ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

بابا تقسیم بر سه 12

یه بار از نوک انگشتان پای نورا شروع کرده به طرف بالا  تمام قسمتای پاشو میک می زدم و می بوسیدم . به زانوش که می رسیدم دهنمو باز می کردم و اونجا رو هم می مکیدم . -اوهههههه بابایی بابای گلم .. بازم یه جوری شدم . یه جوریم کردی که فکر می کنم اگه بخوای منو اون بالابالا برسونی باید دوباره کوسمو بخوری .. ایییییییی پدر جونم ببخشیدا .. تنبیهم نکن از زبونم پرید نمی خواستم اسمشو بگم . -نورا دختره شیطون تو از اون مار مولکایی -بابا این جوری بهم گیر نده . من دختر مظلوم تو هستم . حالا یه اشتباهی شده .. -باشه نورا عیبی نداره . یه بار دیگه کوس لیسی رو شروع کرده و این بار دیگه می خواستم که کارو یه سره کنم . باید درجه حساسیت نورا رو می دونستم . دخترا در این سنین خیلی زود ارضا میشن . چقدر کوس کوچولوو لقمه ای و ناز نورا واسم خوشمزه بود . یه لحظه یاد اون وقتا که خیلی کوچیک تر بود و نگام  به کوسش می افتاد افتادم که از تصور این روزا مو بر تنم سیخ می شد . یعنی تصور حالتایی که یه پدر به دخترش نظر داشته باشه . وقتی دهنمو رو کوس نورا گذاشته بودم اونو طوری به دهن قفلش کرده بودم که هم می تونستم میکش بزنم و هم لیس . ازروی کوس کوچولوش هم کمک گرفتم . تپش قلبم دخترم خیلی سریع شده و ضربانش در دقیقه به شدت بالا رفته بود . البته در سن او مسئله ای نبود ولی به عنوان یک پدر می تونستم نگران بچه ام باشم . هر چند مادرشم تا اواخر از این حالتا داشت به هیجان میومد و دستشو میذاشت رو سینه اش و می گفت آخ دلم . آخ دلم .. هیجان زیاد فشار خونشو می برد بالا و احتمالا یه جایی از رگهاش رسوب کرده بود . با انگشتای دو دستم روی کوسشو از دو طرف به وسط جمع می کردم و در همون حالت پایین ترشو می خوردم . خیلی خوشش میومد . کشیدن موهای سرمو با اون دستای ناز دخترونه اش شروع کرده بود . عزیزم خوشگلم دختر خوبم نمی دونستم جای خالی مامانتو این جوری هم واسم پر می کنی . ولی من نمی تونم اون پیشرفتی رو که با مهناز داشتم با تو داشته باشم . تو همین فکرا بودم که حس کردم لحظه به لحظه موهامو با زور بیشتری می کشه و ول کن هم نیست . این کشش تا یه حد و دردی وایساد و متوجه شدم که زورش بیشتر از اینا نمی رسه که فشار بیشتری بیاره . دستاش که خسته می شد یه خورده ول می کرد دوباره از نو کشیدن موهامو شروع می کرد . -بابا بابا منو ببر اون بالا بالا ها .. یه جوری شدم . بابا کمکم کن دلم میره تو سینه ام داره راه میره .. دارم میرم بالا یهو میام پایین .. خوشم میاد خوشم میاد بابایی خیلی کیف داره . مثل یه سرسره می مونه .. این بار فشارمو شدید تر کرده . با یه سرعتی ویژه و مخصوص و شوک آور آخرین حربه هامو به کار گرفتم بابا باباجونم ادامه بده .. دارم میرم بالا دیگه پایین نمیام خیلی بالا .. -دخترم خوب حواست به لذتت باشه . میری یه جایی که عالی عالیه . حس می کنی که پیروز شدی و از اون بالاتر نیست . لذت ببر نورا جونم .. آروم و قرار نداشت . ولی من دیگه حرف نمی زدم و کارمو می کردم تا تمرکزش بهم نخوره . نورا جونم دیگه تکون نمی خورد . دیگه حرف نمی زد . یکی دو دقیقه که گذشت بهم گفت -استاد خوشگله من یادت رفت که بگی وقتی از اون بالاترین نقطه که داری میای پایین بازم یه کیفی میده که آدم خوابش می گیره .. -خب نورا جون بعضی چیزا رو دیگه تخفبف بیا . آدم خودش تجربی یاد می گیره .. جفت پاهاشو انداخت دور پهلوهام و دستشو گذاشت دور گردنم و به اصطلاح خودشو قلاب کرد . بابا می تونم کیرتو بخورم ؟/؟ اییییییی بابا جونم خیلی باید ببخشیدا من نمی دونم چرا اون چیزایی رو که نباید اسمشو ببرم می برم . از زبونم در میره .. -من اگه جای خانوم دینی شما بودم بهت نمره صفر می دادم -بابا جونم دلت میاد واسه دختر خودت از این چیزای بد بخوای ؟/؟ -حالا مثل یه دختر خوب برو بگیر بخواب . کنارش نشستم و تا بخوام یه بوسه شب به خیر بهش بدم دیدم که با جفت دستاش کیر منو گرفت که زورش برسه .. -ولم کن نورا بسه دیگه .. خیلی پررو شدی .. هنوز بچه ای . کی می خوای این اخلاق بچگونه اتو کنار بذاری ؟/؟  دلم نمی خواست ناراحتش کنم ولی بد عادت می شد . دوباره اخماش رفت تو هم و دیدم با اسلحه گریه اومد به جنگم .. -هر وقت فکر می کنم دوستم داری می بینم اشتباه می کردم . تو خودتم دوست نداری بابا . من که می بینم این چیزی که وسط تنته و اگه این دفعه اسمشو ببرم منو می زنی چقدر سفت و کلفت شده و خوشت میاد چرا نمیذاری منم به تو حال بدم ؟/؟ خانومای غریبه این کارو بکنن خوبه ؟/؟دستمو بردم بالا تا یکی بذارم زیر گوشش ولی بازم حس کردم که باید کوتاه بیام . دلم واسش سوخت . منم دوست داشتم که کیرمو بخوره ولی با این هوسم می جنگیدم . کیرمو بردم طرف دهنش . نمی تونستم اشک چشاشو ببینم . اگه روشو زیاد می کردم حتما چند روز دیگه می گفت بکارت منو هم بگیر . کیرمو به لبش چسبوندم و گذاشتم هرچی که می خواد بگه و تو دل تنگشه خالی کنه . -بابا حالا من تحریمت کنم و کیرتو نخورم خوبه ؟/؟ از لج و لجبازی هم که شده اسمشو می برم تا ازم  دلخور شی .. می خواستم بهش بگم خب نخور . باخودم گفتم ولش بچه هست گناه داره بهتره سر به سرش نذارم . کیرمو فرو کرد تو دهنش . منم دستامو گذاشتم پشت سرش و موهای قشنگ و اون کله کوچولوشو ناز می کردم . -بابا چه جوری بخورم بیشتر خوشت بیاد دلم می خواد منو بیشتر دوست داشته باشی . فکر نکنی حالا که مامان رفته باید سختی بکشی و دخترت تو رو فراموش کرده .. ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 

2 نظرات:

دلفین گفت...

ایولا دادشی راستی دادشی معلم دینی هم نقشی داره تو داستان

ایرانی گفت...

معلم دینی نه .. اون همین جوری عنوان شد . سیستم داستان به اون حالت نیست و ایفاگران اساسی نقش پدر و دختران هستند ..ایرانی

 

ابزار وبمستر