ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

هوس اینترنتی 68

-عزیزم فتانه جون ! باشه سر فرصت منم میام به دیدنت -فدای تو طناز .. دلم واسه تو یه ذره شده .. اصلا کتبا می نویسم تا آخر عمرم هیچ مردی نمی خوام وقتی که تو در کنارم باشی .. -جون کیوان اینو راست میگی ؟/؟ -باور کن . دروغم کجا بود . .. شب گفتگوی من با فتانه و مهرداد تموم شده بود .  رفتم جلوی آینه یه دیدی به بدنم زدم . بد چیزی نبود . هیجان این که یه مرد خوش اندام و خوش قیافه و کلاس بالا بیاد و دوباره دلشو ببرم داشت آتیشم می زد . خیلی دلم می خواست دفعه دیگه همه رو دیوونه می کردم . نگاه می کردم به چشای از کاسه در اومده شون و از این که نمی تونن بهم دست بزنن لذت می بردم و دلم خنک می شد . این شب جمعه ای رو به عروسی یکی از بستگان دورمهرداد در یه تالاری دعوت بودیم . نمی دونم چرا مهرداد با این که قبلا دوست نداشت در این مجالس شرکت کنه ولی تازگیها از این جور دعوتی ها رو دوست داشت که با هم بریم .. این بار قصد داشتم یه لباس سکسی سکسی تنم کنم . و فقط یه مانتو تنم باشه موقع رفتن که با در آوردن اون دیگه دل همه مردا رو ببرم . مراسم هم از اون مراسم سر مایه داری بالا شهری بود که دیگه طوری بر نامه رو چیده بودند و حق و حساب ها رو هم داده بودند که فکر کنم اگه این اماکن تا یک هفته هم اون طرفا پیداش نمی شد بازم نمی تونست عدالت اسلامی رو به جا آورده باشه .. از اون لباسای مشکی خیلی دامنه کوتاه که کمرمو لخت نشون می داد و تا زیر کونو می پوشوند و از جلو هم زیر گردن تا قسمت بالای سینه امو لخت نشون می داد و با یک خط صاف یک سوم سینه امو نشون می داد . یک رنگ مشکی زرق و برق دار با یه چکمه تا روی ساق به رنگ پیراهن .. موهای سرمو هم به روی کمرم افشونش کرده بودم ..و حالت چشامو به یه صورت شیطونی و افسونگرانه درش آورده بودم . اما قبلش از مهرداد خواستم که با هم بریم به بستر تا یک سکس درست و درمون با هم داشته باشیم . می خواستم کاملا سیر شم و حداقل تا چند ساعت شارژباشم و این جوری مقاومت بیشتری برای بها ندادن به مردا داشته باشم . آخه یه زن هر قدر هم زیبا باشه و جسور و اعتماد به نفس داشته باشه بازم بدنش نیاز به دستمالی شدن داره و باید سر حالش کرد . این که نمیشه همش از بقیه فاصله بگیره چون خیلی خوشگله و خوش اندامه . اگه این جوره باید اونو گذاشت توی ویترین و در نمایشگاههای بین المللی نشونش داد . -مهرداد اگه یه حال درست و حسابی ندی من با یه لباس شندر مندری میام مجلس و حسابی حالتو می گیرم کلاستو میارم پایین . الان کسم بد جوری می خاره .. -طناز من خسته ام .  امروز مشتری زیاد داشتم -فکر کن منم یکی از مشتریات . آدم که این قدر بی احساس نمیشه . برم به یکی دیگه بگم بیاد که باهام ور بره و با من حال کنه ؟/؟.. مرد که نباید این قدر بی غیرت شه .. می دونم به رگ غیرتش بر نخورد ولی برای این که تهدیدمو عملی نکنم دیگه خودشو لخت کرد .. دیوونه نمی دونم چرا این جوری شده بود من که حس می کردم خیلی دوست داشتنیه . کس خل معلوم نیست چرا از این که دیگران این جور زنشوبکنن حال می کنه . دستمو که رو کیرش کشیدم در جا شق شد .. -اوووووخخخخخخخ فدای تن و بدنم بشی مهرداد . این چرا این جوریه .. تو که ادای خواجه ها رو در میاری درجا که کیرت بلند شده . کیر مهردادو گذاشتم توی دهنم .. -نههههههه طناز عزیزم .. ولی من ول کنش نبودم ... به خودش فشار می آورد ولی من باهاش می جنگیدم . دوست داشتم توی دهنم خالی کنه . همینم شد .. آب کیرش از گوشه کنارای دهنم در حال ریختن بود ..  یه مقدارشو هم خوردم ولی دوباره به ساک زدن خودم ادامه دادم . می دونستم اگه این بار اونو شقش کنم دیگه  وقتی بره توی کس من تا اونجایی که بتونه منوبه ارگاسم برسونه می تونه فعالیت داشته باشه . اخلاقشو می دونستم .. طاقباز شده بهش گفتم که بیاد روم .. مهرداد همه جامو سیر سیر می خوری تا وقتی که من نگفتم دست از گاییدنم نمی کشی .. قصد داشتم یه واکسیناسیون حسابی بشم که برای رفتن به مجلس امشب دیگه مشکل خاصی نداشته باشم . مهرداد هم انگار نیرویی دوباره پیدا کرده باشه .. کیرش هم که توی کسم بود و می دونم با لذت داشت منو می گایید بازم حواسش بود به این  که من این پیرهن جدیدمو می پوشم یا نه -مهرداد حواست به این باشه .. داری طوری رفتار می کنی که انگاری من دخترت باشم و می خوای منو شوهر بدی . تازه یه پدر در حق دخترش یه همچه کاری نمی کنه .... ادامه دارد ... نویسنده ... ایرانی 

0 نظرات:

 

ابزار وبمستر