ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

زن نامرئی 25

دیگه حتی دامن هم پام نبود و کاملا لخت بودم  . نگاهش یه جوری شده بود . صورتش داغ شده بود . می دونم اثری از هوس و خجالت و نیاز همه رو با هم داشت . -باباجونم خیلی درشته .. حالا که مامان نیست نمی تونی به دخترش وکالت بدی ؟/؟ -نادیا نه .. این چیزا نباید بین من و تو باشه -اگه باشه مثلا چی میشه . هیچی عوض نمیشه . اصلا کی گفته که یه پدر نباید با دخترش سکس داشته باشه . این چیزیه که ما بین خودمون در آوردیم . الان من می خوام این سنت مسخره رو بشکنم . من میگم باید وجود داشته باشه . می خوام یک انقلاب نوین در سکس دنیا ایجاد کنم ولی حیف که نمیشه سکسو میشه اما انقلابو نمیشه پدر جونم . قبل از من  و تو خیلی ها این راهو رفتن . خیلی ها . شرایط طوریه که نمی تونم پرچم انقلاب سکس نوین رو بگیرم تو دستام .. پدر با این که خیلی هوس گاییدن منو داشت ولی یه جورایی نگام می کرد که انگار نگران سلامتی دخترشه . از نظر اون من قاطی کرده بودم . شایدم یه خورده قاطی کرده بودم ولی هوسه دیگه . دیگه به یه کیر نمی تونستم قانع باشم . یعنی یه مدل کیر در یه وهله . تنوع طلب شده بودم . خدا پدر اون پرفسوره رو بیامرزه که همچین نیرویی به من داده بود . زتعارف کم کرده و شورت پدر جانو پایین کشیدم . اونو اصلا از پاش در آوردم که دیگه هوس بالاکشیدن به سرش نزنه .. -وای پدرجونی با این که مامانو بیچاره می کنی .. صاف کن ببینم . پدر تسلیم دخترش شده بود . عین برق گرفته ها فقط با گوشه چشاش به من نگاه می کرد . منم کیرشو گرفتم تو دستم و اونو شلاقی به سر و صورتم می کوبیدم . ناصر خان از بس کیف می کرد چشاشو بسته بود . -جاااااااان -فدای جاااااانت بابا زودتر هوستو بریز بیرون . مگه نادیاتو دوست نداری . دختر نازتو دوست نداری ؟/؟  تو که می دونی چقدر عاشقتم . بگو دوستم داری بابا بگو کوسمو می خوای . دیگه ولش نکردم . تا بخواد بجنبه یا پشیمون شه که می دونستم این جور مواقع پشیمونی تو ذاتش نیست کیرشو گذاشتم تو دهنم .. بابا ناله می کرد و آه می کشید .. -نادیا جوووووون دخترم ..بابا فدات شه .. چقدر لب و دهنت داغه . چقدر کیرم داغه .. دارم گناه می کنم عزیزم . یه پدر که نباید این جور در مقابل هوسش تسلیم شه و دخترش فکر کنه که اونو واسه سکس می خوام .. کیرشو از دهنم بیرون آورده و گفتم بابا من دارم با کیرت حال می کنم و تو هم حال می کنی . چه بخوای و چه نخوای که می دونم میخوای واسه امشب بر نامه ها دارم . می بینم که هوس از سر تا پات داره می ریزه . پس واسه ما ناز نکن . جواب اون حرفی هم که زدی باید بگم که اگه تو نخوای بهم حال بدی و نخوای که به من توجه کنی در اون صورته که حس می کنم نسبت به من بی توجه هستی و دخترتو دوست نداری و واسش ارزش قائل نیستی . یعنی به من اهمیت نمیدی . حالا واسه این که دیگه زیاد حرف نزنی و مشغول شی دیگه کیرتو نمی خورم در عوض تو کوسمو بخور .  کوسمو گذاشتم رو دهنش .. بخور پدر جونی و حال کن . درسته یه عمری کوس مامانو خوردی ولی این جوونه و تازه و تنگه و به هر حال از همون جنسه . کوس خیسمو به لب و لوچه بابا می مالیدم تا این دو کلام حرفی رو که می زنه نتونه بزنه . دیگه راه افتاده بود . چشاش خمار شده بود و موقع کوس لیسی با یه نفس زدنها و آه کشیدنهای خاصی با چوچوله هام ور می رفت . دستشو هم گذاشته بود دور کمرم و شونه های لختمو نوازش می داد و به موهای سرمم دوست می کشید . هرچند با این حرکت خودم یه خورده جلو دیدشو گرفته بودم . -پدر جونم من دراز می کشم تو راحت باشی . پاهامو دراز کرده طاقباز قرار گرفتم و تا می شد پاها رو به دو طرف باز کردم .. پدر مثل یه دونده دو صد متر استارت زد و دهنشو انداخت رو کوس من . دیگه حشری حشری و تشنه تشنه اش کرده بودم . خوشم اومده بود از این که اونو هم تو دام انداختم .  بابا بابا بخورررششششش کوسسسسسسم دارررررررره آب میشه .. باااااااباااااااا من چند ساله حال نکردم . میخوام بهم حال بدی .. توباید به داد دخترت برسی .. اگه تو نرسی کی برسه . بابا بخور بخور ارضام کن .. من کییییییررررررررمی خوام کیر پدر جونمو .. نمی خوام گناه کنم . نمی خوام یقه این و اونو بگیرم . من پدرمو می خوام . عشق و هوس پدرمو می خوام . وای که چه کولی بازیی در آورده بودم و با این هندونه گذاشتن زیر بغل بابا و بالا بردن اون و این که گره هوس من به دستان جادویی اون باز میشه یه غروری درش ایجاد کردم که اون  تلاششو زیاد تر کرده بود تا منو زودتر به ارگاسم برسونه .. اوخ که من پدر ساده دلمو چقدر دوست داشتم . هر چند از اون زرنگها بود ولی نمی دونست که نادیای اون بعد از بیوه شدن در همین مدت کم چند تا کیر خورده . سر بابا رو به کوسم فشار می دادم و اونم دو تا دستاشو به روی سینه هام قرار داده بود و با فشار گرفتن و مالوندن اونا هوسو از تو سینه هام به تمام بدنم پخش می کرد .. سرشو از رو کوسم ور داشت . کیرشو گرفت تو دستش و گفت نادیا آماده باش که کیر پدرتو تحویل بگیری . مادرت بهش میگه اژدها . می خواستم بگم پدر جونی چند روز پیش که دیدم شبیه بچه اژدها بود ولی حالا چه جوری این جوری شده نمی دونم .  چه دست کاریها و دوپینگی انجام داده بود نمی دونستم . در هر صورت کیرشو به کوسم نزدیک کرد و منم با یه عشوه و ناز خاصی گفتم بابا شک نکن کوس داغ و تشنه نادیا آماده پذیرایی از کلفت ترین و بهترین و لذت بخش ترین کیر دنیاست . اینو که گفتم بابایی معطل نکرد و کیرشو با حرکتی نرم و هوس انگیز فرو کرد تا ته کوس من .. ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 

0 نظرات:

 

ابزار وبمستر