ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

هرکی به هرکی 60

داداش داداش بازم بهم بگو که دوستم داری عاشقمی . هیچوقت از سکس با من خسته نمیشی و این کار برات یکنواخت  نمیشه . -به شرطی که خواهر گلمم طوری بهم حال بده که من همیشه چشم و دلم دنبالش باشه -مثلا چیکار کنم ؟/؟ انگشتمو کردم تو سوراخ کونش و گفتم خب باید هر جایی رو داشت . هر گلی یه بویی داره -ولی بهم بگو آرمیلات فقط یه بورو داره چون یه گل یکرنگه -ولی آرمیلای من خیلی خوشرنگه . زیباتراز هرگلی ناز تر از هر غنچه ای .. -داداش بیا مگه میشه در مقابل حرفات مقاومت کرد ؟/؟ -در مقابل حرفا یا چیز دیگه ؟/؟-هردوتاش . کونشو به طرفم قمبل کرد . با این که می دونستم سوراخ کونشم مثل کوسش بار ها و بار ها گاییده شده ولی از اونجایی که من می خواستم واسه اولین بار بکنم تو کونش واسم یه تازگی خاصی داشت . انگار هرچی بیشتر کون می دیدم و کون می کردم حریص تر می شدم . یه سری میگن ما ازبس گاییدیم خسته شدیم ولی کیر من شده بود مثل تسبیح شاه مقصود .. هر چی بیشتر می گایید بیشتر برق می افتاد و هیجانی تر می شد .  آرمیلا رو از پشت بغلش زده و کیرمو به سوراخ کون خواهر بزرگم فشارش دادم . یه خورده از خیسی کوس آرمیلا رو به طرف بالا هدایت کرده و به همون صورت کیرمو کردمش تو کونش . سینه هاشو تودستام داشته و شونه هاشو غرق بوسه کرده بودم -اووووووهههههه آریا آریا همه کارات هیجانی و هوس انگیزه .. هوس .. اشتیاق و لذت . نمی دونی که این کیرت با کونم چیکار می کنه .. ببوس پشتمو ببوس ادامه بده ادامه بده -بوسه هامو بیشتر و سریعترش کرده و ضربه های کیر به سوراخ کون آرمیلا رو هم همین طور . -عزیزم خیلی تکی . بیست .. کونتم مثل کوست بیسته و حرفی نداره . -حتی بیست تراز اون بیست نفری که تا حالا گاییدی ؟/؟ -نه این که بیست تا مرد تو رو نگاییدن ؟/؟ -اوخ داداش من که حریف تو و زبون تو یکی نمیشم . حساب اون جلسه خونوادگی فرق می کنه . تازه داداش تو که کارشناس و صادر کننده جواز براخانومایی . -کاش این مجوز هم مثل گواهینامه رانندگی بود و هر چند وقت در میون باید یه معاینه ای به عمل میومد . -اون وقت تو باید ده بار معاینه ام می کردی تا بهم مجوز بدی . دستمو رو یه طرف صورت خواهرم گذاشته و سرشو به طرف خودم بر گردونده و لباشو بوسیدم و در همون حال با چند ضربه دیگه ای که به کونش وارد کردم حس کردم که منی داره می ریزه تو کونش . آرمیلا که دید دارم تو کونش خالی می کنم از پشت کونشو به طرفم حرکت می داد و این جوری کیرمو داغ تر می کرد وحس می کردم بیشتر از اونی که فکرشو می کردم دارم تو سوراخ خواهرم خالی می کنم . وقتی کیرمو از کونش بیرون کشیدم بازم اونو گرفت تو دهنش و واسم ساک زد .. اون شب اشتهای هردومون زیاد بود و تا نزدیکای صبح با هم حال کردیم . آرمیلا به خواب رفته بود و من در حال رفتن به دستشویی حنا رو دیدم . بیدار بود با یه لباس خواب زیبا و بدن لختی که اون زیر مشخص بود . -دوستت دارم خانوم حنا -منم همین طور می دونم خیلی خسته ای . -دوست داری باهات عشقبازی کنم ؟/؟.. راستش با این که خیلی خسته بودم ولی ته دلم می خواست به حنا حال بدم . بهش بگم دوستش دارم . ممنونشم . ولی نمی خواستم در این ساعات باشکوه اولین بار با آرمیلا بودن به او خیانتی کرده باشم . حنا خیلی زرنگ بود . من و احساس منو درک کرد . -آریا ازت نمی خوام که همین الان بیای سراغم ولی می تونم ببوسمت ؟/؟ رفتم تو اتاق خوابش و درو هم از داخل قفل کردیم . دلم نمی خواست خواهرم حتی بوسه  منو هم ببینه . اونو با تمام وجودم در آغوش کشیدم . لبهامو رو لباش گذاشتم و مثل یک معشوقه ای که بوسه هاش منو غرق در عشقی شیرین می کنه بوسیدمش . دستامو دور کمرش حلقه زده و لبهامو از رو لباش به صورت و بقیه قسمتهای بدنش رسوندم .. -آریا دیگه بسه اون وقت نمی تونم جلو خودمو بگیرم و به زور میگم باید منو بکنی . نمی خوام حداقل امشبو امروزو اونم در حضور آرمیلا بهش خیانت کنم . کیرم آماده بود که بره تو کوس حنا . خیلی دوستش داشتم . خیلی . نگاش از این می گفت که اونم دوستم داره برخلاف خواسته ام ازش جدا شدم . نیازو تو چهره اش می دیدم و می دونستم که خیلی زود میام سراغش و بهش میگم که دیوونه وار دوسش دارم و میخوام که باهاش سکس کنم . اون کسی بود که در حال حاضر فقط با من سکس داشت هر چند فقط یه سری گاییده بودمش . صبح من و آرمیلا از خونه اومدیم بیرون و رفتیم دنبال کار خودمون . چند روز گذشت و در این فاصله من دو سه بار با خانوم حنا و یک بار با آرمیلا و یک بار هم با پریسا و آهو خانوم سکس داشتم . پریسا هم مثل حنا خیلی به دادم رسیده بود . یه روز می خواستم استراحت کنم که مادر بزرگ پریوش باهام تماس گرفت -کجایی آریا مجلس بعدی داره شروع میشه . بی وفا بهم سر نمی زنی ؟/؟ بیا یه سرویس بهم بده که تو ی محفل مثل آدمای دله نباشم -پری خوشگله هر وقت بخوای میگامت . چه توی محفل چه خارج از اون ... ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 

2 نظرات:

ناشناس گفت...

اريا سرش شلوغ شلوغ شدا ميبينم كه دوباره ميخواد محفل شروع شه واي واي واي
جيبر

ایرانی گفت...

شروع شدن محفل میشه برای قسمت 70 به بعد . شاد باشی ...ایرانی

 

ابزار وبمستر