ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

اتوبوس هوس 35

-اووووووووههههههه رویا رویاااااااااا -خوشت میاد .. من نمی دونم کی ها می خوان بیان به این مهمونی ولی تا اونجایی که می دونم از این کار مندا هیشکدوم کون منو ندارن . من خودم اینو به خوبی می دونم . -ببینم مگه تو لز بین هستی که اونا رو دیدی . -من خودم می دونم اینو حس می کنم  . اگه بدونی چه حالی میده که کیرت رو الان توی کونم حس می کنم . تند تر تند تر ایمان . اگه ایمان داری کونمو جرش بده . نمی خوام کیر های غریبه رو توی این کون ببینم .. -رویا نهههههه این حرفو نزن تو حالا داری میگی وقتی این لذت تازه رو توی کون حس کردی که داره به کونت صفا میده یادت میره که در این لحظات چی داشتی می گفتی . رویا سرشو به طرف من بر گردوند و در حالی که می خواست تا خودشو بیشتر به من بچسبونه گفت راستشو بگو تا حالا کی بیشتر بهت حال داده .. -من که اهل این چیزا نیستم . طوری حرف می زنی که انگاری ایمان تو مرد خیلی زن بازی باشه که هر دقیقه و ثانیه داره با یکی عشق و حال می کنه . ولی رویا تا حدودی حق داشت . بدن اون حرف نداشت .. -بکن بکن .. ایمان .. چقدر داری بهم حال میدی . فقط به فکر خودمون باش .. تو که همه چی رو به پسرم گفتی -ولی من هیچوقت مستقیما بهش نگفتم که مادرشو گاییدم .. -معلومه دیگه . وقتی که مادرش در این سن دوست پسر می گیره حتما کسش هم به خارش افناده. اون عادت می کنه . عشق من به رستم یه عشق دیگه هست و عشق و ایمان من به ایمان گلم هم یک عشق دیگه . در حالی که نگاهم به کون رویا و کیر خودم بود احساس کردم که یکی دو پرش داغ هم در این قسمت در حال شکل گیریه . آخه اون طوری کونشو به بدنم می چسبوند که سر تا پامو می سوزوند و آبمو به جوش می آورد .. -رویا جونم حالا دیگه باید جمع و جور شیم چون نباید داداش رستم رو نا راحتش کنیم -رویا در حالی که خودشو طاقباز کرده بود و لاپاشو نشونم می داد گفت فدای تو ایمان که این قدر هوای  پسرمو هم داری و براش احترام و ارزش قائلی .. توی دلم گفتم کون لق هر چی رستم کرده . من فدای کس و کون مادرش نمیشم . رستم کیلویی چند ؟/؟ رویا تازه رفته بود به حس عشق و عاشقی و بوسه های داغ -عزیزم خوشگل من اگه میشه لباساتو بپوش بعدا می تونیم همدیگه رو ببوسیم .. چقدر آتیشت تنده .. می خواستم بهش بگم صبر کن چند تا کیر دیگه ببینی تمام این عشق و عاشقی ها از یادت میره اصلا خیلی کس خل بازیه که آدم بخواد خودشو علاف  این بکنه که دوستت دارم فدات شم و جز تو کس دیگه ای رو نمی خوام . رفتیم روی صندلی های راحتی کنار هم نشستیم و چند وسیله و خوردنی مثلا اسباب پذیرایی رو هم روی میز چید که مثلا من اومدم مهمونی و با رستم کار دارم . هر چه این پسره رو کمتر حساس کنم بهتره . یک پسر که کیر یک مرد غریبه رو در کس مادرش تصور کنه ممکنه احساس بدی بهش دست  بده . رویا حرف مفت هم نمی زد . وقتی یک بار دیگه با یه بوسه دیگه در کنار هم قرار گرفتیم و اون بدن آتشین و نفسهای گرمشو حس می کردم دیگه متوجه شدم که هر چی که میگه حق داره . اون یک زن فعال و اکشن و دوست داشتنی و با حاله که هر مردی آرزوشو داره . ولی اینو هم به من گفته بود از اونجایی که منو دوست داره و یه عشق و علاقه خاصی به من پیدا کرده می تونه این عشق و شور و حال خودشو نشون بده وگرنه برای کس دیگه ای این کار رو انجام نمیده ....رستم هم اومد و یه مشت حرفای الکی دیگه تحویلش دادم . مثلا می خواستم باهاش اتمام حجت کنم . -رستم جان من یه چند دقیقه ای میشه که منتظر تو هستم . -ولی فکر کنم بیشتر از چند دقیقه باشه . چون حدود یک ساعتی هست که دم در خونه با یکی گرم صحبت بودم ولی ندیدم که کسی از این در وارد شه .. -خب رستم جان چند دقیقه با یک ساعت چه تفاوتی می تونه باشه .. می خواستم سرشو میون دو تا دستام بگیرم و بکوبونم به دیوار . لعنتی تو که می دونی من دارم ننه ات رو می کنم دیگه این ادا بازی در آوردن ها چیه ؟/؟ یه جوری جلو چشات اونو در سفر بکنم که حالشو ببری . نفهمی چی به چیه . ایما ن , استواری ایمان خودشو در اتوبوس نشون میده .. اوخ من حالا راننده یدکی از کجا گیر بیارم که بخواد جای من بشینه و بخوام حال کنم .. نمی دونم راننده اتوبوس ساختمون بغلی رو اگه می شد یه جورایی آورد توی خط که با من همکاری کنه می شد دو شوفره کار کرد .. تیپ و قیافه اش به اون با حال ها می خورد . ... ادامه دارد ... نویسنده .... ایرانی 

0 نظرات:

 

ابزار وبمستر