ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

مادر فداکار 26

امیر دیگه زیاده از حد شجاع شده بود و هر جای بدن الناز رو که  که نزدیکش بود و می تونست دستشو بهش برسونه می مالید . رگ خواب الناز تو دستای اون بود . تاپو از سرش در آورد . هیکل دخترونه ناز و جوون و تازه الناز اونو به وجد آورده بود . سرشو گذاشت لای جوجوهای خواهرش و یه تکونی به خودش داد . المیرا به شدت هیجان زده و وسوسه شده بود ولی هنوز زود بود که خودشو به میون اونا برسونه . تا کیر امیر وارد کار نمی شد اقدامی نمی کرد . امیر و الناز حالا از نیمتنه لخت بودند . پسر خودشو به خواهرش چسبوند . الناز از تماس سینه های امیر با سینه های خودش فوق العاده لذت می برد . لذت قلقلکی کوسش و لرزشهای سینه و تپشهای قلبش حکایت از اوج هوس اول جوونی رو داشت . امیر از سینه ها و زیر گلوی خواهرش یه بار دیگه رسید به لبهاش و در حالی که دستاشو دور کمر الناز قفل کرده بود اونو غرق بوسه کرد . مادر بچه ها از کنار در فقط می تونست با چوچوله هاش بازی کنه و کار دیگه ای از دستش بر نمیومد . . الناز روی تخت دراز شده بود . تسلیم تسلیم . حس می کرد که داداشش اونو تسلیم کرده . امیر رفت سراغ جوراب بلندش که پاها و کونش از زیر اون ریز بافتهاش به خوبی مشخص بود . -چه بوی خوشی میده الناز . -بوی چی رو میده . بوی جوراب نو ؟/؟ -هم بوی اونو میده هم بوی بدن گرم تو را . -بدنم چه بویی داره امیر -بوی عشق و هوسو -آههههه دوست دارم از هر دوش بگی . من از هر دو تاش خوشم میاد . هر دو تاشو دوست دارم .امیر از کف پای المیرا شروع کرد . اونو گذاشت تو دهنش . جورابشو می لیسید و زبون می زد . -شلوارکشو کشید پایین -داداششششش نههههه نههههه این کارو نکن . من می ترسم -نترس الناز من حواسم هست . -نهههههه چقدر درشته -شیطون تو از کجا می دونی درشته .. از این حرفش پشیمون شد چون احساس کرد که اگه بخواد زیاد در مورد این مسائل حرف بزنه ممکنه روی خواهرش باز شه و اون شرم و حیای خودشو در رابطه با دیگران کنار بذاره . امیر کاملا لخت بود . المیرای با تجربه هنوز زود می دونست که خودشو وارد جریان کنه . گذاشته بود کیر امیر به سوراخ کون خواهرش بچسبه بعدا . امیر دستاشو دور یکی از پاهای خواهرش حلقه زده و از نوک پا به بالا غرق بوسه اش کرده بود . جورابشو گاز می زد . -امیر داداش جورابم که این قدر تو رو به هوس آورده پس زیرش چی ؟/؟ -اون که دیگه معرکه هست . پس از این که از رو برو کلی با الناز حال کرد اونو دمرو کرد . دامن کوتاهشو داد بالا . جوراب تا قسمتی از کونشو پوشش می داد امیر سرشو گذاشت رو قسمتهای بالایی اون و ضمن لیسیدن و بو کردن اون قسمت جورابو می کشید پایین و دوباره می برد بالا . چند بار کیرشو فرو کرد لای جوراب و اون داخل قفلشون کرد -اووووهههه نههههه داداشششش امیییییررررر نکن خوشششم میاد -منم دارم باهات ور میرم که خوشت بیاد الناز جونم . خودم سیرت کنم . چشم و دلت سیر شه و دیگه خطا و خلاف تو کارت نباشه .. المیرا در حالی که آه می کشید با خودش گفت امیر امیر تو دیگه کی هستی دیگه خاطرم از بابت تو جمعه می دونم تو یکی می تونی گلیمتو از آب بیرون بکشی دلم واسه این دختره می سوزه . پس از چند بار بالا و پایین کشیدن امیر جوراب شلواری خواهرشو تا سر زانو هاش پایین کشید و دو تا قاچ کون دخترونه اشو به هم جفت می کرد و بازشون می کرد . کونشو گاز می گرفت و میک می زد -نههههه داداششش خواهش می کنم -الناز این تازه شروعشه . نترس یه کاری می کنم که حال کنی کیف کنی خوشت بیاد عشق کنی و هیچ خطری هم نداشته باشه . امیر قصد داشت اونو تا به اون حد حشری کنه که وقتی المیرا وارد گود میشه نیروی هوس و حشری بودنش به اندازه ای باشه که حیای پیش مادرشو کنار بذاره و حاضرشه جلوی چش مادر بهش کون بده و حال کنه . چاک کون خواهرشو به پهلو ها باز کرد . کوس خیلی ناز و کوچولوش می دید که با یه شکاف کوچولو انگاری داره بهش لبخند می زنه . همون شکاف کوچولو به نظر می رسید که با خیسی هوسای الناز پر شده باشه . امیر اگه از جلو کوسشو می خورد خیلی راحت تر بود و سریعتر می تونست اونو به هوس بیاره . این جوری مجبور بود برشهای کونشو با فشار به پهلو ها باز کنه و می ترسید که الناز دردش بگیره با این حال زبونشو رو کوس خواهرش می کشید و با انگشتش سوراخ کونشو هم قلقلک می داد . الناز خودشو محکم به تخت فشار می داد . چند لحظه بعد امیر زیپ دامنشو کشید پایین و اونو از پاش در آورد . جورابشو هم که تا نصفه پایین کشیده بود از پاش در آورد و الناز رو به طرف خودش بر گردوند . . حالا از روبرو داشت کوس خواهرشو می لیسید . الناز زیر دست و پای امیر پرس شده بود . حتی کشیدن موهای داداش فایده ای نداشت . یه حالی بهش دست داده بود که خیلی خوشش میومد حالی که نمی دونست آخرش اونو به کجا می رسونه . امیر خیلی حشری شده بود . کیرشو به طرف کوس الناز نزدیک کرد و و در یک مسیری که از ابتدا تا انتهای قسمت بیرونی کوس رو بتونه روش بکشه کیرشو حرکت می داد -نهههههه داداشششش می ترسم . -نه نترس -از خودمم می ترسم . ولم کن . سینه های الناز رو تو دستای خودش می گردوند و می گفت دوست داری ولت کنم ؟/؟ دوست نداری باهات حال کنم ؟/؟ کوستو می خورم . سر حالت می کنم . تو کونت میذارم . باور کن اگه اولش تحمل کنی بعدا می تونی کیف کنی .. المیرا که حالت چشای امیر رو دید و کیر به کوس چسبیده اش رو , کمی ترس برش داشت و با خودش گفت حالا که الناز به اوج حشریت رسیده تا دیر نشده بجنبم که می ترسم این دو نفر کار دست خودشون بدن .. ادامه دارد .. نویسنده ... ایرانی 

4 نظرات:

دلفین گفت...

مرسی

ایرانی گفت...

ممنون داداش دلفین ..ایرانی

جيبر گفت...

فكر كنم يواش يواش مادره هم بياد روكار.
خسته نباشي ايراني جان

ایرانی گفت...

درست فکرکردی جیبر جان ! این داستان حداقل شش هفت قسمت دیگه جا داره که نوشته شه که جانشینش هم یکی از داستانهای درخواستی فردین خان در مورد اتوبوس سکسی خواهد بود که هنوز کلنگشو نزدم . تازه اینو هنوز تموم نکردم . بعد از خواهر یه هیجاناتی هم باید با مادر به وجود بیاد و ..خداحافظ ..ایرانی

 

ابزار وبمستر