ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

به دادم برس شیطان 24

سلمان فقط داشت به کون منیره نگاه می می کرد و حال می کرد . تصویر کون اون خودش دنیایی از عشق و حال بود . دستش بی اختیار رفت طرف کیرش و دوست داشت جلق بزنه .. لعنت بر شیطان . باخودش می گفت  سلمان تو چت شده . این کون این قدر وسوسه ات کرده که بغل دستش وایسادی و داری استمنا می کنی ؟/؟ مگه نمی دونی که این از گناهان کبیره هست و به خاطرش باید سالهای سال در آتیش جهنم بسوزی ؟/؟ ولی چیز درستیه . از همون بچگی کون مردا و زنایی رو که دیده بود داشت با کون منیره مقایسه می کرد . هرچی فکر می کرد و یادش می اومد اونی که نزدیکش قرار داشت از همه برجسته تر و خوش نقش تر بود . -عزیزم ! شویم !مهربان همسرمن ! کوس و کون من در کف کیر توست . کی می خوای شمشیر اسلامو در بلاد کفر وارد کنی و اونو به راه راست هدایت کنی ؟/؟ -اوخ منیره جان ! بهشتی همسر من ! تو فرستاده ای از بهشت هستی برای من تا یه خورده طعم اون مسیرو بچشم کی گفته این سوراخ تو سر زمین کفره ؟/؟  روی منیره خم شد و کیرشو گذاشت وسط کون زن حشری که دیگه صبرش سر اومده بود . -سلمان زود باش شمشیر زندگی بخشتو فرو کن دیگه . منو با کیر راست خودت به راه راست هدایت کن .. سلمان درمانده نمی دونست این کوس و کونو نگاه کنه بخوره یا بکنه ولی ازبس این منیره کیر کیر کرد که ازهمون مسیر کیرشو کرد توی کوس منیره -آخخخخخخ سلمان جووووون سلمان جون .. این دیگه چیه .. راستش بار اول که کیر سلمانو دیده بود فکر کرد که اون یه موش عروسکیه . حاجی کف دستشو گذاشته بود کف حموم و خودشو بالای تن منیره حرکت می داد و با این کارش کیرشو فرو می کرد تو کوس و می کشید بیرون . یکی از این دفعات لحظه ای که کیرش تا ته کوس منیره فرو رفته بود دستش سر خورد و افتاد رو تن منیره -آهههههه -عزیزم دردت گرفت ؟/؟ -نه انگار هزار تا کیر افتاده رومن . حاجی عزیز دل من . اگه می تونی همون داخل نگهش داشته باش . همین جور رو من بخواب . خیلی کیف می کنم . توچی سلمان جون . -من بیشتر از تو . توکه داری سنگینی منو تحمل می کنی و این قدر کیف می کنی وای به  من و حال من که خودمو انداختم رو تو و اون تن داغت همه جامو سوزونده . -جوووووون ولم نکن .. هشت دستی بچسب بهم . حال بده سلمان . آخوند قسمت جلو تنشو رو قسمت پشت تن منیره خوابونده بود . کیرشم که تو همون ته کوس مونده بود . یه خورده پاهاشو از زانو خم کرد و دستشو گذاشت رو بیضه هاش واونا رو هم به کوس منیره مماس کرد و بااین کارش هوس رو به اون قسمت از بدن زن کاملا چسبوند . ازاونجایی که منیره حس می کرد کون گنده اش ممکنه یه کمی جلو سرعت کیر سلمانو بگیره از این نظر که برشهای کونش تو اون قسمت درز به هم سخت بچسبن دو تا قاچشو به پهلوها داشت تا جا رو واسه سلمان باز تر کنه . -حرکت بده کیرتو . حالانرم نرم میره نه ؟/؟ چون کوسم واسه کیرت رام شده . تسلیم شده . سلمان  یه انگشت اون دستشو که آزاد بود گذاشت رو سوراخ کون منیره و یه خورده اونو فرو کرد تو کون . دید بازم جا داره . این بار انگشت وسطیه رو گذاشت که دراز تربود -شیطون بلا حاجی خوشگله من . حقا که تو هر کاری مجتهد اعلمی . منیره از تماس با تمام سطوح کیر سلمان لذت می برد . اون قسمت دور حلقه سر کیر که به لبه کوس منیره بر خورد می کرد سلمان اصطکاکشو زیاد می کرد و منیره جیغ هوسش به آسمون می رفت . آخونده دوتا دستشو گذاشت رو شونه های منیره تا یه مشت و مال درست و حسابی بهش بده . تن منیره داغ شده بود و با هر مالش داغ تر شده و خوابش می گرفت . وقتی کمال و جمال اونو می گاییدند فکر می کرد که به آخر لذت رسیده حالا هم که سلمان داشت اونو می گایید فکر می کرد که از این شیرین تر سکسی نداشته ولی فقط همینو می دونست که اون معتاد به اینه که بدنشو در اختیار مردی بذاره که بهش حال بده و اونم از حال کردن اون لذت ببره . لیفو گرفت و افتاد به جون منیره .. اوخ که این سلمان چقدر بهش حال می داد ولی با این حال داشت فکر می کرد که تنوع طلبی و با مردای گوناگون بودن خودش یه مزه بیشتری میده و اینجوری اعصابشو آروم تر می کنه . هرچند همه ممکنه مثل سلمان نشن . این سومین کیری بود که غیر کیر شوهرش نصیبش می شد . وبااین قولی که کبری بهش داده بود بازم باید در انتظار کیر هایی دیگه می بود . این آخوند عجب مرد زن دوست و قدرتمندی بود . هر چند زنش نبود و می دونست این چیزی رو هم که بین خودشون خوندن یه چیز بی سر و ته و بچه گول زنی بوده وگرنه این آخوند از اون هفت خطها بوده و کوسی هم که بد جوری هوس کیر کنه و بی پرده باشه دیگه صیغه و عقد و این جور چیزا حالیش نمیشه . سلمان یه سطل آب ریخت رو منیره و صابونو گرفت تو دستش و از کمر و کون تا پاهای منیره رو صابون مالی کرد و جلوی بدنشو هم تا اونجایی که دستش می رسید همین کارو کرد . بعد یه  به میزان کم رواین کف صابونای رو تن منیره  آب پاشید و اون وقت از دست خودش به جای لیف استفاده کرد و تمام بدن منیره رو زیر نفوذ دستای خودش قرار داد .... ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 

4 نظرات:

ناشناس گفت...

عالی ایرانی جون .فردین

ایرانی گفت...

لطف داری فردین جان ! خسته نباشی ..ایرانی

دلفین گفت...

دادش گلم نوکرتم عالی داری پیش میری

ایرانی گفت...

متشکرم دلفین نازنینم . خسته نباشی ..ایرانی

 

ابزار وبمستر