ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

زن نامرئی 180

انگاری که کس اکرم داخل روغن در حال سرخ شدن بود . ولی با این حال من اونا رو می دیدم و این اجازه رو به اونا می دادم که کس اکی جلز و ولز شه .. مادر همچین جیغی می کشید که دیگه اون سرش ناپیدا .. من دیگه به طرز عجیبی حشری شده بودم . دلم می خواست که در یک نقطه ای بین سکس اونا وقفه می افتاد و اون وقت بر نامه های خودمو شروع می کردم . دیگه از تماشای گاییده شدن یکی دیگه خسته شده بودم . می خواستم خودم  جای اکی رو بگیرم . یه گوشه ای ولو شده بودم پاهامو به دو طرف باز کردم و تا می تونستم کف دستمو وسط کسم می مالیدم و خیلی آروم  طوری که صدای من در صدای اونا محو شه ناله می کردم ولی انگاری اکی یکی از این ناله های آروم منو شنیده بود . چشامو که باز کردم و ایستادم دیدم که اونا هم کارشون تموم شده و در حال معاشقه کردن هستند و گاه پسر در حال بوسیدن مادره .. -کریم تو یه صدایی نمی شنوی ؟/؟ فکر نمی کنی که همزاد نادیا اومده باشه ؟/؟ -مامان اینا همش حرفه ؟/؟ -کریم تو شوخیت گرفته ؟/؟ مگه ندیدی که اون چه جوری دمار از روز گار ما در آورد ؟/؟ -به من و تو که بد نگذشت .. مادره در حالی که عشوه می ریخت و مث دخترای چهارده ساله ناز می گرد گفت راست میگی اینو راست میگی .. من دیگه باید یواش یواش خودمو آفتابی می کردم . در همون حالت پنهان گفتم نترسید . من اینجا هستم .. اکی ترس برش داشته بود . کریم هم تا حدودی دستپاچه شده بود .  مادر خودشو به آغوش پسر انداخته و کریم هم سخت مادرشو بغل کرده بود و این جوری به هم چسبیده انگاری می خواستند که از شر خطر در امان بمانند . خودمو آشکار کردم . کاملا برهنه شده بودم . زبونشون بند اومده بود . اکی که چشاشو بسته بود . کریم با این که به تن لخت من نگاه می کرد ولی طوری وحشت کرده بود که حس می کردم آب کیرش دیگه باید خشک شده باشه . -ببینم چی شده پسر خوب داری مادرت رو می کنی . آفرین . خواستگاری کردن از نادیا خیلی به نفعت تموم شده . خلاصه یک پسر وظیفه داره تا اونجایی که می تونه وظیفه فرزندی خودشو به نحو احسن انجام بده . اکرم خانوم شما از کریم خان راضی هستید ؟/اکرم از ترس چشاشو باز نمی کرد ولی پس از چند لحظه سرش رو چند بار به علامت تصدیق تکون داد . رفتم وسط اون دو نفر دراز کشیدم . اکرم اولش تکون بخور نبود ولی من  کمی از چاشنی خشونت استفاده کردم و با یه فشار خودمو بین اونا قرار دادم . -اووووووخخخخخ کریم کریم . بکن بکن . از من استفاده کن . ببین چقدر تر و تازه هست .. یه نگاه کریم به من بود و یک نگاهش به مادرش .. اکرم سرش رو تکون داد که یعنی کریم اونو بگاد -مامان من الان می تونم کنارت باشم .. این دختر خیلی سر سخت و خشنه . باید طبق خواسته اون عمل کنیم . تو هم مادر جان تحقیق خودت رادر مورد همزاد ها بیشتر کن ..چند دقیقه ای که گذشت و من اون وسط حسابی دو تا شونو داغ کردم یواش یواش کریم خان ور رفتن با منو شروع کرد .. -ببینم از من نمی ترسی .-مگه داری منو می خوری ؟/؟ من می خوام کس بکنم . تو هم که مثل یک آدم کس و کون دار اومدی و کنار من قرار گرفتی واسه چی از این نعمت استفاده نکنم . کریم چهره اش نشون می داد که دچار استرس شده و داشت پیش من قیافه می گرفت که نمی ترسه  . انگشتامو میذاشتم توی دهن کریم تا  ببوسه و آروم آروم و دونه دونه انگشتامو لیسش بزنه .. اون اول حسابی با حال دادن به انگشتام در واقع به من حال داد و بعد از اون هم شروع کرد به میک زدن سینه هام . -با اجازه اکرم جون . ببخشید کیر پسرتون رو دارم برای یک ساعتی قرض می گیرم . امید وارم رضایت داشته باشین و حلالش کنین . خودشو که نه همون کیرشو .. اکرم چشاشو بسته بود . هنوزم می ترسید که با من روبرو شه و یه چیز تیز تری بهش بگم . باور کردنش سخت بود که من از یک دنیای دیگه ای اومده باشم و آیا در همچین شرایطی میشه به همچین اقدامی دست زد یا نه ؟/؟-کریم معطل نکن . من از اول تا آخر که داشتی مادرت رو می گاییدی شاهد بودم . این که یک زن تشنه کیر باشه دلیل نمیشه که خودت رو بگیری . تو هم واسه کس داری له له می زنی .... ادامه دارد ... نویسنده ... ایرانی 

1 نظرات:

ایرانی گفت...

با سلام خدمت بازدید کنندگان گرامی .در این ساعت باید یک داستان تک قسمتی سکسی هم میذاشتم از اونجایی که من داستانهام جدیده و تقریبا بلافاصله پس از نگارش منتشر می کنم به علت مشکلات و در گیریهای شخصی خاصی که از شب یلدا برام پیش اومده و تقریبا بیشتر ساعاتو در خونه نیستم دیگه فرصت نشد هرچند انتظار داشتم تا حالا بر طرف می شد ولی امید وارم در چند روز آینده با رفع این مشکل بتونم بیشتر و بهتر در خدمت شما باشم .. خداوند به همه بیماران شفا بده .. شاد و تندرست باشید ...ایرانی

 

ابزار وبمستر