ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

زنی عاشق آنال سکس 25

من و مهران تا می تونستیم خوش گذروندیم . یکی دو بار دیگه هم چون پسر خوبی بود بهش کون دادم ولی اگه می خواستم به این کارم ادامه بدم روش زیاد می شد . اون فکر می کرد که من از اون دخترایی هستم که اگه بهش بگی دوستت دارم عاشقتم  بدون معطلی خودمو میندازم توی بغلش . و میگم عزیزم منم بدون تو خوابم نمی گیره . بدون تو هیچ امیدی به زندگی ندارم . آسمان آبی رو ابری می بینم اگه تو نباشی . از این حرفا توی کتابا زیاد خونده بودم و خیلی از دوستام هم واسه همین خبلی عذاب ها کشیدن . حتی یکی دو مورد هم داشتیم که کار به خودکشی کشیده باشه . در هر حال سعی کردم که با آشنایی با یکی دیگه یا سر گرم شدن با پسری جدید از فکر این خروس بی محل بیام بیرون . دیوونه ام کرده بود .. از بس زنگ  زنگ زنگ .. آخرش مجبور شدم بهش بگم که بابام هوای کارمو داره و من نمی تونم و از این بر نامه ها تا شاید یه جورایی دست از سرم بر داره . هر چند می دونستم با این نون و ماستها هم اون ول کنم نیست . هنوز هیچی نشده و دهنش هم بوی شیر می داد  صحبت از از دواج می کرد . آخ که چقدر از این کس شرات عشق و عاشقی بدم میوند . نمی دونم چه جوری این دخترپسرا این دروغ های شاخدا ر رو تحویل هم میدن . به وقت عمل که میشه انگار نه انگار . این جور زندگی کردن برام لذت بخش بود و اصلا به کله من درس راه پیدا نمی کرد که بتونم بگم مثلا امیدی به این هست که در ورودی به دانشگاه در یکی از رشته های سطح بالا پذیرفته شم که ادامه تحصیل بدم . یکی بود که خیلی دنباله منو داشت . نمی دونستم کیه و از کجا اومده ..  از این بچه پرروها زیاد بودند . مخصوصا وقتی که زیاد میکاپ می کردم . خلاصه دخترا که خودشونو خوشگل می کنند و به  زیبا ترین شکلی می خوان بیان بیرون معناش اینه که دلشون می خواد یکی ازشون تعریف کنه .. یعنی دوستشون داشته باشه و اونا رو بخواد .. حتی به موقعش اهل حال دادن هم هستند اگه خطری رو احساس نکنن . دیگه این همه ناز کردن نداره !  واگه هم می بینی در این وسط یه وقتایی یک پسری رو تحویل نمی گیرن یا از عدم شناخته یا به دنیال یکی خوش تیپ تر و پولدار تر می گردن . با همه بی نصیب نبودنهام از کون دادن و این که حداقل هفته ای یک بار رو با یکی بر نامه داشتم که این در دوران مجردی می تونه خیلی مطلوب باشه ولی شبا همش به این که برم جلو آینه تمام قد و کون قمبل شده امو ببینم لذت می بردم .. دلم می خواست همه با هاش حال می کردند . می دونستم هر کی اونو ببینه لذت می بره . خیلی هم سوراخ کونمو ورانداز می کردم . وسواس عجیبی نسبت به اون پیدا کرده بودم این که دلم نمی خواست  کون گشاد شم ولی این دیگه یک امریه که نمیشه از دستش خلاص شد . دیگه چیزی رو که زیاد باهاش ور بری از خاصیت ار تجاعی اون کاسته میشه . بعضی جا ها فنرش در میره . به تازگی با یه دختر خیلی شیطونی هم جیک تر شدم که اونم مثل من اهل حال بود . ولی بیشتر اهل لز بود . من اهل کون دادن بودم .. ولی اون  علاوه بر لز از آنال سکس هم خوشش میومد .  یکی دو سال آخر دبیرستان رو با هم همکلاس بودیم . نمی دونم چی شده بود که پس از مدتها به طور تصادفی هم دیگه رو دیدیم . اسمش بود الیسا .. تصادفی تر این که یه پسری از کنار مون رد شد و گفت ببینم میدی بکنیم ؟/؟الیسا یه اخمی کرد و گفت برو گمشو بچه کونی ؟/؟ .. این حرفو که زد متوجه شدم الیسا هم باید از اون خونسرد هاش باشه که به موقعش می تونه از حقش دفاع کنه و حتی می تونه اهل حال هم باشه .. -ببینم الیسا تو تا حالا کون دادی ؟/؟ -تو تا حالا لز داشتی ؟/؟ دو تایی مون از بس خندیدیم دیگه هر کی از اون طرف رد می شد به طرز عجیبی نگاهمون می کرد . -الیسا زود باش از این محوطه بریم بیرون همه دارن یه جوری نگاهمون می کنن .. خلاصه من و اون   هم یه چند شبی رو به بهونه درس خوندن در کنار هم بودیم . و به هم حال دادیم . اون بیشتر از این خوشش میومد که من به سینه هاش دست بزنم یا با کسش ور برم و به اون حال بدم . ولی من فقط دلم می خواست که با سوراخ کونم ور بره . یه چیز کلفتی رو فرو کنه داخلش . به من این احساس قشنگو بده که کیری رفته توی کونم . ولی به خوبی با هم کنار اومدیم .  اون خیلی دوست داشت به من حال بده و نشون بده که لز کردن هم آدمو ریلکس می کنه ... ادامه دارد ... نویسنده .... ایرانی 

0 نظرات:

 

ابزار وبمستر