ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

تولدی دوباره 24

فردا صبح رفتم خونه خاله هما .. من نمی دونم این دیگه چه مرگش بود . ما که اون دفعه کلی در این مورد با هم حرف زده بودیم . این دیگه قضیه تالس نبود که بخواهیم اثباتش کنیم . چیکار کنم خاله جونم بود و محرمم و دلش واسم می سوخت . هر چند اون وقتا که هدیه بودم هیشکی به درد دل من گوش نمی کرد و واسش مهم نبودم . فقط قربون داداش بزرگه ام برم که اون می فهمید من چی می کشم و زن مهربونش آلیس جون .. بگذریم . وقتی رسیدم اونجا و خاله جونو تقریبا نیمه لخت دیدم تعجب کردم .. آخه اون روسریشو جلو بچه هاش به زور از سرش می گرفت -خاله جون چه خبر شده . امروز سانتی مانتال شدی . -می خوام یه چیزایی رو واسه خودم ثابت کنم . که مثلا چطور امکان داره . علم تا چه حدی پیشرفت کرده . -مگه هما جون تو هم می خوای مرد بشی ؟/؟ -اوخ نگو که از دست این شوهر خاله ات پاک کلافه شدم . بیچاره ام کرده -چه جوری ؟/؟ خیلی اذیتت می کنه ؟/؟ -شیطون شدی . هانی جون . مرد هم شدی اخلاق مردونه پیدا کردی . وقتی بهم پشت کرد و اون کون گنده شو دیدم که از زیر دامن کوتاه چین دارش مشخص بود یه جوری شدم . کیرم یزرگ شد . دیگه خاله و محرم و نامحرم نمی شناخت . این شمشیر باید یه غلافی پیدا می کرد و می رفت اون داخل . هما درجا برگشت و به لاپام نگاه کرد . -خاله جون چیه هنوز این قضیه برات اثبات نشد ؟/؟ البته بعضی از قضایا رو به راههای مختلف میشه حل کرد . خاله جون اگه دوست داری من یه راه دیگه بهت نشون بدم . -چه راهی . -البته باید خودشم نشون بدم . تا بفهمه قضیه چیه  کمر بند شلوارمو باز کرده و شورتمو هم کشیدم پایین و کیر شق شده مو نشون دادم و گفتم این خودش سند و حجته . البته می تونی یه دست هم بزنی . -بی تر بیت شدی هانی تو که این جوری نبودی .-خاله جون اون موقع مثلا دختر بودم با حس مردونه . دوجنسه بودم حالا یک جنسه خالص شدم . من چه می دونم خودت می خوای که این قضیه رو برات اثبات کنم . من که مشکلی ندارم . اومد جلوتر و خودمو آماده کردم که یه سیلی بذاره زیر گوشم . ولی یه دستشو لول کرد و گذاشت دور کیر من و یا یه دست دیگه اش دست منو گرفت و اونو گذاشت رو کوسش . البته رو اون قسمت شورتش و بعد که جای دستمو محکم کرد دستشو گذاشت پشت سرم و سرمو به طرف صورتش کشوند و لباشو به لبام چسبوند . پس خاله هما هم بله .. جوووووون سکس با خاله هما چه حالی میده . چه کیفی داره . راستش اون وقتا که هوس ریحانه رو می کردم یه نموره ای دلم می خواست این خاله  هه رو هم که ادای جا نماز آب کش ها رو در می آورد بگام خیلی دور می گرفت . با این که بیشتر وقتا حجابشو حفظ می کرد ولی همون داخل هم خیلی خوشگل و تو دل برو و تو پر بود و با گذشت چند سال هنوز هم همون طراوت جوونی رو داشت . تازه چهل و خوردی که سنی نیست . الان می بینی بعضی شصت ساله ها هستند که چهل ساله نشون میدن . یه خورده لبامو باز کرده و در حالی که دستمو از داخل شورت خاله به کوسش رسونده بودم گفتم ببینم هنوزم می خوای بیشتر نشون بدم که یه مردم . -قربون خواهر زاده چیز فهمم برم . اینی که دستمو دورش حلقه زدم خیلی خوب جوابمو میده . خیلی سنگین شده و پرآب . فکر نمی کنی یه خورده آبش خالی شه بهتر باشه . -خب بسته به اینه که این آب کجا خالی شه -بازم قربون آدم چیز فهم . تو خودت خوب می دونی که خاله ات دین و ایمونش قویه و از اسراف و اسراف کاری خوشش نمیاد . این آب باید بره یه جایی که حل شه . بره تو سد خاله ات . البته یه سدیه که کفه اش نرمه . آبو می خوره ولی تو وجودت خاله ات ذخیره میشه . -هما جون حتما باید این قسمت از اثبات هم انجام بشه ؟/؟ -اصلش اینه . مردونگی یعنی همین . دیگه امون ندادمش . وقتی که مطمئن شدم که هیشکی دیگه تا چند ساعت دیگه خونه نمیاد رو دستام بلندش کرده و بردمش انداختم رو تخت خوابش و اول اون دامن چین دارشو دادم بالا .. -اووووههههه هما جون عجب کونی دل منو بردی دل منو بردی . تو که این زیر اصلا شورتی پات نداری . من فدا فدای این کونت بشم که حرف نداری .عین صورتت خوشگله -هانی جون صورت ما رو کون کردی رفتی ؟/؟ -هما خوشگله من ! از علاقه زیادیه . اگه بدونی که ما مردا چقدر کشته مرده کون زنا هستیم . مخصوصا کونایی مثل کون تو خاله جون که استیلش حرف نداره -کو قدرشو بدونه .. -خاله جون باور کن زنای انگلیسی غلط بکنن همچین کونی داشته باشن -واسه اینه که اونا به هر کی که از راه برسه میدن -هما جون اونجوری ها هم که ما فکر می کنیم از این خبرا نیست . دور ازشما باشه حالا تو ایران خودمون بیشتر کون میدن تا خارج . اونا اسمشون بد در رفته ما اینجا پشت پرده زیاد کار می کنیم . مثلا الان یه خواهر زاده میخواد کیرشو فرو کنه تو کوس خاله اش .. -هانی چه حرفای قشنگی می زنی خیلی داری حال میدی . منو داغ داغم کردی . من منتظرم . منتظرم که زود تر عملش کنی زودباش . زود باش عزیزم . خواهش می کنم . حال بده .. کون هما رو تا می تونستم لیس و میکش زده و دیگه اون بیش از اندازه حشری شده بود و از بس کیر کیر کرده بود سرمو برده بود . منم دیگه بیش از این منتظرش نذاشته و با تماشای کون ناب و تپل و سفیدش و در حالی که دو تا کف دستمو رو کونش نگه داشته بودم و یه خورده به پهلو ها بازشون کرده بودم کیرمو با عشوه و ناز فرستادمش تو کوس خاله ناز خودم ... ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 

0 نظرات:

 

ابزار وبمستر