ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

هوس اینترنتی 70

آخرین آهنگ های رقص غربی رو گذاشته بودند و هر کسی به حال خودش در حال رقصیدن بود . ولی بیشتر اونا یه جفتی واسه خودشون داشتند یکی که بیشتر خودشونو دور و بر اون نشون بدن . منم رفتم وسط اونا .. تا یه تکونی به خودم بدم . بیشتر چهره های این مجلس همه جوون بودند . یه پیراهن کوتاه تنم کرده بودم . یه حالت براق داشت به رنگ نقره ای که درش رنگ مشکی خرج داده شده بود که کل قسمت کمر منو تا تقریبا یک وجب بالای باسن رو بر هنه نشون می داد . و از قسمت جلو روی سینه رو پوشونده بود هر چند با کمی دقت می شد قسمتی از سینه ها رو دید . شونه ها و دستام کاملا بر هنه بود . دیگه از میکاپ که نگو .. یواش یواش پسرا تازه داشتند بو بر دار می شدند که چه تیکه ای دور و برشونه . شاید بدموقعی وارد جمعیت شده بودیم . طوری رفتار می کردند که انگاری در یک پارتی کاملا غربی هستیم . حتی بعضی هاشون طوری می خواستند ادای اونا رو در بیارن که از خود پاپ هم کاتولیک تر شده بودند .  با یه جوون خوش تیپی که از من لاغر تر و تقریبا هم قد بودیم می رقصیدم . من معمولا برای این مجالس سعی می کنم خودمو تا اونجایی که می تونم  بندازم توی دید .. چقدر پسرای خوش تیپ اونجا بودند . فقط دوست داشتم حال اونا رو بگیرم . می دونستم پسرا با یه نگاه خام میشن . فکر می کنن ما زنا چراغ سبز رو دیگه نشون دادیم و دیگه رسیدم به آخر خط . به همین سادگی . حسابشو نمی کنن که پشت این چهره طریف هم یه احساس و فکری نهفته . با یه نقشه های مردونه . خیلی راحت می شه مردا رو رام و خام کرد . فرصت این که بگردی و ببینی کدوم یک از اینا خوش تیپ تر و جذاب تره خیلی کم بود . تازه فرقی هم نمی کرد . به هر کدومشون یه نگاهی مینداختم و مکث می کردم . حس کردم که پنح شش نفری رو دیگه از راه به در کر ده باشم . اونی که با هام می رقصید و هنوزم اسم همو نمی دونستیم ازم بپرسید ببینم خسته شدی ؟/؟ -نه .. ولی دوست دارم رویکی از صندلی ها بشینم . اون جوری بیشتر می شد جلب توجه کرد .. نمی دونم چرا اینجا زیاد تشریفاتی بر خورد می کردند .  چقدر این پسرا ازم دعوت می کردند که با هاشون برقصن . من حال و حوصله این جوری رقصیدن رو نداشتم دوست داشتم یه حالا هر کی به هر کی رو داشته باشه . از مهرداد خبری نبود . معلوم نبود کجا رفته . اونی که باهام می رقصید از جاش پا شد و یکی دیگه جاشو گرفت راستش حال و حوصله شو نداشتم که از جام پا شم . این طرف و اون طرفو نگاه می کردم تا ببینم می تونم شوهرمو پیدا کنم یا نه . این پسره دومی که  مثلا شده بود رفیق مجلس ما و حوصله پا شدن و رقصیدن با اونو نداشته بودم کنه شده ولم نمی کرد . بد جوری هم به سینه های تقریبا پوشیده شده من خیره شده بود . از گوشه چشم می دیدم که یه چند تایی از اون پشت به کمر لخت من خیره شدن . این پسرایی که اینجا بودند باید سیر خورده باشن . با این حال نمی دونستم چرا این قدر حریصانه دارن به من نگاه می کنن . نمی دونم چرا بیشتر چهره ها برام بیگانه بودند . فقط یه چند تایی از اونا رو در مراسم از دواج خودم دیده بودم . کامران همون پسره چهار شونه و لاغر اندام ولی خوش تیپ یه ریز به من زل زده بود و مدام حرفای الکی می زد . از این که از کدوم خواننده بیشتر خوشم میاد و فلان خواننده غربی مدل موهاشو اگه این جوری درست می کرد بهتر بود . فکر کرد من با این تیپ و دک و پزم بیست و چهار ساعته می شینم پای آهنگ و ماهواره و اسم پدر جد این خواننده ها و هنر پیشه ها رو می دونم . واقعا بعضی ها خودشونو علاف چه چیز هایی می کنن . کامران واسه یه لحظه دستاشو گذاشت رو دستم . دستمو کنار کشیدم و یه اخمی بهش کردم با این که متوجه شده بود ولی به روش نیاورد . چقدر بدم میاد از این که مردا تا یه زنو دیدن و اونم این که به این جور لباس پوشیده فکر می کنن خیلی راحت تونستن اونو تسلیمش کنن .. راستش خودمم کمی ناراحت شده بودم . شاید اینم از همون رسوم متجددانه عصر حاضره که من باید باهاش راه میومدم . باید مهمونی رفتن های من بیشتر می شد تا بیشتر ار ته و توی این کارا سر در می آوردم . واسه این که یه جورایی جبران کرده باشم در تکرار دعوت اون برای رقص این بار مخالفتی نشون ندادم . یه آهنگ غربی گذاشته بودند که با این که در یه جاهایی ریتمی تند داشت ولی بیشتر به حالت ملایم می خورد .. یه قسمت  کف دو تا دستشو گذاشته بود رو کمرم . طوری که فکر می کردم هر لحظه می خواد منو به خودش فشار بده و ببوسه . فکر کنم اگه ملاحظه جمعیتو نمی کرد حتما همین کارو انجام می داد ... ادامه دارد ... نویسنده .... ایرانی 

0 نظرات:

 

ابزار وبمستر