ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

آذر۱۳۹۲۲۱,

عذلب وجدان

وقتی اون بهم لبخند زد و دستشو به طرفم دراز کرد بی اختیار منم دستمو به طرفش دراز کرده وباهاش دست دادم .دستمو برای ثانیه هایی در دست خودنگه داشت .  اون شوهر بهترین دوستم بود . مرد خوش تیپ و شیک پوشی بود . سیمین دوست دوران راهنماییی و دبیرستان من بود . من به تازگی از همسرم جدا شده بودم . خیلی زن باز بود .. حس کردم که داراب شوهر سیمین هم این نگاههای هیز سایر مردان رو داره . راستش اولش به خاطر این که زندگی و آشیون کسی رو به هم نریزم توجه خاصی به فرزاد نداشتم .  خودمم سختم بود . ولی بعد از  چهار ماه جدایی از همسرم هنوز با مردی در ارتباط نبودم . نمی دونم چرا حس می کرئم اون چیزایی رو که در مورد زنای مطلقه میگن و خودمم یکی از اونا بودم تا حدودی درسته . در مورد بی پروایی اونا . چون اونا طعم کیر رو چشیده خیلی راحت  و بی خیال تر می تونن به دنبال تفریح و لذت خودشون باشن . سیمین رو گذاشتم به جای خودم و این که اونم  اوایل از خیانت شوهرش چیزی نمی دونسته . تازه من باید به فکر زندگی و عشق و حال خودم باشم . مگه معشوقه های شوهرم به فکر من بودند که من به فکر زن مردم باشم ؟/؟ برای همین تا تونستم با پوشیدن لباسهای مختلف و شیک خودمو توی دل فرزاد جا کردم . من وسیمین می رفتیم کلاس ورزش و این بهانه ای می شد که بیشتر همو ببینیم . وقتی که در کنار سیمین فرزادو می دیدم خیلی رعایت می کردم . همش فیلم میومدم . طوری هم با شوهرش هم کلام می شدم که همش اونو صداش می زدم داداش و اونم به من می گفت آبجی .. یکی از این روزا که سیمین خونه بود و برای لحظاتی رفته بود دستشویی فرزاد خودشو به من نزدیک کرد و چسبید بهم . کون من که خیلی بر جسته و تپل نشون می داد واسه یه لحظه کیرشو از داخل شلوار احساس کرد . یه مقاومت الکی کردم ولی تسلیم شدم ..-خیلی خوشگل و خوش اندامی سارا . -تو هم خیلی بد چشمی . سیمین دوست منه . این حرکات چیه داری انجام میدی که دیگه نیام این جا -سارا من نگاه زنا رو می شناسم تو به خاطر منه که میای اینجا .. -خیلی هیزی ..خیلی .. نمیشه اینجا باهات حرف زد . بیا به آپارتمان من تا اونجا راحت تر بهت بگم که این کارت اشتباهه .. اونم پذیرفت . ولی اون روز که می خواست بیاد خودمو به بهترین نحوی ردیف کردم . کسمو برق انداختم . سکسی ترین لباس با دامن خیلی کوتاهو تنم کردم . طوری هم به خودم رسیذه بودم که هر کی منو می دید فکر می کرد یک آرایشگر حرفه ای رو من کار کرده .. وقتی فرزاد رسید به من ازم پرسید خب خانوم خانوما چه نصیحتی می خواستند به من بکنند ؟/؟ -نگاهم بی اختیار رفته بود به سوی کیر کلفت شده داخل شلوارش .. منو در آغوش گرفت .. -خانوم خانوما حالا به من بگو هیز کیه .. -تووووو تووووووو تووووووووو لبامو گرد کرده خودمو براش لوس کردم .. اوووووووههههه داری چیکار می کنی .. لباسامو پاره کردی .. چقدر حریصی مرد باز خوبه که هر شب ور دل زنت داری می خوابی . -دارم می میرم سارا از روزی که تو رو دیدم بهت علاقمند شدم -کارت رو بکن این قدر جو گیر نشدی تنوع طلب هوسباز . منو غرق بوسه کرد . لختم کرد . دیگه نذاشتم به خالی بندی هاش ادامه بده .در عوض تا می تونستم گذاشتم به پیشروی خودش ادامه بده .. چقدر به یک مرد نیاز داشتم تا حسرت گذشته هامو نخورم و در این آپارتمانی که از اون بهم رسیده بود با لذت زندگی کنم . این که منم دارم از شریک یک زن دیگه استفاده می کنم هیچ حس عذاب وجدانی رو در من به وجود نمی آورد . وقتی فرزاد لاپامو باز کرد تا کیرشو فرو کنه توی کسم اولین چیزی رو که بهش گفتم این بود که حواست باشه که آبت رو توی کس من  خالی نکنی .. احساس آرامش می کردم . چشامو بسته بودم و دستامو دور کمرش حلقه کرده بودم .. فرزاد کارشو خیلی وارد بود . ظاهرا به نوعی دو پینگ کرده بود چون تا اونجایی که ارضا شم منو گایید و آبش نیومد . -فرزاد کاندوم نداری ؟/؟ -نه الان  می کنم نوی کونت ؟/؟ -نه دردم میاد خواهش می کنم . ولی اون گوشش به این حرفا بدهکار نبود . خلاصه  یک زن مطلقه اگه دوست مرد یا پسر می خواد باید همه این چیزا رو هم قبول کنه . ولی از این که اون داره لذت می بره و منم تونستم نظرشو جلب کنم خیلی حال کردم . یه دستشو رو سینه هام دراز کرد و با حرکت کیرش توی کون من با اون بازی می کرد .-سارا فدای کون گنده ات بشه این فرزاد و کیر فرزاد .. -این حرفو نزن .. دلت میاد دو تا زنو بیوه کنی ؟/؟ حس کردم که آب کیرش سوراخ کونمو داغ کرده .. می دونستم که الان بهترین موقعیه که بازم با کیرش حال کنم . رفتم رو کیرش نشستم و تا می تونستم تلنبه زده یک بار دیگه ار گاسم شدم .. سعی می کردم به غیر از کلاس ورزش زیاد با سیمین بر نخورم  تا وجدانم کمتر تحت تاثیر قرار بگیره . آخه عذاب وجدان بد عذابیه .... پایان ... نویسنده ... ایرانی 

0 نظرات:

 

ابزار وبمستر