابا مرد خوش تیپی بود که میون زنا طرفدار زیادی داشت . دراز کشیدم و دمر افتادم رو تخت . پدر فهمید که باید منو ماساژم بده یا به کمرم دست بکشه . با این حرکات اون خوابم می گرفت . وقتی هم که خوابم می برد اون ولم می کرد . پاهام تا اول شورت لخت بود و فقط یه تاپ تنم بود . اونم بدون سوتین . بابابا این حرفا رو نداشتم . ولی اون روز نه من خوابم می برد و نه اون دست از ماساژم می کشید . حس کردم با دست مالیهای اون یه جور دیگه شدم . و هر لحظه نسبت به لحظه قبل  سنگینی بیشتری رو زیر شکم و اطراف کمرم حس می کردم . کوسم خیس شده بود . حس کردم بابا شاهین هم در یه وضعیت غیر عادی به سر می بره . دستشو از زیر شورت گذاشته بود رو کونم و بد جوری چنگشون می گرفت و بعدش رفت رو سینه هام و اونا رو هم باهاشون بازی می کرد .من روکردم و تو چشای بابا خیره شدم . بابا پاش شلوارک بود ولی کیرش درحال بیرون زدن بود . اون بهم یه نظر خاصی داشت . هم می ترسیدم و هم هیجان زده بودم . تاپ منو در آورده بود و با یه شورت روبروش قرار داشتم . دوباره به سینه هام نگاه کرد . می دونست که با دست زدن به اونا حشری میشم . توچشای هم نگاه کردیم -جوجوی دختر کوچولوم چقدر بزرگ شده . میدی بابایی بخوره ؟/؟ سرخ شده و خندیدم و سرمو به پهلو بر گردوندم . -ناز دختر با حیای خودمو می خورم . جوجوشو می خورم .خنده ام گرفته بود . مثل اون وقتا که کوچولو بودم نازم می داد .  رو سینه ام خم شد و هر کدوم از جوجوهامو به نوبت گذاشت تو دهنش و دستمو گذاشتم رو سرش و اونو به سینه ام چسبوندم . بابا رو نازش می کردم و چشامو بسته بودم . چقدر هوس داشتم . اون لحظه از این که بابا بخواد کارای دیگه ای هم باهام بکنه خیالم نبود . لذت هم می بردم . ولی جلوتر نرفت . شاید ازمن می ترسید . فقط صورت منو میون دو تا دستاش گرفت و گفت یادت هست کوچیک بودم یه کار دیگه هم می کردم ؟/؟ سرمو تکون داده و دستامو دور گردنش حلقه زدم .. -بابا اون که وقت شب به خیر گفتن بود .  لبامو بوسید و منم واسه این که این بوسه طولانی تر شه خودمو بیشتر بهش چسبوندم . دوتا لبامو با هم و لب و بالا و پایینو جداگونه میک می زد . یه بی حسی خاصی در من به وجود اومده بود . نفس نفس می زدم . آمپر هیجانم رفته بود بالا . دراون سنی که هنوز سکسی نداشتم این حرکت پدر منو به مرز جنون رسونده بود . می خواستم داد بزنم بابا کمکم کن . به دادم برس ولی روم نمی شد . بدنم سست شده سرم یه گوشه ای افتاده بود . بابا وقتی لباشو از رو لبام ور داشت شروع کرد زیر گلومو بوسیدن و از اونجا دوباره نوک سینه هامو گذاشت تو دهنش و بعد به نافم رسید . انگار اون نقشه داشت و نمی خواست که من به این زودی از چنگش در برم و خودمم دوست داشتم که یه جورایی کمک حالش در این نقشه باشم . به وسط بدن و شورتم کاری نداشت فقط از رون پا تا مچ پامو به نوبت راست و چپ غرق بوسه کرده بود .  تحمل نداشتم . دلم می خواست لختم کنه و یه چیزی رو کوسم بماله . بیش از اندازه حشری شده بودم . نمی دونم چه عاملی سبب شد که دستم خیلی آروم بره طرف شلوارک پدر . اون متوجه شد که من دارم چیکار می کنم -شهلا داری چیکار می کنی . با زار و ترس و التماس نگاش کرده گفتم میشه ببینم ؟/؟  -عزیزم تو که داری پایین می کشیش میل خودته .. وقتی شورتشو کشیدم پایین و اون کیر کلفت از شلوارکش زد بیرون یه نگاهی از حسرت بهش انداختم که نمی دونستم چی بگم .  دستمو گذاشتم دور کیرش . دوست داشتم که اون بهم حال بده . یه جوری اونو بکشه رو کوسم . دوتایی مون همو نگاه می کردیم . فکر کنم اونم به همون چیزی که من فکر می کردم فکر می کرد . شلوارک بابا رو تا زانو پایین کشیدم . هردومون خیلی آروم ناله می کردیم . بابا می خواست سرشو اون طرف کنه که من نذاشتم .  دستاشو گرفته گذاشتم رو شورتم . ازش خواستم که خودش لختم کنه . یعنی شورتمو بکشه پایین .  دستاش یه ارتعاش خاصی پیدا کرده بود . -نه شهلا نه  بر شیطون لعنت .  منم گفتم بر شیطون لعنت بابا و کیرشو گذاشتم دهنم -آخخخخخخ نکن شهلا نکن خوب نیست .  داشت همینا رو می گفت ولی دستاش رو شورتمم کار می کرد و اونم شورتمو تا زانو کشید پایین . کیرشو سفت کرده بودم . مویرگهاش داشتن می زدن بیرون . رگهای سرخ و خونی کیرش رو می شد شمرد .. اون کف دستشو گذاشته بود رو کوسم .. لال شده بودم . منتظر بودم یه جورایی به دادم برسه . یه خورده رو کوسم دست کشید و منو یه دور برگردوند و منم به طرفش قمبل کرده و اونم کونمو از دو طرف بازشون کرد و زبونشو گذاشت روکوس و سوراخ کونم و با دوتا سوراخ ور می رفت . -بابا من کیرتو می خوام . دستمو به کیرش می مالیدم تا بیشتر تحریکش کنم -دخترم عزیزم نکن .. نکن باباتو بیشتر آتیشش نزن .-دوست دارم بزنم . یه عمره داری همه جامو می خوری بابا جونم حالا ازم خجالت می کشی ؟/؟ من که می دونم تو خیلی چیزا دلت می خواد . -نه تو جیگر گوشه امی . از همون پشت کونمو مالیدم به کیرش و گفتم گوشه جیگرت هم هستم . اون  رفت از رو میز توالت مامان یه قوطی کرم بر داشت با اون سوراخ کونمو مالید . من داشتم تو هوس کوس دادن می سوختم . دوست داشتم حداقل کوسمو بخوره ولی اون کرد تو کونم . -نهههههه باااااابااااااااا دارم می ترکم کوووونننننم جررررررخورد بابا بااااباااا کییییییررررررتو بکششششش بیرون دارم دیوونه می شم . سرمو از درد می زدم به تشک به بالش چنگ مینداختم ولی بابا کیرشو تا پنج شش سانتی فرو کرد تو کونم . -بابا خیلی بد جنسی شهلای خودتو دوست نداری ؟/؟  -عزیزم دوستت دارم . باشه الان کیرمو تکون نمیدم میذارم همین جا بمونه تا خودت بگی . دستشو از زیر به کوسم می مالید و از اونجایی که خوشم میومد دوست داشتم یه خورده کیرشو هم حرکت بده و اون این کارو واسم انجام می داد . -شهلا چه کون نازی داری . دخترم اون سوراخ تنگتو بخورم . -بابا کوسمو چیکار کنم . -حرفای بالاتر از خطر نزن که اون وقت شوهر دادنت کار حضرت فیله .. سگر مه هام رفت تو هم وقتی هم که بابا محکم به کمرم چسبید و با چند تا ضربه شدید و درد آور آبشو تو کونم خالی کرد . خودش کیف کرد و من تو حالت خماری موندم . رفتم روش نشستم و هرچی خواستم کوسمو به کیرش بمالم نذاشت .. -شهلا کونتو گاییدم خوبه دیگه . دیگه همین قدر حال کردی بسه . کارای خطرناک ازم نخواه .. دیگه از این به بعد هر وقت شهناز می خوابید پنهونی می رفتم پشت در بابا اینا و فالگوش وای می ایستادم . از شنیدن صدای اونا به هنگام سکس لذت می بردم . یه  بعد از ظهر که حواسشون نبود و در اتاقشون نیمه  باز و شهناز هم خواب .. من خیار به دست با کوسم بازی می کردم و دلم می خواست که کیر بابا جای اون خیار باشه . یهو به هیجان اومدم و خیارو که نرم نرم تو همون ابتدای کوسم فرو می کردم و درش می آوردم یهودیدم که تا اونجایی فرستادمش بره که نباید می فرستادمش . دیگه از همه چی افتاده بودم . از ترس و ناراحتی سرم داشت گیج می رفت . به زور خودمو رسوندم اتاقم . خیارو بیرون کشیده و خونمو با یه پارچه پاک کردم . دیدم شهناز داره میاد اتاق من فوری انداختمش زیر تخت . از ناراحتی روحی ودرد و سوزش دراز کشیدم . دیگه همه چی خراب شده بود . من دختر نبودم و نمی تونستم  اینو به کسی بگم . چند روز گذشت . حال و حوصله کسی رو نداشتم . بالاخره خودمو قانع کردم که فعلا با این وضع کنار بیام آینده یه کوفتی میشه دیگه تا این که یه روز دیگه من و بابا تو خونه تنها موندیم . این بار یه شب بود . یه شب معتدل بهاری .. یه شب جمعه ای که مامان و شهناز هوس کردند شبو برن کرج خونه خاله جون اینا و من و بابا هرکدوم یه بهونه ای آوردیم تا با هم باشیم . دیگه حس همو درک می کردیم و می دونستیم چی از هم می خواهیم . یه دامن کوتاه چاک دار قد کون که زیرشم شورتی نپوشیده بودم پام کردم و سینه هامو زیر یه سوتین نازکی قرار دادم که انگاری اصلا سوتینی نبسته بودم . باباهم واسه این که دل منو ببره یه شورتی پاش کرد که از جلو فقط اون قسمت کیرشو پوشش داده بود که همونم به دیدن دامن لختی و کون مدل پاره پاره شده ام می خواست شورتو پاره کنه و بزنه بیاد بیرون . اونو دیوونه خودم کرده بودم . هر جا می رفتم دنبالم راه می افتاد -بابا صبر کن غذارو بخوریم چقدر حریصی . -شهلا من عصرونه خوردم تو هم که نشستی باهام نون و پنیر خوردی .. بیا یه خورده از کیک خوشمزه تو رو بخورم . کمرو چسبید . با این که از دوبرابر من هم بیشتر سن داشت ولی زورش زیاد بود و مرد بود دیگه یه دستی منو انداخت رو تخت و چاک دامن منو بالا داد . منم بیش از اونی که فکر می کردم هوس داشتم و راستش دیگه خودمم نمی تونستم صبر کنم .  خیلی دلم می خواست بابا کیرشو فرو کنه تو کوسم ولی چه جوری بهش می گفتم که من یک دختر نیستم و می تونه منو بگاد . سختم بود . هرچه بود اون بابام بود و احترامش واجب . -جوووووون شهلا .. کوووووووون .. تو این زیر شورت پات نکردی ؟/؟نمی دونی این نقطه ضعف باباته ؟/؟ شروع کرد به گاز زدن کون من و با دندوناش یه حالی به این کونم می داد که تا مغز کوسمم سرایت می کرد . دلم می خواست زبونشو بکشه رو کوسم ولی اون با زبونش سوراخ کونمو لیس می زد . کوسم هوس کیرشو داشت ولی اون حالیش نبود -بابا اجازه بده من بیام روت -شهلا کونت پاره میشه .. یه نگاهی بهش انداحته و با دلهره رفتم طرفش .  تصمیممو گرفته بودم . کوسمو میذارم سر کیرش . هرکوفتی که میشه بشه . مرگ یک بار شیون یک بار بالاخره که می فهمه . باترس و لرز دامنمو در آورده و شورت بابا رو هم خودم از پاش در آوردم . کیرشو گذاشتم تو دهنم و درجا تیزش کردم . دوست داشت بیشتر واسش ساک بزنم ولی دلهره امونش نمی داد . رفتم رو کیرش .  -شهلا حواست هست ؟/؟ مواظب باش . درسته که من خوشم میاد و اومده از این که کیرم به کوست چسبیده ولی اگه غل بخوره بره داخل چی .. دیگه نذاشتم به حرفش امون بده یه فشاری به کوسم آورده و اونو گذاشتم سر کیر بابا . کیر بابا با یه حالت کیپی و چسبندگی خاصی که خیلی بهم می چسبید رفت تو کوسم و طوری هم با مهارت و سرعت این کارو انجام دادم که همون اول تا اونجایی که جا داشت کیر رفت توکوسم .  هم لذت می بردم و هم صورتم سرخ شده بود . تازه داشتم کیف می کردم و یواش یواش حس می کردم که بابا از باغ خارج شده و دیگه به فکر این چیزا نیست که یهو منو به طرف جلو هلم داد .  -شهلا چیکار کردی . به نظرم اومد نصف بیشتر کیرم رفت تو کوست .. نهههههه این امکان نداره . منو به طرف خودش بر گردوند . منتظر بود ببینه از کوسم خون می چکه یانه -بابا من دختر نیستم . یک ثانیه نشد که سیلی محکم بابا رو زیر گوشم حس کردم . نذاشت مزه اولین  کیری که رفته بود تو کوسم زیر کوس بمونه .. برق منو گرفته بود . با این که می دونستم این سیلی خوردن در اثر حماقت حق منه ولی با این حال اشک از چشام جاری شد و شروع کردم به های های گریستن -دختره هرزه .. ولگرد خیابونی .. کثافت .. هرچی از دهنش در میومد بهم گفت -بابا حق داری هرچی که دوست داری بهم بگی .. خودت هرکاری دلت میخواد می کنی ولی من کاری نکرده باید این جوری تهمت بشنوم ؟/؟  -کار کی بوده حیوون عوضی ؟/؟ -بابا هر حرف زشتی رو وجود داره یاد داشت کن یه دفعه بهم بگو .. بگو من دیگه دخترت نیستم میذارم از این خونه میرم .. -ولت کنم بری لاشی تر بشی ؟/؟  -بس کن بابا من دیگه تحمل این حرفا تو ندارم .. رفتم زیر تخت خیار و پارچه سفید خونی رو آورده نشونش دادم و گفتم من هرچی هستم مقصرش تو هستی . تو اگه دفعه قبل کوسمو میک می زدی و یه خورده از این ناحیه باهام ور می رفتی و حشری ولم نمی کردی دیگه من مجبور نمی شدم این جوری سرخودم بلا بیارم . نمی دونم اصلا نفهمیدم دارم چیکار می کنم . ببین بابا خیارش داره می پوسه .  میخوای حرفمو باورکنی میخوای نکن . من دیگه از این خونه میرم . دیگه بابا ندارم . پدری که به دخترش بگه هرزه نمی تونم بابا صداش کنم .. رفتم لباسمو بپوشم و برم . راستش نمی دونستم چیکار کنم . گریه امونم نمی داد . ولی پدر نذاشت که برم .. دستشو دورکمرم حلقه زد و منو ازجام بلند کرد تو بغاش دست و پا می زدم ولی اون کیرشو به کونم چسبونده بود و این بار می خواست اونو فرو کنه تو کوسم -ولم کن بذار برم . تو چطور می تونی آدمای هرزه رو بکنی . نمی خوام تو رو آلوده کنم .. -شهلا منو ببخش . من یکه خورده بودم . حس کردم که باباتو فریب دادی . حس کردم خودت می خواستی این طور شه . دلم نمیخواست دخترم قبل از ازدواجش زن شه . -بابا مگه این همه آدم ازدواج می کنن موقع عروسی دخترن ؟/؟ تازه الان با یه جراحی ساده میشه مثل اول شد ولی امکان نداره من خودمو در اختیارت بذارم . منو رو هوا داشت همین جوری منو می بوسید و عذر خواهی می کرد -شهلا هنوزم مثل بچگی هات ناز نازو و اهل قهری خودتو واسه بابات لوس می کنی -بابا این دفعه رو خیلی جدی هستم . اگه کوچیک بودم واست ناز می کردم و باهات قهر می کردم تو منو نه قبلش و نه بعدش نمی زدی ولی تو حالا گذاشتی زیر گوشم . -چند بار بهت بگم بهم حق بده حق بده . چاره ای نداشتم جز این که اونو ببخشم . چون نصف کیرش رفته بود تو کوسم وتازه خودمم هوس داشتم .  با این حال ناز می کردم و براش شرط گذاشته بودم . بابا اگه تا صبح دوبار منو به ارگاسم نرسونی من دیگه اسمتو نمیارم . -من سعیمو می کنم ولی نمیشه به حداقل همون یه بار قانع باشی ؟/؟ قول میدم تلاشمو بکنم . -چی بگم هرچی باشه بابامی . دل نداشت کیرشو از تو کوسم بیرون بکشه و منو بذاره رو تخت به همون حالت کیر تو کوس منو برد انداخت رو تخت . طوری کنترلشو از دست داده بود که نزدیک بود پاهامو از وسط جرشون بده . -بابا نه به اون نمی خوام گفتنت  و نه به این آتیش تندت . طوری کیرشو می زد به ته کوسم و خودشو به طرف عقب و بالا می کشید که عین آدمای چهل سال کوس نکرده به نظر می رسید -بابا باااابااااااا پدر جونی این قدر حرص نزن . من که فرار نکردم . همین جام زیر کیر تو زیر پر و بال تو . وای چه حالی داره کوس دادن -شهلا گستاخ نشو پیش بابات از این حرفا نزن . کور خوندی فکر کردی که حالا راه کوست بازه راه بیفتی به هرکی از راه رسید بدی . من خودم تامینت می کنم حتی شده از حق مادرت هم بزنم . -اوخ شاهین جون چقدر کیف داره .. خیلی -واسه همین بود که با خیار خودتو جر دادی ؟/؟  حیف که دلم نمیومد من با خیار خودم جرت بدم ولی حالا که خودتو از خط خارج کردی مزه میده که یه حال مشتی باهم بکنیم . پدرم طوری منو می کرد که از دلم در آورد . قمبل کرده بودم و از پشت لاپامو باز کرد و زبونشو رو کوسم کشید .. -اوی اوی اوی اوی اوی .. بابا .بابا .. نههه .. یه چرخش کون حسابی از هوس راه انداخته و طوری کوسمو به سر و صورت بابا می مالیدم که یه شستشوی دبش رو صورتش انجام شده بود . خوشم میومد از تماس کوسم با سبیل و ته ریش صورتش . کمرمو دوباره گرفت تو دستاش . کون قمبل شده امو به سر کیرش چسبوند . با چند حرکت کیرشو از همون پشت رو کوسم میزون کرد و اونو فرو کرد اون داخل . خیالش که از این بابت جمع شد دو تا دستاشو گذاشت رو سینه های حساس و داغ من .  دختری که فقط یه بار اونم توسط باباش گاییده شد دختری که برای اولین بار داشت کوس می داد اونم به باباش معلومه که چه هیجانی می تونست داشته باشه . طوری به هوس اومده بودم که به جای تشک و بالش و ملافه به میله های تخت چنگ انداخته و گازشون می گرفتم .. بابا سرعت کردن منو زیاد تر کرده بود . فهمیده بود که تن پر تمنای من در چه وضعیتیه . یه لحظه حس کردم که دارم بهترین و شیرین ترین لحظه عمرمو سپری می کنم . لحظه باشکوه عشق و هوس . همین جوری که دندونام رو میله ها بود تو دهنی جیغ کشیده دستم افتاد پایین . کیرشو از تو کوسم کشید بیرون . -شهلا مثل این که ارضا شدی . کف دستشو گذاشت رو کوسم و خیسی رو آورد به طرف بالا کیرشو به سوراخ کونم فشار داد .- صفای کونتو .. وفای کوستو عشق است . -بابا یواشتر این تازه دومین باریه که داری می کنی توش . تاره این دفعه با خیسی کوس من نرمش کردی . -طبیعیه دخترم . -یه تکونی به کونم داده و خواستم اذیتش کنم . -بهت اجازه ندم کونمو بکنی تا متوجه باشی که چه جوری با دخترت حرف بزنی و در موردش قضاوت کنی . من همون دختر پاک و نجیب تو و تربیت شده تو هستم . راجع به من این جور قضاوت می کنی ؟/؟ -عزیزم چند بار ازت عذر بخوام . نوکرتم عبدتم . عبیدتم .. همه جوره کمکت می کنم .  -بابا بار آخرت باشه این جوری حالمو می گیری وگرنه نه از کون خبری هست و نه از کوس -دختر تو دیگه کی هستی یه چیزی هم دستی بده شدیم . -چی خیال کردی . یه تیر یعنی همون یه کیر داری میخوای بزنی به  دو تا هدف فکر کردی به همین سادگیهاست ؟/؟  دیگه بیشتر از این حالشو نگرفتم لاپامو از پشت باز کرده و کرد تو کونم . -جاااااااان کون تنگ دخترمو عشق است . قربون جیگرم فداش بشم .  بابا منو مث یه دختر بچه داشت نازمی داد تا این که آب داغ کیرشو با چند تا پرش و ضربه ناگهانی ریخت تو کونم . تنش واسه چند دقیقه ای می لرزید-بابا چته کم آوردی ؟/؟ -نه زیاد آوردم . اگه بدونی چقدر بهم مزده داد . این که کون نیست بد مصب آبکشه . هرچی رو که آدم داره خالی می کنه . -کاش یه طوری می شد و می ریختی تو کوسم نمی دونی چقدر آب کیرتو می طلبه . آب مرادشو می خواد . این که کاری نداره شهلا جون خودم نوکرتم غلومتم دخترم یادم بنداز خودم فردا برم داروخونه چند بسته قرص ضد بارداری واست ردیف کنم که از پریود بعدی بندازی بالا . -به سلامتی بابای خوب .. -وبه سلامتی دختر خوب تر.. پایان .. نویسنده .. ایرانی ......معرفی آخرین اثر کپی شده من ..داستان بااجازه خانم معلم در سایت شهوانی وسایت شهوتناک قابل توجه آیدین عزیز..کپی بردار ..رضا بمب 

7 نظرات:

ایرانی گفت...

رضا بمب عزیز ! کپی بردار نازنین ! دست مریزاد ! بازم که بدون اشاره به منبع و نام نویسنده کپی کردی . شرمنده ایم که افشاگری می کنیم . به بزرگواری خودت مارو ببخش . داستان با اجازه خانوم معلم . واوش رو هم که انداختی . میزنی خراب می کنی میری . من تشخیصم این بود که در اینجا خانم اگه خانوم گفته شه از همون شروعش داستان با یه صمیمیت و لطافت بهتر و بیشتری شروع میشه . کی گفته اسمشو دست کاری کنی . اگه لازم بود خودم می کردم . مثل اون هفته که سایت لوتی عمه جون رو گرفت اول آورد و موسیقی عنوان رو ضعیف کرد . منم دیگه این هفته با این که می دونستم اسم داستان تک قسمتی سکسی این هفته رو بذارم می دونم چی می خوای بابا ..موسیقی قشنگتری داره ولی گفتم بابا رو بیارم اول که مغایرت ایجاد نشه . خب داش رضا کپی بردار عزیز بازم باید منو ببخشی چیکار کنم با دهن روزه و هفت هشت ساعت کار در روز از وقت استراحت و زندگیم می زنم حیفم میاد یکی بیاد و این جوری داستان کپی کنه . به من حق بده که آدمایی مثل تو رو بازم شرمنده, لو بدم .. اگه خواستی بازم از این کارا بکن . هستند کسانی که از اون سایتها بیان اینجا و دست تو واسشون رو بشه . اون وقت اون کفی رو که واست زدند و هورایی رو که کشیدن پس می گیرن . نکن داداش که به ضرر خودته . ما که خیالمون نیست . یه خوراکی واسمون پیدا میشه و یه سوژه ای که تو این بی نظر بازی یه نظری هم منتشر کنیم . به امید موفقیت های بیشترت در شغل شریف کپی برداری ..ایرانی

ایرانی گفت...

سلام به خوانندگان سنگر گرفته در پشت ابرها و پس کوهها . طاعات و عباداتتون قبول درگاه حق و اگه روزه می گیرین قبول باشه . بیحالی شما رو که دیدم قصد داشتم دو داستان هرجایی و خانم مهندس را برای این ساعت منتشر نکنم و اونا رو به هفته ای یک بار تقلیل یا کاهش بدم . بعدش هم همین کارو درمورد داستان هرکی به هرکی انجام بدم .و بعد که یواش یواش چند تا داستان دنباله دار دیگه تموم شد درماههای آینده انتشارات رو به نصف برسونم که در کیفیت کار اثر بذاره و شور و حال مشارکت بیشتری به وجود بیاد . امشبه رو گفتم حالا به نیت انتشار نوشتم ولش آپش می کنم . ولی اگه وضع به همین صورت باشه از هفته آینده کلنگ انقلاب رو می زنم . واقعا خجالت آوره . همه غیبتون زده . فعلا درفاز اول قصد دارم یقه شقایق و روشنک رو بگیرم ..البته یقه داستانهاشونو ..هرجایی و خانم مهندس که یکی رو سه شنبه و یکی رو جمعه منتشر کنم . خوانندگان گل و گرامی و دوست داشتنی تحرک داشته باشین . تنبلی رو بذارین کنار که این تنبلی شما به منم سرایت می کنه و حتما سرایت می کنه . تازه من دارم با سرعت چهارصد کیلومتر میرم شما حداقل سرعتتونو به چهار متر هم برسونین دیگه ..تو خونه خودم یه قسمت خنک رو ول کردم و اومدم یه جای گرم تا راحت وبی دردسربنویسم و هی بگم امان ازدست تنبلها ..شاد و خندان باشید ..ایرانی

ایرانی گفت...

رضابمب عزیز پس از بررسی سایت شهوتناک متوجه شدم که داستان کپی شده با اجازه خانوم معلم را به سایت شهوتناک هم ارسال داشته ای که در آنجا به نام خودت منتشر گردیده است . وقت منو نگیر داداش ولی مسئله ای نیست . من مثل شما ها از نویسندگی و مطلب نویسی گریزان نیستم و برای رسواکردن تو و امثال تو دست از تلاش برنمی دارم ...ایرانی

ایرانی گفت...

آیدین عزیز مدیر محترم سایت شهوتناک !بمب ویروسی نامردی به نام رضابمب در سایت شهوتناک وشهوانی درحال دورزدن است . در صورت امکان شما و سایت شهوانی با آنتی ویروسهای قوی به جنگ و مقابله با این ویروسهای آلوده کننده و نفاق افکن بپردازید . وجلوی این ویران کننده های مخرب را که سعی در نابودی دوستیها دارند بگیرید . داستان با اجازه خانوم معلم به کپی برداری رضابمب دراصل به نوشته اینجانب دروبلاگ امیرسکسی می باشد . بیش از آن چه خود داستان و اشاره کردن به منبع و نام نویسنده برایم مهم باشد پوست کلفتی و کرگدن صفتی این افراد موجب تاسف و تکدر خاطر بنده می باشد . با تشکر از همراهی شما دوست و همکار گرامی آیدین نازنین ..ایرانی

m گفت...

درود بر ایرانی نازنین
بزرگوار اگه پیام کمتر میدم بخاطر اینه که میدونم چقدر سرت شلوغه و وقتت کم و نمی خوام وقت با ارزشت را بگیرم دوست عزیزم از اهورای ایران زمین سرحالی و سلامتی شماها را خواهانم و امیدوارم طاعات و عبادات شما و سایر دوست قبول درگاه الهی باشد .
.
.
راستی مشکلات لوتی حل شد حالا نوبت شهوانی و شهوتناک شده !!!!!!!!!!
حقیقتا کاربرای شهوانی یه جورایی برام جالب نیستند خیلی هم کمتر سر میزنم مدیریتش اصلا روی کاربرهاش یک صدم لوتی هم نظارت نداره فحشهای رکیک و ناموسی شده براشون نقل و نبات یکی هم نیست رسیدگی کنه جوش نسبت به سال قبل واقعا غیر قابل تحمله کسی که خودش حتی نمیتونه یه نظر دو خطی را بنویسه به محض انتشار یه داستان میاد و هر چی لایق خودشه را نثار بندگان خدا میکنه .
چه گویم که ناگفتنش بهتر است .
سحرت به خیر و شادی امید که دست یزدان پاک پشت و پناهتان باشه .
با آرزوی بهترین ها : آره داداش aredadash

ایرانی گفت...

داداش امیر کجایی ؟ اگه این طرف زودتر اومدی وب از نظر دریافت داستان ارسالی من دچار مشکل شده نمی دونم گیر کار کجاست . چند تا ایمیل هم برات فرستادم . ممنون میشم اگه یه بررسی بکنی . امیدوارم حالت خوب باشه چون یکی دوروزه کم پیدایی . شاد و تندرست باشی ...ایرانی

ایرانی گفت...

آره داداش گل و نازنینم خسته نباشی . ممنونم از پیامت و همراهیت . دیگه خبری از کینگ صفر پنج گل نیست . امیدوارم لوتی به خاطر حمایتش ازمن اذیتش نکرده باشه . من که با کپی برداری با رعایت قانون مخالفتی نداشته ندارم .درمورد سایت شهوانی هم حق داری بعضی از خواننده هاشون فراموش کردن که در سکس و گفتگوهای سکسی هم میشه اخلاقو رعایت کرد . البته برخی ازدوسنان خودمون هم کم لطفی دارند که داستان دزدی کرده و می خوان به اسم خودشون منتشر کنند ولی من آخر همین داستانها همه شونو رسوا می کنم .شاد و پیروز باشی آره داداش گلم ..ایرانی

 

ابزار وبمستر