ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

هر کی به هر کی 198

دهنم رفته بود روی کس آنی جون  هر چند تا میکی که به کسش می زدم کمی سرمو به عقب بر می گردوندم تا یه نگاهی به اون کس کوچولوش بندازم و از تماشاش لذت ببرم . -داداش چرا این جوری می کنی تا میام یه حالی بکنم انگاری قطع و وصل میشم . . -خوشم میاد نگاش می کنم . لذت می برم ناز  خواهر ملوسمو می بینم -نهههههه نگو داداش . تو که داری رنگ و وارنگ و از هفتاد رنگ و از هر مدلشو می بینی . مال خواهر فراموش شده ات چه به دردت می خوره . -این حرفونزن .  این گل سر سبد همه اوناست .. به حرفم دیگه ادامه ندادم . نخواستم اون از این که من از کس های دیگه هر چند کلی واسش گفتم ناراحت شه . ولی اون به قسمت خوب قضیه پیله کرده بود . -نههههههه داداش .. این طوری هام که میگی نیست . حس نمی کنم که تو دوستم داشته باشی . باورم نمیشه . این زبونو اگه تو نداشتی چی می خواست بشه .. -آنی خوشگله . این زبون نیست حرفای دلمه . حرفای دلمه برای خواهر خوشگلمه . -حالا به اون زبونت بگو زتعارف کم کن و بر مبلغ افزا -نوکرتم آبجی . لاپاشو به دو طرف باز کردم . بین دو تیکه کس کوچولو و نازش یه شکاف خفیف افتاد . درست مثل دهن ماهی که خیلی آروم باز میشه . من لبمو گذاشتم رو اون شکاف . این بار دیگه خواستم که میک زدنو تا آخرش ادامه بدم . حداقل یک بار اونو این جوری سبکش کنم و بعد حرکات انفجاری خودمو شروع کنم . نصف زبونمو راحت می کردمش داخل کس ناز و کوچولوش و مثل یه کیر اونو می ذاشتم تو و می کشیدم بیرون . خودمم از این کار لذت می بردم . این کارو با کس های دیگه نمی تونستم به خوبی انجام بدم ولی در مورد آنی جونم می تونستم به خوبی پیاده اش کنم . خیلی حال می داد . خیلی دوست داشتم چشای نازشو که خمار می شد ببینم . ولی نمی شد وقتی که زبون توی کس قرار داره بتونی به چشای خوشگل طرفت خیره شی . دو تا انگشتمو گذاشته بودم روی کسش و اونو به دو طرف می کشیدم تا بتونم راحت تر زبونمو بذارم اون داخل و بکشمش بیرون . ولی می دونستم برای شوک دادن به آنی باید کسشو میک بزنم . .. وقتی میک زدنو شروع کردم همچین به لرزه و دست و پا زدن افتاده بود که فکر می کردم نکنه تازه برای اولین باره که دارم بهش حال میدم و خودم خبر ندارم -آریا یواش تر جیغم در میاد عزیز می شنوه .. بیدار میشه  -غصه عزیزو نخور عزیزم . اون اگه بمب بترکونن تا ساعتش نشه بیدار نمیشه -بد جنس بد جنس منو آتیشم زدی . منو سوزوندی . از بس که دیر دیر میای پیشم . اگه بیشتر بهم حال بدی که دیگه این جوری نمیشه .. -اینو دیگه باید از  خونواده ات بپرسی که اونا امونمو بریدن و نمی ذارن که بیام -تو هم خودت از خداته .. دیوونه . تنوع طلب .. .. موهامو به شدت می کشید ولی من پاهاشو به دو طرف فشار می دادم و با آخرین تکنیک هایی که می دونستم اون تیکه های کسشو می ذاشتم توی دهنم . آنی خودشو به طرف بالا می پروند و من اونو با فشار به طرف پایین می کشوندم . .. رسیدیم به جایی که دیگه ساکت شده بود . با چشای نیم باز و خمارش زیر چشمی بهم نگاه می کرد . حالا باید اون لبای گرم و سرخ و غنچه ایشو می بوسیدم . کیرم خیلی داغ شده بود و داشت پوست می ترکوند . می خواستم اذیتش کنم و کمی سر به سرش بذارم . -از قرار معلوم  ار ضا شدی . من می تونم برم استراحت کنم ؟/؟ -می خوای روی زمین بخوابی ؟/؟ خودت رو لوس نکن . حالا داری منو اذیت می کنی ؟/؟ خدمتت می رسم . حق نداری تا صبح بخوابی . تا اون وقتی که من نخوابیدم حق خوابیدن نداری . می دونی ؟/؟ هر چی من گفتم باید بگی چشم . تازه این قدر واسه ما ناز نکن . زانوشو کمی بالا آورد و اونو زد به کیرم -شیطون . جواب اینو کی می خوای بده . تو که اینجا جز من کس دیگه ای رو نداری . حریف این میشی ؟/؟ -آنی یواش یواش داری میای تو خط .. -آبجی همون داداشیم دیگه -فدای آبجی خوشگله خودمم میشم . -حالا فدا نشو و بیا تو بغل خودم که خیلی معطلتم . .. آروم آروم خودمو برش منطبق کردم . طعم شیرین لبای اون هوسمو خیلی خیلی بیشترش کرده بود . اولش می خواست اذیتم کنه . پاهاشو بهم چسبونده راه کسشو بسته بود ولی با چسبیدن سینه هام به سینه هاش و بوسیدنش خیلی آروم لاپاشو باز کرد .  سر کیرم رو شکاف کس داغ و کوچولوش قرار گرفت . خیلی هیجان زده شده بودم . شایدم علت قویترش این بود که حس می کردم آنی فقط وابسته به همین یک کیر منه و همینه که اونو به هیجان میاره .... ادامه دارد ... نویسنده ... ایرانی 

0 نظرات:

 

ابزار وبمستر