ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

زن نامرئی 175

-مامان مامان  می خورم .. می خورم همه جات رو می خورم . سینه هات رو می خورم کست رو می خورم . یادت باشه نادیا یا همزادش که اومد حرفای قشنگ و سکسی بازم بزنیم . نشون بدیم که بازم داریم حال می کنیم -باشه باشه هر چی تو بگی .. هر چی تو بگی .. -جاااااااان جااااااان مامان -بده کیرت رو پسرم فرو کن توی کسم . مامانت تا هر وقت که تو دوست داشته باشی زیر کیرت حرفای سکسی می زنه . دارم عشق می کنم . ...من به زور جلوی خنده امو می گرفتم . دو تایی شون غرق هوس بودند . نمی دونم تا چه حد فکر می کردن که تونستن رو اون یکی اثر بذارن . خیسی کس اکرم و کیر تیز و سفت و سرخ شده کریم هر دو از این می گفت که مادر و پسر دارن عین دو تا عاشق و معشوق و یا از نظر شرعی اگه بگیم عین زن و شوهر دارن با هم حال می کنن . چه لذتی می بردند .. دلم نمیومد بیام مزاحمشون شم ولی نا سلامتی مجلس بله برون بود .. -کریم کریم .. یه خورده تند تر بکن . کیرت رو بزن تا ته و تند تند بکش بیرون و بذار تو .. -مامان اینم جزو حرفاییه که باید تمرین کنیم ؟/؟ -تو کارت نباشه بکن .. حالا من که دارم حرفشو می زنم تو تمرین خودت رو بکن . تو هم تمرین عملیاتی بکن . دو تایی شون با هم دور گرفته بودند . لحظه های خوشی داشتند .. -جوووووووون مااااااماااااان چه کسی بهم زدی . حیف نبود این همه مدت ازش کار نمی کشیدی . کیر که دم دستت بود .. -فدای کیرت پسرم .. بزن بزن.. -مامان نزدیکه ؟/؟ -آره عزیزم .. داره میاد داره میاد ووووویییییی کسسسسسسم کسسسسسسم .. کییییییر بده کیر بده فقط تو رو می خواد فقط کیر پسرشو می خواد .. چهره اکرم نشون می داد که در حال از هم پاشیده شدنه .. اکرم دستاشو گذاشته بود رو سینه هاش . دیگه داشت تموم می کرد . اون از حال رفته بود . -واااااایییییی کریم کریم . دارم پرواز می کنم . تنهایی انگار رو ابرا هستم . هیچ هواپیمایی هم نیست که منو اون بالا بالا ها نگه داشته باشه .. -مامان مطمئنی که اشتباه نمی کنی . خوب نگاه کن .. نگاه کن مامان دقت کن . این کیر کریمه که تو رو برده اون بالا بالا ها . دستشو به بیضه هاش رسوند و گفت مادر جان این دو تا تخمهامو می بینی . اینا دو تا موتور های هواپیما هستند و این کیرمنم بالا بره .. تو رو برده به آسمون که داری فکر می کنی روی ابرا داری پرواز می کنی . حال کردن از این بهتر و بیشتر نمیشه . -واااااایییییییی چقدر گل میگی پسرم . بگو بگو .. بگو . راست میگی .. این کیر توست که مثل یک هواپیما منو برده اون بالا بالا ها .. راست گفتی بزن .. بزن .. -اوووووفففففف مامان مامان اگه پیش همزاد از این حرفای قشنگ بزنی  متوجه میشه که ما چقدر همدیگه رو دوست داریم .. -کریم خالی کن بریز .. حالا آبتو رو می خوام . مادرت تشنه آب کیرته .. -مامان توی دهنت خالی کنم ؟/؟ -نهههههه نههههههه اولش بریز توی کسسسسسم . کسسسسسم تشنه شه . بعدا  اونو می کشی بیرون فرو می کنی توی دهنم که هم کسم از اون سیراب شه هم دهنم و.. ولی می دونم بازم سیر نمیشم . -می دونم مامان تو خیلی جا داری . اکرم طاقباز شده بود و کریم به سرعت کیرشو کرده بود توی کس و تند و تند اونو می کرد .. یه لحظه  دیدم که کمر کریم شل شد  -کریم پاهامو بده هوا بده هوا .. -مامان حالتم طوریه که نمی تونم .. در همین لحظه من رفتم کمکشون . بدون این که اونا منو ببینن . پاهای اکی رو دادم هوا بدون این که اون و کریم متوجه شن که چه کسی این کارو کرده .حتما پسر فکر می کرد که مادره خودش پاهاشو برده بالا ..  آب کیر پسر وارد کس شده بود .. .. من همچنان پاهای اکی رو نگه داشته بودم . کریم کیرشو از کس مادرش بیرون کشید . اکرم تازه متوجه شد که دستای یکی دیگه رو پاهاشه .. -کریم .. همزاد اینجاست . اون پاهامو نگه داشته .. فعلا زیاد حرف نزن حواست باشه .. می دونستم اون دو تا از این که من حرفاشونو شنیده باشم ترس برشون داشته . واسه این که از این استرس اونا کم کنم گفتم که  من از وقتی اومدم که کریم جان قصد داشتند آب کیر و کمرشونو وارد کس مادر جانشان بفر مایند . دو تایی شون خیلی مراقب بودند که چیزی نگن که به من بر بخوره . -می بینم کارتون رو به خوبی انجام دادین .. کریم کیرش رو به دهن مادرش نزدیک کرد . اکرم با ولع کیر پسرشو ساک می زد . -اوووووخخخخخ مامان مامان .. حس می کنم بازم یه سری از اون آبای پشت خط مونده رو داری ذوباره می کشی بیرون .. اووووووهههههههه مامان نوش جونت . گوارای وجودت .. اکرم چه با لذت داشت کیر پسرشو ساک می زد . طوری که حسودیم می شد و دوست داشتم برای لحظاتی کیر رو از دهنش بکشم بیرون و خودم به دندون بگیرم ... ادامه دارد ... نویسنده ... .ایرانی 

0 نظرات:

 

ابزار وبمستر