ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

لز با دختر خجالتی 64

مثل یک رئیس مثل یک میسترس باهاشون حرف می زدم . خوشم میومد . لذت می بردم برتری خودمو به رخ اونا بکشم . تا حالا به اندازه کافی از دست اونا حرص خورده بودم . -ببینم دخترا توی جمع زیاد کار ندارین که دنبالتون بگردن ؟/؟  مثلا تو خواهر عروسی . بده این کارا چیه . من بهت چی بگم دختر . خیلی خجالت داره . متاسفم . نمی دونم شما چرا اصلا به این کارای منفی گرایش دارین . واقعا دلم برای خودم می سوزه که با شما فامیل هستم . به زحمت جلو خنده امو می گرفتم . بهناز یه اشاره ای به بهنوش زد که یعنی زود تر دست به کار شو و زبون این زیبا رو ببند . خوشم میومد تونستم رو اونا اثر بذارم . بهنوش اومد رو بروم قبلش دو تایی شون دیگه خودشونو کاملا بر هنه کرده بودند . این دستور اربابشون زیبا بود . دستامو گذاشتم پشت سر بهنوش  اونو محکم به بدنم لاپام فشارش دادم . بهناز هم اومد از پشت به کمک دختر عمه بهنوش . یواش یواش شورتمو از پام در آورد و اون دهنشو گذاشت روی کون من و بهنوش هم از جلو کس منو می لیسید . همونجا اون وسط و کنار تخت ایستاده بودم و پاهامو به دو طرف باز کردم تا دو تایی شون با تسلط بیشتری رو من کار کنند . -دخترا همون جوری که به خودتون حال میدین . با همون احساس خودتون با همون حرفای قشنگتون بهم حال بدین . من می خوام ببینم این که شما همش فکر و ذکرتون به این چیزاست جریان چیه می ارزه یا نه . فقط حواستون باشه اگه جایی اسم منو ببرین رسوای عام و خاصتون می کنم . یک بار دیگه ازت می پرسم بهناز .. نکنه  بهدخت خبر تو رو بگیره . ببینم  اون می دونه تو از این کارای زشت می کنی ؟/؟ -زیبا جون اون فکر می کنه من حالا با دوست پسرم هستم . واسه همین اگه مامانم خبرمو بگیره اون یه جوری حلش می کنه . -ما که اینجا فعلا پسری نداریم .. -حالا من یه چیزی براش ساختم . کار خاصی نیست . دخترا همه شون خود جوش هر کاری رو که بوده انجام دادن . -بخور کونمو کسمو همه جامو خوب خوب بخورین خوب لیسش بزنین که من اشتهام باز شه .. شما بخورین من اشتهام باز شه .. خجالت نکشین دخترا .. اگه بدتون میاد بگین .. -زیبا چه کون توپی داری .. بهنوش کست هم خیلی با حاله  خیلی خوشمزه و خوش طعمه .. یه حالتی داره که ..  -چی می خواستی بگی .. می خواستی بگی مث کس زنا بازه ؟/؟ مگه تو چشم اتمی یا برزخی داری که تا ته کسمو ببینی که بازه یا بسته . من مثل شما که با پسرا نیستم که کس باز باشم . ببینم نکنه از خط خارجین .. دو تایی شون یخ شده بودند از این که می دیدند  زیبا این جوری زشت حرف می زنه . خیلی لات شده بودم ولی داشتم با هاشون حال می کردم -زیبا جون چرا از این فکرا می کنی .  فقط می خواستم بگم کست خیلی نازه نه این که بازه . پاهام خسته شده بود ولی این جوری دو تا سر,  وسط پام داشت کسمو میک می زد . بهناز اومد بالاتر و شروع کرد به لیس زدن سوراخ کونم . نوک زبونشو می کشید روی سوراخ کونم . دستای بهناز کونمو به دو طرف بازشون کرده و اونا دو تایی شون داشتند یه حال اساسی بهم می دادند .. -آخخخخخخخ راس میگین دخترا چه حالی میده به آدم . دستامو گذاشته بودم روی سینه هام که نوک اونا به شدت تیز شده بود و با هاشون ور می رفتم . لذت عجیبی می بردم . دو تایی شون از جاشون بلند شدند . حالا هر کدومشون یه کف دستشونو گذاشته بودند لا پام منو وسط خودشون چسبوندند . بهنوش لباشو گذاشته بود رو لبام و آروم منو می بوسید و بهناز هم از پشت شونه ها و گردنمو غرق بوسه کرد . از اونجایی که داشتند با لاپام ور می رفتند مجبور بودن شونه هاشونو کمی خم کنن تا دستشون راحت تر به  وسط پام برسه .. طوری بی حسم کرده منو از این عالم به دنیای بی خبری ها رسونده بودند که اصلا نفهمیدم کی روی تخت دراز شدم . دوباره در همون شرایط منو در وسط گرفته بودند با این تفاوت که حالا یک پهلو بودم . بازم کف دستشونو به شدت روی کسم می کشیدند .. -دخترا حواستون هست که یه وقتی انگشت تو کسم نکنین ؟/؟ نمی خوام دردسر درست کنم واسه خودم .. -حواسمون هست زیبا جون نگران نباش . خودمونم خیلی واسه خودمون رعایت می کنیم تا کار دست خودمون ندیم .. پس از قرار معلوم اونا هنوز از خط خارج نشده بودند و  زیبا خانوم از اونا خیلی پیشرفته تر شده بود .  واقعا که .. از آن نترس که هیاهو دارد  از آن بترس که سر به تو دارد . عجب داستانی شده بود . بهنوش و بهناز جا شونو عوض کرده بودند . انگاری بهنوش تحرک بیشتری داشت . کونمو طوری با هوس و لذت گازش می گرفت که چند بار نزدیک بود بهش بگم که انگشتاشو فرو کنه توی کسم . از اون طرف بهناز هم به میک زدن سینه هام ادامه داد -دختر عمو چطوره . نشون میده که داری خیلی حال می کنی . با ور کن ما دخترای بی ادب و بی تر بیتی نیستیم . گناه که نداریم . حالا زن شدیم . خون که نکردیم . تا کی صبر کنیم یکی بیاد دستمونو بگیره و ببرتمون به خونه بخت .. می دونستم هر چی داره میگه درست میگه .... ادامه دارد ... نویسنده .... ایرانی 

0 نظرات:

 

ابزار وبمستر