ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

زن نامرئی 178

اثری از سوتین اکی نبود . نمی دونست چش شده شایدم از اول نبسته بود . خلاصه کریم داشت کلی با مادرش حال می کرد و داغ هم کرده بود . شونه های اکی رو می مالید . قشنگ رفتم جلو . یه نگاهی به بدن اون انداختم .و بعد هم به صورتش .. صورت اکی داشت داد می زد که  اون طوری بی حس شده که تمام دین و ایمونشو رو سر کیر پسرش گذاشته . کریم هم ظاهرا می دونست باید چیکار کنه . خیلی آروم شورت مادرشو پایین کشید -مادر جون این جوری خیلی راحت می تونم به بدنت دست بکشم و تو رو سر حالت کنم -عزیزم خودت می دونی . هر کاری که دوست داری انجام بده . بدنم خیلی خسته هست . تحمل درد رونداره . باید خیلی گرمم کنی . -مادر جون با یک حرارت قوی می تونی دوباره تحرک پیدا کنی . -مثلا  چه طوری میشه این تحرک رو درست کرد .. -نه دیگه مادر جون نمیشه یک اشتباه رو دو بار انجام داد . تکرارش جز این که ناراحتی و حسرت ما رو زیاد کنه فایده ای نداره . عجب مار مولکی بود این کریم .. منظورشو خوب گرفته بودم . من می دونستم که مادرش هم به خوبی متوجه منظورش شده . ولی خب نمی تونست چیزی بگه و نمی خواست که چیزی بگه . درواقع اونم تمایل داشت که کریم با هاش حال کنه . چشای خمار یک زن و حرکات و سکوت و تنفس و نوع نفس کشیدن اون نشون می داد که نفسها رو در سینه حبس کرده و خیلی راحت این هوسو داره که کیر کریم وارد کسش شه و یک بار دیگه به اوج خواسته اش برسه . کار اون دیگه تموم شده بود . اون با همون یک بار کیر خوردن دیگه آب بندی شده بود . من جنبه اونوبه خوبی حس می کردم . زنان یا در این سن راضی نمی شن که برن زیر کیر یک مرد دیگه .. یا اگر هم به صورت خلاف یا هر نوع دیگه ای  و مثلا نیاز سکس کردن طوری براشون عادت میشه که نمی تونن ازش دل بکنن حتی اونا فانتزیهای زنونه خودشونو تصور می کنند . کریم شلوار و شورتشو هم در آورده بود . اون حالا خیلی راحت لخت و برهنه جلو مادرش می گشت . از این هم خیالش نبود که مادره به اون حرفی بزنه . نمی دونم چرا این دو تا رابطه شون تا به این حد گرم شده بود و چیزی به نام تابو و اصول دست و پا گیر نقشی بینشون نداشت . شاید این نیازی واحد بود که این دو رو بیش از پیش به هم مرتبط می کرد . کف دستای پسر رفته بود روی کون مادرش و اونو به دو طرف می گردوند . خیلی قشنگ این حرکت رو انجام می داد . دو تا قاچو به هم می چسبوند و  اونا رو بازشون می کرد . در حالتی که این دو تیکه کون مماس به هم از هم فاصله می گرفتند و باز می شدند کس درشت اکی به خوبی مشخص می شد و ترشح و خیسی آن کاملا معلوم بود .. -کریم -چیه -دارم همونجوری میشم که توی خونه نادیا شده بودم  .. -آره ولی اون دیگه حالا این جا نیست .-یعنی کریم جون اون اگه اونجا بود چی می شد . مگه می خواست چیکار کنه .......ظاهرا مادر و پسر هر دو می خواستند که با هم سکس کنند ولی انگاری منتظر یک معجزه یا یک بهانه ای بودند که اونا رو وادار به این کار کنه . دفعه پیش که به طور اتومات همه کار ها ردیف شده بود ولی حالا کمی سخت نشون می داد هیشکدومشون بهانه ای برای این کار نداشتند . هر چند برای کریم موردی نداشت که بی مقدمه کیرشو فرو کنه توی کون مادرش . -دوستت دارم دوستت دارم مامان فدات میشم . مامان یه دونه من . گل من .. -چیه .. چیه پسرم . منم دوستت دارم . شکاف کس و چسبندگی اونا وقتی که با هم تماس می گرفتند دل من یکی رو برده بود چه برسه به این کریمی که می خواست مامانشو بگاد . تازه من یک زن بودم که داشتم به هیجان میومدم . شاید به خاطر این بود که دلم می خواست کیر کریم یک بار دیگه بیاد به عیادتم . -کریم کریم .. اگه یادت باشه نادیا گفت که  همزاد خیلی مراقب من و توست و اگه اشتباه کنیم و دست از پا خطا کنیم ممکنه یک بلاهایی سرمون بیاره که اون سرش نا پیدا ... کریم هم حرفای مادرشو ادامه داد . -آره مامان پای جان در میونه نمیشه از مسائل سر سری گذشت .. باید یه کاری کرد .. اکرم دو تا کف دستاشو گذاشت روی دو تا برش کونش و در حالی که چشاشو خمار کرده به امید فرو کشی آتیش هوس داشت تلاش می کرد گفت عزیزم کریم جان می تونی کیرت رو فرو کنی اون داخل تا دیگه همزاد هم دلخور نشه و هم این که خودت هم لذت ببری .. -تو خوشت نمیاد مامان ؟/؟ -حالا من این جوری گفتم . یه بزرگتری گفتن . یه کوچیک تری گفتن .... ادامه دارد ... نویسنده .... ایرانی 

0 نظرات:

 

ابزار وبمستر