ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

هوس و تنوع

وقتی  به من گفت که هر وقت زنش خونه نیست و یکی رو میاره باهاش حال می کنه این حرکتش واسم تعجب انگیز بود . این که چطور به خودش اجازه میده همون کارایی رو که با زنش انجام میده با یکی دیگه هم بکنه . چطور می تونه تو روش نگاه کنه .. زنش پرستار بود و گاهی شیفت کاری شبانه داشت .  تازه ازدواج کرده بودند و بچه هم نداشتند . محسن همکارم بود . پنج سال ازم کوچیک تر بود . با هم در اداره ثبت اسناد کار می کردیم .وسط یکی از این هفته ها بود که زن و بچه ام رفتن شهرستان . پدر زنم حالش خوب نبود و من هم نمی تونستم مرخصی بگیرم . اون روز  در اداره محسنو دیدم که با دو تا زن در حال گپ زدنه . اولش فکر می کردم که مشتری هستند . این طور هم وانمود می کردند .. محسن  بعدا بهم گفت کاوه جان این دو تا بار هستند .. بار .. امشب شیفت شهنازه .. اگه بخوای می تونی بیای خونه مون .مرد سعی کن تنوع طلب باشی .. این که نمیشه همش هوس یک زنو بکنی . اون نگاه تو دیگه برات هیجان نمیاره . وقتی بری بیرون یکی دیگه رو ببینی  یک مدل غذای دیگه بخوری اون وقت غذای خونگی رو هم با اشتها می خوری . . به زنم فکر می کردم . به این که اگه دست از پا خطا کنم  دیگه نمی تونم صادق باشم . نفس سرکش من داشت وجدان بیدار منو خواب می کرد . -محسن امشب تو دو تایی شونو می خوای داشته باشی ؟/؟ -چه خبره ! اینا شیره آدمو می کشن . جنده هم نیستنا . هر دو شون مطلقه هستند . حرص کیر رو دارن . کیرت رو که بگیرن به دهن عین ساندویچ گازش می زنن . شیره ات رو می کشن .. اوخ چقدر کیف می کردم از این ساک زده شدن .. راستش داشتم با خودم فکر می کردم که یک بار زیر آبی رفتن مشکلی رو ایجاد نمی کنه . مجبور که نیستم به زنم بگم . چند بار داشتم به این فکر می کردم که اون هم کارمنده .. بعضی شبا  داره بی خوابی می کشه . هرچی در میاره باهام قسمت می کنه . پولشو واسه خونه زندگیش میذاره .. کاوه بهش فکر نکن . همین یک بار .. یک کس دیگه می کنی تا ببینی چقدر بهت مزه میده . -محسن به کسی نمیگی ؟/؟ من امشب پام ...  هم احساس سبکی می کردم هم سنگینی . ولی دیگه تا آخر وقت اداری حال و روز خودمو نمی دونستم . حداقل این خاطر جمعی رو داشتم که میریم خونه اونا و کسی از در و همسایه های فضولمون ما رو نمی بینه . محسن خونه شون آپار تمانی بود . اتفاقا تیکه خوشگل تره رو  داد به دم من .. دو تایی شون خواهر بودند و من نمی دونستم . یکیشون بود تارا و یکی دیگه توران .. توران دو سه سالی رو بزرگتر بود و تارا کوچیک تر و خوشگل تر که بهم گفت تارا واسه امشب مال تو .. من خیلی سختم بود .  اون خیلی بی خیال و عادی  کارشو پیش می برد ولی من نگران بودم و تشویش داشتم . خجالت می کشیدم . انگاری دلم می خواست همه آدم و عالم بدونن که این اولین سکس خلاف منه .. من تا حالا این کاره نبودم . وقتی من و تارا تنها شدیم خیلی راحت بهم گفت ببینم نکنه اولین باره می خوای این کارو انجام بدی . مرد مثل تو خجالتی ندیدم . چته بیا جلو بیا نترس .. دست و پام می لرزید .. نمی دونم چرا این جوری شده بود . احساس شرم می کردم . می خواستم اونم اینو بدونه . ولی براش چه فرقی می کرد . این من بودم که زن داشتم و اون در اون لحظات شده بود زن دوم من ولی من  در اون لحظه تنها مردی بودم که می تونست بهش فکر کنه .. اومد طرف من خیلی راحت لباسامو در آورد . -آقا کاوه نمی خوای لختم کنی ؟/؟ این جوری بیشتر می چسبه ..  همچین لختم کرده بود که وقتی  به خودم نگاه می کردم خجالتم میومد . کیرمو گذاشت توی دهنش . همون حالتی رو که خیلی دوستش داشتم . چشامو بسته بودم .. آخرین باری که از این کار لذت برده بودم دوشب قبل بود که شهناز زنم واسم این کارو انجام داده بود ولی تارا با حرکات بیشتری داشت این کارو واسم انجام می داد می خواست نشون بده که داره لذت می بره .. به کیر خودم اسپری بی حسی زده اونو شسته بودم با این حال شق شده بود . آبم ریخته شد توی دهن تارا .. چه با لذت اونا رو می خورد .. شهناز تا حالا آب کیرمو نخورده بود . خودم سختم بود بهش اجازه این کارو نداده بودم . نمی دونم چرا شاید این  یک تیکه رو تارا غافلگیرم کرده بود .. دیگه بعدش شجاع تر شدم . تارا رو لختش کردم . اون اومد روی کیر تخلیه شده من نشست . دستاشو دور کمر من گذاشته بود . محسن مهمان نوازی کرده بود تخت دو نفره شو داده بود به ما .. تارا با همه هیکل  فانتزی خودش باسن بر جسته ای داشت . همونو گذاشت رو سر کیر من و خیلی راحت کیر رفت توی کسش . کسش کمی گشاد تر از کس شهناز بود .. کاوه فراموش کن . به شهناز فکر نکن .. حالا تارا این جاست .. کف دستامو رو کون گنده تارا قرار داده بودم .. -اووووففففف کاوه .. چقدر بی احساسی یه چیزی بگو .. داشتم فکر می کردم به این که آیا واقعا خوشش میاد یا از فیلمشه ولی خیسی کس این زن نشون می داد که هوس داره .. نمی دونم محسن واسه این دو تا زن چه کاری انجام داده بود که انگاری  نیمه تمام بود و اونا هیجان زده نشون می دادند .. شایدم هوسشون زیاد بود و می خواستند یک تیر دو نشون کنن . سینه هاش زیاد درشت نبود ولی خیلی تازه و آبدار نشون می داد .. هر جاشو که می خوردم گرما و داغی اون فوری به کیرم سرایت می کرد . حس کردم که شارژشدم . این بار من روش قرار گرفتم پاهاشو انداختم رو شونه هام .. چشاشو دیگه باز نمی کرد .. ازم می خواست که تند تر بکنمش . محسن بهم گفته بود که هیشکدومشون بچه دار نمیشن . -آب بده کاوه آب بده .. آبتو می خوام . تشنه مه .. بلبل زبون شده بودم .. -تازه ریختم توی دهنت تارا جون .. -اونجام آب می خواد . کسسسسسم آب می خواد . رو ش سوار شدم . لبامو به لباش چسبوند . بوسه اش زیاد دلچسب نشون نمی داد . شاید از اونجایی که باهاش احساس یکی بودن نمی کردم این حس در من به وجود اومده بود . ولی وقتی که توی کسش خالی می کردم حس کردم یه نشاط فوق العاده ای در من به وجود اومده .. چقدر حال کردم .. چه لذتی ! خودش قمبل کرد و ازم خواست که کیرمو فرو کنم توی کونش .. حس می کردم سیر شدم ولی واسه این که هدیه شو رد نکنم کونشو گاییدم . دیگه توی کونش خیس نکردم . دو تایی مون در آغوش هم بودیم . قصد داشتم که بخوابم یهو دیدم در باز شد و توران با موهایی خیس وارد شد . ظاهرا پس از این که کارشو با محسن تموم می کنه میره حموم . نمی دونم چرا یه لحظه خجالت کشیدم . از این که اون ما رو این جوری دیده . حس کردم حرمت ما رو شکسته . ولی تارا و اون در حال شوخی بودن .. تارا : کاوه جون دوست داری با خواهر ما هم باشی ؟/؟ .. یه لحظه رفتم توی فکر . یعنی اون ناراحت نمیشه از این که من ساعتی پیش با اون بودم و حالا برم با خواهرش باشم ؟/؟ محسن چی یعنی اونم ناراحت نمیشه ؟/؟ .. تارا بی آن که منتظر جواب من شه از جاش پا شد و رفت . من و تورانو با هم تنها گذاشت .. این دیگه  هیکلش در همه قسمتهاش توپ توپ بود .  تازه حس می کردم که سالها تنوع طلبی یعنی این حس مردونه ام رو در خودم کشته بوده چه کلاه گشادی سرم رفته .. اونو در یه حالت قمبلی قرار داده و هم کون و هم کسشو می گاییدم .  حس می کردم یه نیروی تازه ای پیدا کردم . خلاصه تا صبح با هم مشغول بودیم . کمر واسمون نموند . البته در این فاصله یک ساعت می خوابیدیم و نیم ساعت سکس می کردیم . محسن بهم سفارش می کرد که فقط نسبت به همسرم سرد نشم که اون مشکوک میشه .. چند روز بعدش با من از سکس ضربدری و و دوبه یک و دسته جمعی می گفت . با این که وارد دانشگاه تنوع طلبی شدم هنوز خیلی کار داره تا در این رشته متخصص شم ولی خواستن توانستن است . پابان .. نویسنده ... ایرانی 

0 نظرات:

 

ابزار وبمستر